دوستان اندیشمند و نظریه پرداز طرفدار دولت تدبیر و امید ، کمی از فضاهای تئوریک خارج شوند و با مردم در کوچه بازار همراه شوند تا درد مردم ، خواست و تقاضا و مطالبه ی آنها را از دولت بدانند ؛ آنگاه هر گز راضی نخواهند شد که «گل به خودی بزنند!»
تدبیر24: دکتر هوشنگ عطاپور - «نظریه پردازی سیاسی» ، به صِرف نظریه پردازی و بدون غایت و هدف متعالی
فاقد ارزش است؛ زیرا چنین رویکردی ، نه تنها موفق به حل مشکلات «دولت و
ملت» نمی شود ، بلکه باری به معضلات موجود هم اضافه می نماید.
اخیراً ، نظریه پردازان بزرگواری که در دوره ی اصلاحات ، «پاتریمونالیسم» ،
«بناپارتیسم» و ... را در رسانه های خود تبیین می کردند و نظریه های سیاسی
قرن هیجده – نوزدهمی اروپایی را وارد گفتمان سیاسی اصلاحات می کردند تا
شاید سیمایی روشنفکر از خود نشان دهند و از گذر همین نظریه پردازی های بی
حاصل ، مشکلات فراوانی را نیز به دولت اصلاحات و شخص رئیس دولت آن تحمیل
نمودند ؛ اکنون باردیگر مشاهده می شود که وارد گفتمان سازی هایی شده اند
که حاصلی جز ایجاد شکاف بین دولت تدبیر و امید و حامیان اصلاح طلب و اعتدال
گرای آن نخواهد داشت!
واقعیت آن است که فعلاً زمان نقب زنی به گذشته نیست و ضرورت هم ندارد که
برخی موضوعات سیاسی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ، مجدداً مطرح شوند. چون
فایده ای نخواهد داشت. اکنون زمان پایش و رصد آثار اجتماعی – اقتصادی
مشکلات به ارث رسیده ازدولت قبل است. همه ی نخبگان سیاسی – اقتصادی ،
مسوولیتی جز پیدا کردن راهکارهای برون رفت از آن مشکلات و معضلات را
ندارند! این که در فضای رسانه ای مطرح شود که، "دکتر روحانی در صورت عدم
حمایت اصلاح طلبان چند میلیون رای بالا یا پایین داشت و یا این که رئیس
جمهور اصلاح طلب است یا اصول گرا" ، چه نفعی برای مردم و حامیان وی دارد؟
جز این که منجر به واکنش تند و منفی برادر رئیس جمهور و رئیس ستاد
انتخاباتی ایشان گردید که شایسته نبود با آن فحوا گفته شود؛ چه نتیجه ی
دیگری می توانست داشته باشد؟ سخنان دشمن شاد کنی که بین حامیان دولت تدبیر و
امید در این چند روز رد و بدل شد ؛ تحمیل هزینه ی غیر ضرور به دولت و
حامیان آن بود. یعنی آن برنامه هایی را که مخالفین افراطی دولت در داخل
مجلس شورای اسلامی و خارج از آن نتوانسته بودند، پیاده بکنند ، حامیان دکتر
روحانی ، در داخل و خارج از دولت ، بستر آن را برای مخالفین فراهم ساختند؟
پس باید مواظب بود که گل به خودی نزنیم!
