تسلیحات هوش مصنوعی اشتریان

تسلیحات هوش مصنوعی

در نظر آورید هزاران زنبورک تسلیحاتی هوش مصنوعی به سوی یک دشمن فرضی گسیل شوند...
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 12
کد خبر: ۲۸۶۶۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۵:۰۳

اصلاح طلبان گل به خودی نزنند!

دوستان اندیشمند و نظریه پرداز طرفدار دولت تدبیر و امید ، کمی از فضاهای تئوریک خارج شوند و با مردم در کوچه بازار همراه شوند تا درد مردم ، خواست و تقاضا و مطالبه ی آنها را از دولت بدانند ؛ آنگاه هر گز راضی نخواهند شد که «گل به خودی بزنند!»
تدبیر24: دکتر هوشنگ عطاپور - «نظریه پردازی سیاسی» ، به صِرف نظریه پردازی و بدون غایت و هدف متعالی فاقد ارزش است؛ زیرا چنین رویکردی ، نه تنها موفق به حل مشکلات «دولت و ملت» نمی شود ، بلکه باری به معضلات موجود هم اضافه می نماید.

اخیراً ، نظریه پردازان بزرگواری که در دوره ی اصلاحات ، «پاتریمونالیسم» ، «بناپارتیسم» و ... را در رسانه های خود تبیین می کردند و نظریه های سیاسی قرن هیجده – نوزدهمی اروپایی را وارد گفتمان سیاسی اصلاحات می کردند تا شاید سیمایی روشنفکر از خود نشان دهند و از گذر همین نظریه پردازی های بی حاصل ، مشکلات فراوانی را نیز به دولت اصلاحات و شخص رئیس دولت آن تحمیل نمودند ؛ اکنون باردیگر مشاهده می شود که وارد گفتمان سازی هایی شده اند که حاصلی جز ایجاد شکاف بین دولت تدبیر و امید و حامیان اصلاح طلب و اعتدال گرای آن نخواهد داشت!

واقعیت آن است که فعلاً زمان نقب زنی به گذشته نیست و ضرورت هم ندارد که برخی موضوعات سیاسی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ، مجدداً مطرح شوند. چون فایده ای نخواهد داشت. اکنون زمان پایش و رصد آثار اجتماعی – اقتصادی مشکلات به ارث رسیده ازدولت قبل است. همه ی نخبگان سیاسی – اقتصادی ، مسوولیتی جز پیدا کردن راهکارهای برون رفت از آن مشکلات و معضلات را ندارند! این که در فضای رسانه ای مطرح شود که، "دکتر روحانی در صورت عدم حمایت اصلاح طلبان چند میلیون رای بالا یا پایین داشت و یا این که رئیس جمهور اصلاح طلب است یا اصول گرا" ، چه نفعی برای مردم و حامیان وی دارد؟

جز این که منجر به واکنش تند و منفی برادر رئیس جمهور و رئیس ستاد انتخاباتی ایشان گردید که شایسته نبود با آن فحوا گفته شود؛ چه نتیجه ی دیگری می توانست داشته باشد؟ سخنان دشمن شاد کنی که بین حامیان دولت تدبیر و امید در این چند روز رد و بدل شد ؛ تحمیل هزینه ی غیر ضرور به دولت و حامیان آن بود. یعنی آن برنامه هایی را که مخالفین افراطی دولت در داخل مجلس شورای اسلامی و خارج از آن نتوانسته بودند، پیاده بکنند ، حامیان دکتر روحانی ، در داخل و خارج از دولت ، بستر آن را برای مخالفین فراهم ساختند؟ پس باید مواظب بود که گل به خودی نزنیم!

واقعیت آن است که ارزیابی رأی هر نامزدی ، بدون توسل به ابزارهای علمی یک گمانه زنی عوام فریبانه است.از سوی دیگر ، همه ی افراد ی که برای بار نخست به میدان انتخابات ریاست جمهوری وارد می شوند ، هر چقدر هم مشهور باشند ؛ یک کف آرای حداقلی دارند.این حامیان ، هواداران و عملکرد شخص کاندیدا در فرایند انتخابات هستند که کف آراء را به بالا یا پایین می کشند.به همین دلیل هم در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ، تصمیم بزرگان اصلاحات براین قرار گرفت که از هر دو عنصر اثربخشی و کارآمدی سیاسی (حامیان و نامزد) با عنصرهم افزایی بهره ببرند تا موفقیت در انتخابات را تضمین نمایند. به دیگر سخن شخص دکتر روحانی از توانایی های لازم و کافی برای ارتقاء سازمان رای حامیان خود را داشت و در عمل نیز این توانایی ها را در «مناظره های سیاسی» به جامعه نشان دادند. پس نباید اکنون حامیان اصلاح طلب «دولت تدبیر و امید» مواضعی را اتخاذ بکنند که خدای ناکرده بوی «سهم خواهی» از آنها به مشام برسد و مخالفین دولت از این قبیل سخنان و مصاحبه ها ، تلقی وجود اختلاف بین دولت و حامیان اصلاح طلبش داشته باشند و در رسانه های خود آن را بزرگنمایی بکنند و واکنش تند اطرافیان رئیس جمهور را بر انگیزند. مثلا اندیشمند بسیار محترمی که سابقه مشاورت جناب آقای سید محمد خاتمی را در دولت اصلاحات بر عهده داشتند ، "دولت تدبیر و امید را به اتخاذ سیاست های پوپولیستی متهم نموده و شکایت دارند که چرا دولت به جای پرداختن به «نیازهای روانی» و «دموکراسی و آزادیخواهی مردم» به «نیازهای بدنی »آنها اقدام نموده است؟"

