«هدفشان این بود که آیتا... هاشمی قهر کند». این تعبیر قدرتا... علیخانی، مشاور رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از هدف مخالفان آیتا... هاشمی بعد از عدم احراز صلاحیت او بود.
تدبیر24: ریاستجمهوری یازدهم و عدم احراز صلاحیتش پرداخته است. علیخانی گفت: عدم احراز صلاحیت آیتا... هاشمی هزینههای زیادی داشت. شاید خیلی از مخالفان ایشان خوشحال شدند و تصور میکردند که پیروز شدند اما هوشیاری و بیداری آقای هاشمی بود که اجازه نداند بد خواهان از این مسئله سوءاستفاده کنند. فکر میکردند آقای هاشمی قهر میکنند. از قبل برنامه داشتند. آقای هاشمی خیلی خوب عمل کردند و مخالفین ناکام ماندند. مشاور آیتا... هاشمی درباره روزی که بههمراه آیتا... برای ثبتنام به وزارت کشور رفتند، توضیح داد: من روز جمعه قبل از پایان ثبتنام به منزل ایشان رفتم و برای ثبتنامشان اصرار کردم. تا آن روز گروهها، جمعیتها و افراد زیادی خدمت ایشان میرسیدند و من از نزدیک شاهد بودم که اصرار زیادی داشتند که ایشان حتما به صحنه بیایند. حتی بعضی افراد گریه میکردند. دانشجویان، انجمن اسلامیها، سیاسیون، گروهها و تشکلهای استانی و... در قالب عناوین و فعالیتهای مختلف، میآمدند. حتی افرادی بودند که به آقای هاشمی میگفتند که ما قبلا مخالف شما بودیم ولی الان به این نتیجه رسیدیم که اشتباه کردیم و جامعه نیاز به شما دارد. آقای هاشمی هم همیشه میگفتند که افرادی هستند، فعلا نیازی به من نیست. وی درباره منظور هاشمی از اینکه افرادی هستند، ابراز کرد: من دقیق نمیدانم منظورشان چه کسی بود ولی آن روزها اسم آقایان خاتمی و روحانی مطرح بود. البته درنهایت معلوم شد که آقای روحانی است. خاطرم هست یک روز گروهی از اصفهان نزد ایشان آمده بودند، آن روز خیلی اصرار میکردند که ایشان بیاید و ثبتنام کند. بعد که یک نفر از آنها گریه کرد، یک دفعه حاجآقا در بین صحبت گفتند که «میآیم». این را که گفتند جمعیت شروع کرد به کف زدن برای ایشان. آقای هاشمی که این واکنش را دیدند، گفتند صبر کنید، صبر کنید، بگذارید آن طرف قضیه را هم بگویم. گفتند من «میآیم اما نمیگذارند». هاشمی 10 روز قبل ثبتنام گفت: «میآیم اما نمیگذارند» وی ادامه داد: این حرف واقعا عجیبی بود و این سوال را ایجاد میکرد که قصه چیست که حاجآقا میگوید میآیم ولی نمیگذراند، چه کسی یا کسانی میخواهند مانع ایشان شوند؟ وی درمورد اصرار برای حضور آیتا... هاشمی گفت: اینکه حضور ایشان در انتخابات یک خواست عمومی و مردمی است، حتی درخواستها از مرزهای ایران عبور کرده بود، اقشار مختلف از روحانی، غیرروحانی، دانشگاهی و حتی گروههایی که جفا کرده بودند، خدمتشان میرسیدند و اذعان میکردند که اشتباه کردند و خواستار حضور حاجآقا هستند، واقعا هم به خاطر منافع جامعه این درخواست را میکردند و بحث گروهی و جناحی مطرح نبود. علیخانی تصریح کرد: بعد از اینکه دلایلم را گفتم، آقای هاشمی گفتند چرا تا الان این حرفها را نمیزدید، گفتم حاجآقا من نگران بودم که مبادا مثل گذشته شود که ما اصرار کردیم که شما بیایید و بعد شما مورد آسیب، هجمه و تخریب قرار بگیرید. ایشان گفتند: برخی از مراجع پیغام دادند و حتی تلفن کردند که ثبتنام کنم. حتی به ایشان گفتم اگر جسارت نیست فردا که به مجمع میآیید، ازآنجا که روز آخر ثبتنام است، شناسنامهتان را جیبتان بگذارید. گفتند مثل اینکه جدی فکر کردید که میآیم. گفتم: به این لحاظ که خانواده ناراضی هستند، نگرانم. ایشان در جواب من گفتند که بعضی از بچهها امروز موافقت کردند. حاجآقا آن