با صراحت میگویم اگر پاسخ مناسب میخواهید نه با زبان تحریم بلکه با زبان تکریم با ایران سخن بگویید. حجتالاسلام روحانی در مراسم تحلیف
تدبیر24:روابط بینالمللی و شاید درستتر بینالدولی در دنیای امروز مبتنی بر اصول و قواعدی است که تنظیمکننده رابطه ملتها و دولتها با یکدیگر است. وقتی دولتی معاهدات بینالمللی را امضا یا به کنوانسیونهای بینالمللی و سازمانهای بینالمللی میپیوندد، تعهداتی را بر خود هموار میکند که عدول از آن تعهدات، موقعیت و اعتبار بینالمللی آن کشور را خدشهدار میکند.
در دنیای واقعی سیاست، بین آنچه که سیاستمداران در سخنرانیها و مصاحبهها و مذاکرات به زبان میآورند با آنچه در عمل از سوی آنها سر میزند معمولا یک فاصله معنیدار وجود دارد. در واقع آنچه اصل است، وفاداری و پایبندی کلامی و بیانی به اصول و مقررات بینالمللی است و آنچه در عمل اتفاق میافتد، وفاداری در مواردی و تخطی و دور زدن و خلاف عمل کردن، در مواردی دیگر است.
میگویند دروغ نباید گفت، اما در عرصه سیاست (در داخلی و خارجی- خرد و کلان) میگویند بسیاری از راستها را هم الزاما نباید در هر زمان و در هر مکان و در هر موقعیت به زبان جاری کرد. حکمرانی خوب، ضمن آنکه بر اصول بنیادی انسانی و حقوق بشری استوار است و در سیاستهای داخلی و خارجی تلاش حداکثری میکند تا به این اصول در عمل وفادار بماند، ولیکن به دلیل معادلات پیچیده قدرت و رقابتهای مثبت و منفی توامان در عرصه داخلی و همسایگی و جهانی، در بسیاری از موارد مجبور است کجدار و مریز رفتار کند و از ادبیات تلویحی، مبهم و ایهامدار و نه تصریحی استفاده کند. زیرا هر بیان خلاف عرف بینالملل توسط مسئولان صاحب کرسی یک کشور به منزله اعتراف و دادن سند رسمی به دست دشمنان و محافل بینالمللی است تا با استناد به آن در مواقع مقتضی از آن استفاده کرده و موقعیت آن کشور و نظام را به چالش بکشند.
در عرصه سیاست، یک ضربالمثل دیگر هم بسیار رایج است. میگویند: «از آن نترس که «هایوهوی» دارد، از آن بترس که «سر به تو» دارد.» در عرصه بینالملل شلوغ کردن، تهدید کردن، قیافه تهاجمی گرفتن، تشنج به وجود آوردن، (ولو آنکه تحقق نیابد) هرگز در ادبیات سیاستمداران آنهم با ادبیات سخیف بهکار برده نمیشود. زیرا از یکسو، شأن و منزلت مسئولان یک نظام را پایین میآورد و از سوی دیگر مخاطب و جامعه بینالمللی را به این گفتهها حساس و هوشیار میکند و با دقت هر عمل بعدی را رصد میکنند و با کمترین شباهت و نزدیکی هر عمل با آن گفتهها عرصه بینالمللی را بر آن کشور تنگ میکنند. به همین دلیل در حکمرانی معقول، هر کسی در زمینههای بینالمللی اظهارنظر نمیکند و اراده ملی در زمینه روابط بینالملل از کانالهای خاص و شناخته شده و با ادبیات مناسب بیان میشود تا ضمن پیشبرد اهداف ملی، حداقل هزینهها و حداکثر تامین منافع را به دنبال داشته باشد.
در ایران، بهویژه در سالهای گذشته، موازیکاری در عرصه بینالمللی به کرات نمود داشته است. وزارت خارجه به عنوان دستگاه رسمی دیپلماسی کشور در سالهای گذشته به شدت تضعیف شده است. انتخاب مشاور امور بینالملل از سوی رییسجمهوری و حتی مشاوران مختلف در حوزههای مختلف جغرافیایی- بالا رفتن سهم شورای امنیت ملی و دبیر شورای امنیت ملی در ارتباطات بینالمللی- اظهارنظر مسئولان نظامی و امنیتی و بسیاری از ائمهجمعه در خطبههای نمازجمعه آن هم با ادبیاتی نامناسب و غیرمعروفی و... عملا یک تشتت و هرجومرج را در دستگاه دیپلماسی به وجود آورده بود که با بسیاری از بیانات مقام معظم رهبری، رییسجمهوری و وزیر امورخارجه در تعارض و تقابل بود. بدیهی است کشورهای همسایه و دیگر کشورها و نهادهای بینالمللی در مقابل این آشفتگیها، موضع احتیاطآمیز و دفاعی بگیرند و روی قول و قرارهای مسئولان امر، چندان حساب باز نکنند. واقعه اسفبار برکناری وزیر امورخارجه وقت (آقای متکی) در حین مذاکرات رسمی توسط رییسجمهوری وقت (آقای احمدینژاد) از نادرترین وقایع در عرصه روابط بینالملل در سطح جهانی بود.