واقعیت آن است که ارزیابی رأی هر نامزدی ، بدون توسل به ابزارهای علمی یک
گمانه زنی عوام فریبانه است.از سوی دیگر ، همه ی افراد ی که برای بار نخست
به میدان انتخابات ریاست جمهوری وارد می شوند ، هر چقدر هم مشهور باشند ؛
یک کف آرای حداقلی دارند.این حامیان ، هواداران و عملکرد شخص کاندیدا در
فرایند انتخابات هستند که کف آراء را به بالا یا پایین می کشند.به همین
دلیل هم در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ، تصمیم بزرگان اصلاحات براین
قرار گرفت که از هر دو عنصر اثربخشی و کارآمدی سیاسی (حامیان و نامزد) با
عنصرهم افزایی بهره ببرند تا موفقیت در انتخابات را تضمین نمایند. به دیگر
سخن شخص دکتر روحانی از توانایی های لازم و کافی برای ارتقاء سازمان رای
حامیان خود را داشت و در عمل نیز این توانایی ها را در «مناظره های سیاسی»
به جامعه نشان دادند. پس نباید اکنون حامیان اصلاح طلب «دولت تدبیر و امید»
مواضعی را اتخاذ بکنند که خدای ناکرده بوی «سهم خواهی» از آنها به مشام
برسد و مخالفین دولت از این قبیل سخنان و مصاحبه ها ، تلقی وجود اختلاف بین
دولت و حامیان اصلاح طلبش داشته باشند و در رسانه های خود آن را بزرگنمایی
بکنند و واکنش تند اطرافیان رئیس جمهور را بر انگیزند. مثلا اندیشمند
بسیار محترمی که سابقه مشاورت جناب آقای سید محمد خاتمی را در دولت اصلاحات
بر عهده داشتند ، "دولت تدبیر و امید را به اتخاذ سیاست های پوپولیستی
متهم نموده و شکایت دارند که چرا دولت به جای پرداختن به «نیازهای روانی» و
«دموکراسی و آزادیخواهی مردم» به «نیازهای بدنی »آنها اقدام نموده است؟"
گذشته از این که ، چنین تعبیر و تفسیری از عملکرد موفق اقتصادی دولت در
کنترل تورم و آثار فلاکت بار آن بر زندگی مردم بسیار اشتباه و نادرست است،
حکایت از برج عاج نشینی منتقد محترم دارد. زیرا آن چه که اکنون دولت تدبیر و
امید به خوبی و دقت هدف گرفته ، یعنی "حمایت واقعی و نه شعاری از اقشار
آسیب پذیر جامعه و بهبود معیشت آنها" ، همان شکاف و سوراخی است که اصلاح
طلبان به علت غفلت از آن ها در دوره دوم دولت اصلاحات ، گزیده شدند و میدان
و عرصه ی سیاسی به رقیب گمنامی واگذار نمودند که حتی تصورش را هم نمی
کردند؟!
واقعیت جامعه ی ما حکایت از فقر فزاینده ، بیکاری ، و افزایش شکاف بین
طبقات مختلف جامعه دارد.اکنون بیش از هر زمان دیگری آسیب های اجتماعی ناشی
از سوء مدیریت ها و تحریم ها در 8 سال گذشته ، خود را نشان می دهند.درصد
افرادی که به زیر خط فقر سقوط کرده اند ، هر روز بیشتر شده است.در هفته ی
قوه ی قضائیه مسوولان آن قوه اعلام نمودند که سالانه 6 میلیون پرونده ی
جدید وارد دادگاه ها می شود.این عدد یعنی رشد بالای آسیب های اجتماعی ! نرخ
رشد طلاق و انواع بزه های اجتماعی را هم که عموم نخبگان می دانند. حال با
این شرایط اجتماعی کشور ، مهمترین اولویت دولت باید بهبود وضع معیشت مردم ،
رونق کسب و کار و اشتغال باشد و یا اولویت های دیگر(تانین نیاز های
روانی)؟
قطعاً همه تایید خواهند کرد، کشوری که رشد اقتصادی منفی 8 در سال 1392 داشت
، باید تمام هم و غم خود را معطوف به حل معضلات اقتصادی قراردهد نه موضوع
دیگر.نظریه ی آبراهام مازلو نیز همین رویکرد را برای تامین سلسله مراتبی
نیازهای انسانی تجویز و توصیه می کند.یعنی ابتدا تامین نیازهای فیزیولوژیک و
در نهایت تامین نیازهای خودیابی و معرفتی.
پس بنابراین دوستان اندیشمند و نظریه پرداز طرفدار دولت تدبیر و امید ، کمی
از فضاهای تئوریک خارج شوند و با مردم در کوچه بازار همراه شوند تا درد
مردم ، خواست و تقاضا و مطالبه ی آنها را از دولت بدانند ؛ آنگاه هر گز
راضی نخواهند شد که «گل به خودی بزنند!»