به امید آنکه روزی بیاید که خبرنگاران همه رسانهها، بیآنکه پیاده نظام جریان یا گروهی باشند، باعث بیکاری و بدبختی همکاران خود نشوند و همهشان با درک رسالت واقعی خبرنگاری در این عرصه فعالیت کنند.
تدبیر24: روزنامه آسمان توقیف شد. اگر به جای عبارت آسمان، واژههایی مثل بهار، نشاط و... را بگذارید، میبینید که این عبارت خیلی هم ناآشنا نیست. گویا پیام ۲۴ خرداد اینقدر سنگین هست که هنوز روزنامهها در تلافیاش توقیف میشوند.
هنوز کتابهای مجوز نگرفته وجود دارند. کاریکاتور روزنامه شرق را یادتان هست؟ همان که گفتند رزمندهها را طوری کشیده که انگار به همدیگر چشمبند میزنند! اما در نهایت روزنامه شرق تبرئه و رفع توقیف شد. اما در همان مدتی که توقیف بود هم زندگی خیلی از خبرنگاران و اعضای تحریریه شرق به هم ریخت. بیکار شدند، در خرج زندگیشان ماندند و معلوم نشد توانستند جبران کنند یا خیر.
امروز هم روزنامه آسمان، پس از چند روز از شروع انتشار توقیف شد. شانتاژهای رسانهای هماهنگ تعدادی رسانه وابسته هم در این توقیف موثر بود. رسانههایی که نانشان، در آجر کردن نان دیگران است. خبرنویسان این رسانههای افراطیون خواسته یا ناخواسته زندگی نامطلوبی دارند. چراکه رسانههایشان با تخریب رقبایشان ارضا میشوند و این یعنی یک زندگی نازیبا!
خبرنویسهای این رسانهها که پیادهنظام بزرگترهایشان برای تخریب رقبا هستند، اغلب حقوقهایی تا دو برابر خبرنگاران رسانههای مستقل میگیرند و جالب است که مدعی کار سخت و فعالیت در راه خدا هم هستند! رسانهها و خبرنگاران منتقد بیش از آنکه از مردم جامعه ضرر و زیان دیده باشند، از خبرنگارنماهایی صدمه دیدند که فعالیت سیاسی و جریانی را به ساحت مطبوعات وارد کرده و بدون توجه به تبعات شخصی، روزنامه نگاران و رسانههای منتقد را به ورطه سقوط میبرند.
خاطرمان هست که در بازداشت جمعی از روزنامهنگاران در سال ۹۱، بسیاری از رسانههای وابسته، بیآنکه جرم و اتهامی اثبات شود، بازداشت شدگان را جاسوس، عامل بیگانه و حقوق بگیر بریتانیا معرفی کردند و دیگر مرزی برای تهمت زنی برای خود قائل نمیشدند. اما این روزنامهنگاران، به فاصله یک ماه آزاد شدند. این اتهامات در حالی به این خبرنگاران زده میشد که طبق شنیدههای سلام نو، حتی اتهام تفهیم شده به بازداشت شدگان هم ارتباطی به مسائل جاسوسی و وابستگی به بیگانه نداشت. اما با این حال هیچکدام از رسانههای مذکور، بعدا بابت انتشار مطالب خلاف واقعشان، مجازات نشده و حتی عذرخواهی هم نکردند.
خبرنگارنماهای رسانههای افراطی، واقعیت را از پشت عینک بدبینی، توطئه و هزارویک داستان غیرواقعی میبینند. این رسانهها، نیتخوانی میکنند و رسانههای منتفد را با همین تفکر به مسلخ توقیف و تعطیلی میکشانند. خبرنگاران منتقد هم در این میان قربانی شده و شغل و درآمد خود را از دست میدهند.
سوال اینجاست که این خبرنگارنماها، بعد از تعطیلی هر رسانه که با اخبار آنها به این گرفتاری دچار میشود، چطور زندگی را میگذرانند و چطور با حقوقی که به قیمت ویران شدن زندگی خبرنگاران منتقد دریافت میکنند، شکم زن و فرزند خود را سیر میکنند و گذران عمر میکنند؟
به امید آنکه روزی بیاید که خبرنگاران همه رسانهها، بیآنکه پیاده نظام جریان یا گروهی باشند، باعث بیکاری و بدبختی همکاران خود نشوند و همهشان با درک رسالت واقعی خبرنگاری در این عرصه فعالیت کنند.