با روی کار آمدن آقای روحانی و دولت تدبیر و امید ضرورت دارد تعامل ایشان با مقام معظم رهبری در زمینه سیاست خارجی حداکثری شده و به موازات اقداماتی به عمل آید که از دخالتهای نهادهای غیرمسئول در سیاست خارجی جلوگیری و جایگاه وزارت خارجه تقویت و مذاکره و ارتباط با کشورها و نهادهای بینالمللی در مسیر درست هدایت شود.
اصل رابطه متقابل و حق متقابل یک اصل شناخته شده اخلاقی است که تمام بزرگان دین و عقل بر آن صحه گذاشتهاند و در روابط بینالملل هم به عنوان یک اصل بنیادی به رسمیت شناخته شده است. نمیتوان از روشهایی برای ترویج نوع نگاه، نفوذ در کشورهای همسایه و ارتباط با گروههای سیاسی مخالف یک کشور و کمک به آنها استفاده کرد و بعد معترض بود که چرا دیگران خلاف مقررات بینالمللی در امور ما دخالت میکنند. نمیتوان به حقوق اقلیتها در داخل کشور به حد کافی و قانونی و اخلاقی و سیاسی توجه نکرد و در عینحال معترض بود که چرا در کشورهای دیگر به حقوق ایرانیها و شیعیان توجه لازم نشان داده نمیشود. به عنوان یک واقعیت جمعیتی، جمعیت اهل سنت حدود 10 برابر شیعیان است. عقل سلیم حکم میکند (علاوه بر اصول مسلم دینی) رابطه ما با برادران اهل سنت در بهترین وضعیت ممکن باشد و ایران نماد و سمبل همزیستی صاحبان مذهب و ادیان مختلف باشد. بدیهی است خیر و شری که از بابت رعایت این اصل در صورت انجام دادن یا ندادن نصیب ما میشود بسیار بیشتر از دیگر کشورهاست. سخنان نسنجیده بسیاری از افراد در باب شیعه و سنی در داخل کشور، لطمات جبرانناپذیری به شیعیان ساکن در دیگر کشورها زده است.
عدل و انصاف حکم میکند ما به عزت و کرامت شیعیان در کشورهای دیگر حساس و با روابط منطقی و بیانات معقول امنیت و موقعیت آنها را حفظ کنیم.
در زمینه سیاست هستهای باید به این نکته توجه داشت که داشتن انرژی هستهای حق مسلم ملت ایران است و هیچ کشور و نهاد بینالمللی حق ندارد داشتن انرژی هستهای را از ملت ایران سلب کند، اما یادمان باشد که رفتارهای مبهم، سخنان مناقشهبرانگیز و نسنجیده که هر از گاهی از جانب یک مسئول غیرمسئول زده میشود پیامدهای اقتصادی و امنیتی فراوان برای کشور در این زمینه به ارمغان میآورد.
در حالی که جنگافزارهای هستهای ضدبشریاند و براساس فتوای مراجع، ما شرعا نمیتوانیم از این سلاحها استفاده کنیم و دنبال خلع سلاح هستهای در سطح جهانی هستیم، پس چرا باید بهگونهای رفتار کنیم که شک و تردید درباره سیاستهای خود در عرصه بینالمللی به وجود آوریم.
در زمینه انرژی هستهای نیز، مناقشههای تخصصی و کارشناسی فراوان وجود دارد. جز در زمینههای خاص مثل پزشکی و... در زمینههای اصلی آن، مناقشات زیستمحیطی بسیار بنیادی در زمینه انرژی هستهای وجود دارد و با توجه به منابع بسیار گسترده نفت و گاز، فاقد هرگونه توجیه اقتصادی در مقایسه با دیگر انرژیها در کشور ماست. انرژی هستهای را باید از یک مسئله بنیادی و امنیتی تبدیل به یک حق انکارناپذیر ملت ایران کرد تا تعدیل در حدود و ثغور آن، مطلقا عقبنشینی از مواضع استراتژیک و شکست تلقی نشود. بدیهی است ملت ایران اجازه نمیدهد، دیگر کشورها بهویژه آمریکا، از موضع استکباری با او برخورد کند در مقابل هر تهدید با تمام قوا خواهد ایستاد. اما عقل حکم میکند جایگاه واقعی هر دانش و تکنولوژی را از حد خودش فراتر نبریم تا در محاسبات دچار خطا نشویم و هزینههایی را بابت آن بپردازیم که هیچگونه توجیهی ندارد و با روش صحیح دنیا را وادار کنیم به جای تهدید و تحریم، به ملت ایران تعظیم و تکریم کنند.
منبع:بهار
مجتبی بدیعی