روز گفتند برخی از بچهها امروز آمدند، گفتند حالا که مردم میخواهند شما بیایید. همان شب به یاسر گفتم من با حاجآقا صحبت کردم و فکر میکنم ایشان راضی شدند که فردا برای ثبتنام بروند. شما احتیاطا شناسنامه را فردا همراه خودت بیاور. فردای آن روز که روز آخر ثبتنام هم بود، صبح آقایان عسگری، مطهری، عباسپور و برخی نمایندگان و چهرههای سیاسی دیگر خدمت حاجآقا آمدند و اصرار کردند که شما بیایید. حاجآقا گفتند دیشب بعد از نماز استخاره گرفتم، خوب آمد. رفتم و خدمت رهبری تلفن کردم که به ایشان بگویم حالا که اصرار است بیایم. گفتند زنگ زدم ولی موفق نشدم با ایشان حرف بزنم. وی گفت: این دوستانی که خدمت آقای هاشمی آمده بودند، گفتند حاجآقا دوباره تماس بگیر. آقای هاشمی گفتند صبح که میآمدم تماس گرفتم، ولی گفتند ایشان جلسه مهمی دارند، گفتند که هر زمان ایشان بیایند تماس میگیرند. وقتی زمان طولانی شد و تماسی گرفته نشد، نزدیک ساعت 3 بود که حاجآقا دوباره تماس گرفتند با آقای حجازی صحبت کردند. تا اینکه بالاخره نزدیک ساعت 5:15 آقای حجازی تماس گرفتند که من با رهبری حرف زدم. ایشان فرمودند که این مسائل تلفنی نمیشود و نیاز به صحبت دارد. اینکه چه گفته بودند را ما خبر نداریم. بعد از آن تلفن دیگر وقت زیادی تا پایان زمان ثبتنام نمانده بود، ایشان گفتند که آماده شویم و به وزارت کشور برویم. علیخانی اظهار کرد: حضور ایشان یک موج شادی و خوشحالی را در کشور ایجاد کرد، خیلیها از آمدن ایشان تشکر میکردند و خیالشان راحت بود که با این فضایی که وجود دارد حتما رئیسجمهور میشود. آن اواخر گاهی خبرهایی میرسید که ممکن است مشکلاتی برای ایشان پیش بیاید. خاطرم است همان روزها یک روز به مجلس رفتم، آقای رسایی من را که دید، گفت: رئیستان را رد میکنیم. من خندیدم که رسایی کجا و ... چون از قبل با ایشان شوخی و مزاح داشتیم، فکر کردم این حرف هم از همین شوخیهاست. وی گفت: تا اینکه روزهای آخر خبرهای ناگوار از عدم احراز صلاحیت که میگفتند به گوشمان میرسید. اول خواسته بودند که حاجآقا انصراف دهند که آقایان روحانی و لاریجانی واسطه رساندن این پیام بودند. البته هر دوی اینها ضمن اینکه پیام را میرساندند ناراحت هم بودند که چرا کار باید به اینجا کشیده شود. حاجآقا اما گفتند که کنار نمیروم اگر میخواهند رد کنند، رد کنند که درنهایت این حادثه که در تاریخ ایران نباید ثبت میشد، اتفاق افتاد. علیخانی درمورد شبی که نتایج احراز صلاحیتها مشخص میشد، توضیح داد: آن شب که این موضوع قطعی شد، به شدت منقلب و ناراحت بودم بعد رفتم پیش حاج سیدحسن خمینی، خیلی متاثر بودند و آن نامه را نوشتند. صبح روز بعد به منزل ایشان رفتم که زودتر از من آقای ناطقنوری نزد حاجآقا بودند. آقای ناطق گفتند که آمدم به ایشان بگویم که ما در همه حال در کنارتان هستیم و شما تنها نیستید. آقای ناطق که رفتند در حیاط با آیتا... قدم زدیم. حاجآقا گفتند: آقای علیخانی شنیدم که ناراحتید، ناراحت نباش، مثل من باش، قبل و بعد ثبتنام و حتی بعد از عدم احراز صلاحیت همه چیز برای من یکسان است. بعد از رد صلاحیت هم باز رفتوآمدها و دیدارها با آقای هاشمی ادامه یافت و افراد و گروهها از ایشان میپرسیدند که تکلیف چیست؟ نکته مهم در این دیدارها این بود که ایشان چندبار میگفتند: «نگران نباشید، درست میشود». با یک اطمینان قلبی چندبار این جمله را بیان کردند. این درست میشود و نگران نباشید را بعدها متوجه شدم که منظورشان چیست. خوبی آیتا... هاشمی این است که اصلا اهل کینه نیست و بسیار بردبار است.