گذشته از این که ، چنین تعبیر و تفسیری از عملکرد موفق اقتصادی دولت در کنترل تورم و آثار فلاکت بار آن بر زندگی مردم بسیار اشتباه و نادرست است، حکایت از برج عاج نشینی منتقد محترم دارد. زیرا آن چه که اکنون دولت تدبیر و امید به خوبی و دقت هدف گرفته ، یعنی "حمایت واقعی و نه شعاری از اقشار آسیب پذیر جامعه و بهبود معیشت آنها" ، همان شکاف و سوراخی است که اصلاح طلبان به علت غفلت از آن ها در دوره دوم دولت اصلاحات ، گزیده شدند و میدان و عرصه ی سیاسی به رقیب گمنامی واگذار نمودند که حتی تصورش را هم نمی کردند؟!

واقعیت جامعه ی ما حکایت از فقر فزاینده ، بیکاری ، و افزایش شکاف بین طبقات مختلف جامعه دارد.اکنون بیش از هر زمان دیگری آسیب های اجتماعی ناشی از سوء مدیریت ها و تحریم ها در 8 سال گذشته ، خود را نشان می دهند.درصد افرادی که به زیر خط فقر سقوط کرده اند ، هر روز بیشتر شده است.در هفته ی قوه ی قضائیه مسوولان آن قوه اعلام نمودند که سالانه 6 میلیون پرونده ی جدید وارد دادگاه ها می شود.این عدد یعنی رشد بالای آسیب های اجتماعی ! نرخ رشد طلاق و انواع بزه های اجتماعی را هم که عموم نخبگان می دانند. حال با این شرایط اجتماعی کشور ، مهمترین اولویت دولت باید بهبود وضع معیشت مردم ، رونق کسب و کار و اشتغال باشد و یا اولویت های دیگر(تانین نیاز های روانی)؟

قطعاً همه تایید خواهند کرد، کشوری که رشد اقتصادی منفی 8 در سال 1392 داشت ، باید تمام هم و غم خود را معطوف به حل معضلات اقتصادی قراردهد نه موضوع دیگر.نظریه ی آبراهام مازلو نیز همین رویکرد را برای تامین سلسله مراتبی نیازهای انسانی تجویز و توصیه می کند.یعنی ابتدا تامین نیازهای فیزیولوژیک و در نهایت تامین نیازهای خودیابی و معرفتی.

پس بنابراین دوستان اندیشمند و نظریه پرداز طرفدار دولت تدبیر و امید ، کمی از فضاهای تئوریک خارج شوند و با مردم در کوچه بازار همراه شوند تا درد مردم ، خواست و تقاضا و مطالبه ی آنها را از دولت بدانند ؛ آنگاه هر گز راضی نخواهند شد که «گل به خودی بزنند!»
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
کاظم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۲
0
0
چه عجب بالاخره یک مطلب خواندنی ازاصلاح طلبان دیدیم؟!ولی ایکاش آنجاکه فرموده اید:اخیراً ، نظریه پردازان بزرگواری که در دوره ی اصلاحات ، «پاتریمونالیسم» ، «بناپارتیسم» و ... را در رسانه های خود تبیین می کردند و نظریه های سیاسی قرن هیجده – نوزدهمی اروپایی را وارد گفتمان سیاسی اصلاحات می کردند تا شاید سیمایی روشنفکر از خود نشان دهند و از گذر همین نظریه پردازی های بی حاصل ، مشکلات فراوانی را نیز به دولت اصلاحات و شخص رئیس دولت آن تحمیل نمودند ؛از آن رئیس جمهورمیپرسیدیدچرا سکوت میکردواگرسکوتش معنای تائیدنداشت به چه مفهومی بود؟ضمناچرافکرمیکنیدآن نظریه پردازان عاقل شده ومیتوانند بفکرمشکلات واقعی مردم باشند؟!
نظر شما: