تسلیحات هوش مصنوعی اشتریان

تسلیحات هوش مصنوعی

در نظر آورید هزاران زنبورک تسلیحاتی هوش مصنوعی به سوی یک دشمن فرضی گسیل شوند...
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 12
کد خبر: ۵۴۱۲۷
تاریخ انتشار: ۱۷ تير ۱۳۹۴ - ۱۷:۲۹

مسئولیت اجتماعی فراموش شده دانشگاه

آیا ما دانشگاه و سال‌های تحصیلی و رقابتی را که به دانش آموزانمان تحمیل کرده‌ایم تا وارد آن شود، برای آن ترسیم کرده‌ایم?

 تدبیر24 :دکتراحمدعلی کیخا - یک سال تحصیلی دیگر پایان یافته‌است. درمیان همه دانشگاه‌ها، دانشگاه تهران به عنوان نخستین دانشگاه به شکل امروزین ۸۰ سال است که تاسیس شده‌است و اگر آن را مبنای تولید علم به شیوه جدید بدانیم امسال هشتادمین سال تحصیلی بعد از شکل‌گیری دانشگاه به شکل مدرن آن در ایران پایان یافتهاست. دو سال تحصیلی اخیر در کشور را در شرایطی پشت سرگذاشتیم که دولت «حسن روحانی» هر دو سال را بدون وزیرعلوم برای این حوزه آغاز کرد. پرسش این است که آیا ما دانشگاه و سال‌های تحصیلی و رقابتی را که به دانش آموزانمان تحمیل کرده‌ایم تا وارد آن شود، برای آن ترسیم کرده‌ایم تا بتوانیم چراغ علم را در آن روشن نگاه داریم و در آن به تولید علم بپردازیم؟ تولید چیزی که بتوانیم از طریق آن به بهبود زندگی خودمان بپردازیم و در راه و مسیر شناخت عالم هستی گام برداریم.

حال پرسش این است که ما از دانشگاه‌هایمان چه به دست آورده‌ایم و برای آنها چه کرده‌ایم؟

این پرسش وقتی پررنگ‌تر می‌شود و یافتن پاسخ برای آن حیاتی که طبق سند چشم‌انداز ۱۴۰۴ ایران باید به نخستین کشور منطقه تبدیل شود اما در سال‌های اخیر عملاً ما نتوانسته‌ایم فاصله خود را با آنچه در سند چشم‌انداز ترسیم شده کم کنیم. تأکید مجدد مقام معظم رهبری در ابلاغ سیاست‌های کلان «علم و فن‌آوری» تأیید این نکته است. در دومین بند این سیاست‌ها آمده است : »بهینه سازی عملکرد و ساختار نظام آموزشی و تحقیقاتی کشور به منظور دستیابی به اهداف سند چشمانداز و شکوفایی علمی«. اما سئوال این است که آیا ما هشتادمین سال تحصیلی دانشگاهی خود را با چنین نگاهی آغاز میکنیم که این سیاست عملیاتی شود؟

در‌واقع این مسئله مطرح است که آیا ساختار دانشگاه به گونه‌ای هست که در آن مسئله یا مسائل جامعه حل شود؟

در شرایطی که به خوبی می‌توان نشانه‌های رکود در بسیاری از عرصه‌ها را در سال‌های اخیر لمس کرد و دید که چگونه چرخه تولید و اقتصاد کشور در این سال‌ها کند و کندتر شده است اعضای خانه ملت در این دو سال عملاً زمان، این گرانبها‌ترین کالای عالم، را از چرخه تولید علم کشور و عالی‌ترین مسئول آن گرفته‌اند. ارتباط این مسائل را وقتی می‌توان بهتر درک کرد که برای برخی سئوال‌ها در این زمینه پاسخ بجوییم. برای همین موضوع باید پرسید دانشگاه به عنوان مسئول تولید علم چرا نتوانست نسخه‌ای برای درمان رکود، درمان کند و کندتر شدن چرخه تولید اقتصاد کشور بیابد و اگر یافته چه کسی از عمل به آن سرباز زده است؟

اینجا بحث خود دو محور پیدا می‌کند. اینکه دانشگاه و محققان فعال در آن توان حل مسائل را داشته‌اند ولی گوش شنوایی برای حرف‌هایشان نبوده است و عملاً کسی به نسخه‌ای که آن‌ها پیچیده‌اند عمل نکرده است. محور دوم این است که اساساً مسئله‌ای از جامعه به دانشگاه نمی‌رود که دانشگاهیان برای حل آن دست به کار شوند. اینجاست که باید پرسید اگر حتی مسئولان اجرایی و تصمیم‌گیران کلان کشور قائل به این نباشند که مسائل کشور را از طریق علمی حل و فصل کنند پس مسئولیت اجتماعی دانشگاه چه می‌شود؟

اما موضوع به همین‌جا ختم نمی‌شود. واقعیت این است که انتظار از بدنه علمی کشور به عنوان بخش‌هایی که می‌توانند بهتر مسائل را دیده و درک کنند و برای آن راهکار بیابند بیش از انفعالی است که در این سال‌ها شاهدش هستیم، مگر آنکه دانشگاه را ماشینی برای تولید مدرک برای افراد بدانیم نه آن‌طور که در بند اول سیاست‌های کلان «علم و فن آوری» تصریح شده استجهاد مستمر علمی با هدف کسب مرجعیت علمی و فناوری در جهان«.

برای باز شدن این موضوع بد نیست مثال‌هایی ملموس را مد نظر قرارداده و درباره آن بحث کنیم. در حال حاضر که تهران با بحران بی‌آبی مواجه است و با خشک شدن دریاچه سد لار موضوع این معضل ملموس‌تر شده است شاید بهتر بتوان از خطر خشکسالی گفت. معضلی که اینک درگیر آن هستیم فقط خشک شدن دریاچه سد لار نیست. موضوع فقط به خشک‌شدن دریاچه ارومیه ختم نمی‌شود. این بحث فقط بحران خشک شدن زاینده‌رود و تالاب هامون را در خود جای نداده‌است. در خطر بودن طبیعت ایران چندسالی است که گریبان ما را گرفته است ولی گویی هیچ گوشی بدهکار نبوده است.

با این وصف این پرسش مطرح است که دانشگاه‌های ما در مورد هریک از این بحران‌ها کجا ایستاده بودند و چه موضعی داشته‌اند؟ درباره هریک از مسائل و معضلات جامعه از بحران اعتیاد گرفته تا رکود اقتصادی می‌توان به وفور مثال یافت اما بگذارید از زادگاه خودم شروع کنم. سیستان و بلوچستان در سال‌های اخیر دانشگاه‌های خوبی را در خود جای داده‌است و امکانات خوبی را هم در این دانشگاه‌ها فراهم کرده است. به جز دانشگاه علوم دریانوردی چابهار، دانشگاه سیستان و بلوچستان که در زاهدان مستقر است پتانسیل خوبی را گردآورده است. علاوه بر آن دانشگاه زابل و موسسه‌های تحقیقاتی وابسته به آن به ویژه در بخش کشاورزی حرف‌های بسیاری برای گفتن دارند. این پتانسیل‌ها به جز امکاناتی است که دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه پیام‌نور راه‌اندازی کرده‌اند. در همین سال‌ها خشک شدن تالاب هامون و خشکسالی درست پیش چشم این دانشگاه‌ها رقم خورده‌است. شاید گفته شود که دانشگاه مسئولیت اجرایی نداشته تا آستین بالا بزند و دست به کار شود.

نباید فراموش کنیم که دانشگاه علاوه بر مسئولیت‌های مشخص خود «مسئولیت اجتماعی» نیز دارد. این مسئولیت اجتماعی ایجاب می‌کند که دانشگاه در برابر مسائل پیرامون خود منفعل نماند و دست به اقداماتی بزند. اقداماتی که در شان و جایگاه علمی‌اش است و از آن انتظار می‌رود. از طرف دیگر وظیفه دانشگاه است که علاوه بر تولید علم و تربیت نسلی از جامعه که به علوم مسلط می‌شوند کار کند که این علم و حاصل آن به بدنه اجتماعی کشور هم منتقل شود و حاصل آن علم برای مردم ملموس شود. به این ترتیب باید پرسید در شرایطی که سیستان در تب خشکسالی و بی‌آبی می‌سوخت و یکی از راهکارهای کنترل این بحران تغییر الگوی کشت کشاورزان منطقه بود چرا هیچ موفقیتی در این زمینه شاهد نبودیم و کشاورزان ما در سیستان همچنان مشغول کشت گندم بودند و هر سال هم با کلی ضرر، محصولاتشان را در بی‌آبی از دست می‌دادند. آیا دانشگاه سیستان و بلوچستان و همین‌طور دانشگاه زابل در این سال‌ها توانست ماحصل آنچه به عنوان علم در آن جریان داشته را به بدنه جامعه منتقل کرده و کاربردی‌اش کند؟

اگر از زاویه دیگری به این موضوع بنگریم می‌توانیم دانشگاه را کارخانه‌ای تصور کنیم که محصول آن تولید علم است. این کارخانه هم نظیر هر کارخانه دیگری می‌تواند محصولی با درجاتی متفاوت از کیفیت تولید کند. آنچه کیفیت یک کارخانه را بیشتر و بهتر می‌کند مدیریت آن است. مدیریت کارخانه‌ها برای بالابردن بهره‌وری در کارخانه تلاش می‌کنند. حال باید بپرسیم مدیریت دانشگاه‌های ما به دنبال بهره‌وری بیشتر و تولید محصول با کیفیت‌تر هستند؟ این بحث را باید در شرایطی ادامه دهیم که بدانیم کاربرد علم در نهادهای اجرایی و تصمیم‌گیر مشخص نشده است. ما عملاً برای علم تقاضا ایجاد نکرده‌ایم و صرفاً ضوابطی را تعریف کرده‌ایم که تقاضا برای مدرک ایجاد کرده‌ایم. حال با این اوصاف نباید اجازه دهیم یک سال تحصیلی دیگر آغاز شود و صرفاً ما به این بیندیشیم که این ترم چند کلاس دیگر ایجاد کرده‌ایم یا در چند شهر دیگر که حوزه انتخابیه‌امان بوده دانشگاه راه انداخته‌ایم یا مسائلی از این دست. دانشگاه به آن مفهومی که منزلگاه تولید علم و روشن‌نگارنده چراغ آن است باید بتواند بر جامعه و جریان‌های اجتماعی تأثیر بگذارد.

این بحث ورای معضل دیگری است که کشورمان تحت عنوان بخشی‌نگری و جزیره‌ای عمل کردن گرفتار آن است. اینکه مثلاً فرماندار یا بخشدار یا مسئولی کلان در یک منطقه اصلاً ارتباطی با دانشگاه در آن محل ندارد و از پتانسیل داوطلبانه و علمی دانشگاهیان نمی‌تواند بهره بجوید.

یکی از معضلاتی که در استان سیستان و بلوچستان به دغدغه ما و مانعی برای توسعه این خطه تبدیل شده است نگاه قومی‌ و رفتارهای برخاسته از طایفه‌گری و مدیریت‌های قبیله‌ای است. انتخاب‌ها ناشی از تصمیم‌های خانوادگی و طایفه‌ای است و اگر قائل به رأی دادن و انتخاب از طریق صندوق رأی هم باشیم باز نگاه حاکم و خروجی به شایسته‌سالاری و انتخاب افراد شایسته توجه ندارد و اولویت‌ها متوجه ارزش‌های قومی و تصمیم‌های برخاسته از آن نگاه است. همین شده است که در سال‌های اخیر آتش خشم و تصمیم‌های قبیله‌ای منجر به پررنگ‌شدن پدیده شوم «شگام» و قتل‌هایی از سر انتقام‌جویی شده است. حال می‌بینیم دانشگاه در برابر چنین پدیده‌هایی در سیستان و بلوچستان کاملاً خاموش است. در تمام سال‌های گذشته فقط رشته‌های مهندسی و فنی در سیستان و بلوچستان راه‌اندازی شده و به فعالیت و جذب دانشجو پرداخته‌اند. اگر در همین سه یا چهارسال گذشته رشته جامعه‌شناسی در دانشگاه سیستان و بلوچستان راه‌اندازی نمی‌شد می‌شد گفت که عملاً دانشگاه هیچ توانی برای ورود به بحث‌های مرتبط با علوم‌انسانی و تحلیل‌های اجتماعی نداشت. اگر همین دانشگاه و دانشگاهیان سیستان و بلوچستان از طریق فعالیت‌های علمی رشته‌های علوم‌انسانی به تحلیل و بررسی پدیده‌هایی نظیر قتل‌های انتقام‌جویانه می‌پرداختند یا موانع توسعه استان را مطالعه می‌کردند امروز فرصت‌های بیشتری را پیش رو داشتیم.

آنچه از زادگاه خود روایت کردم دغدغه‌هایی است که بنده را برای یافتن راه توسعه به تکاپو واداشته و حتی انگیزه راه‌اندازی نشریه «کلیدملی» نیز متوجه یافتن راه حل برای همین مسائل بوده است. اما اگر از سیستان و بلوچستان خارج شویم خواهیم دید مناطق دیگر کشور با وجود دانشگاه‌هایی با سابقه فعالیتی بیشتر از دانشگاه‌های این استان فعال بوده‌اند ولی عملاً در برابر معضلات منفعل بوده‌اند. نمونه آن را در استان اصفهان و خشک‌شدن زاینده‌رود می‌توانیم به وضوح ببینیم. بحران خشک‌شدن دریاچه ارومیه را هم یاد کردیم.

مثال دیگری که می‌توان برای این بحث مطرح کرد معضل فساداقتصادی در کشور ماست. پرسش این است که چرا هنوز دانشگاه و مسئولان آنکه وظیفه تولید علم و کاربردی کردن آن را دارند نتوانسته‌اند روشی برای شفاف‌سازی در کشور پیشنهاد کنند و از طریق انتقال آن سیستم به مردم جامعه را به سمتی سوق دهند که بتواند مانع از رانت‌خواری و ویژه‌خواری شود. وقتی رهبرمعظم انقلاب در بند ۱۹ سیاست‌های ابلاغی اقتصاد مقاومتی تأکید می‌کنند که باید در بازارهای مالی و چرخه‌های پولی شفاف‌سازی صورت بگیرد بخشی از وظیفه اجرایی کردن این سیاست برعهده دولت به وسیله به‌کارگیری روش‌ها و سیستم‌های کاربردی است اما بخش عمده این کار و تضمین‌کننده آن دانشگاهیان و محققان هستند. دانشگاه تا کنون تا چه اندازه در انتقال یافته‌های علمی برای شفاف‌سازی پیشگام بوده است.

با این اوصاف هدف از طرح این مسائل تخریب فعالیت‌های ارزشمند عرصه دانشگاهی نیست. چه بسا خود بنده به عنوان عضوی از جامعه دانشگاهی سیستان و بلوچستان و همین‌طور کشور آنچه را مرور کردم به نوعی کارنامه خودم نیز بوده است. پس هدف از طرح این موضوع آن است که باید چشم‌ها را شست و جور دیگری به دانشگاه و فعالیت آن نگریست. قرار نیست امسال هم دانشجویانی را مشغول جزوه نوشتن و کتاب خریدن و مطالعه آن‌ها کنیم در حالی که هیچ راهی برای کاربردی کردن‌ آن‌ها پیشنهاد نمی‌کنیم. اگر قرار است چرخه علم کشور بچرخد و کاری کند که ایران در سال ۱۴۰۴ به نخستین کشور منطقه تبدیل شود باید چنان کنیم که دست وزیر علوم، تحقیقات و فن‌آوری را باز بگذاریم تا در وزارتخانه‌ای به این اهمیت خونی تازه به رگ‌های کالبد جامعه بچرخاند و طراوت و تکاپو را در کشور نهادینه کند. از این نترسیم که ممکن است با به تکاپوافتادن دانشگاهیان و دانشجویان من و شما کرسی‌امان را در عرصه قدرت از دست بدهیم. از این نترسیم که شفاف‌سازی‌ها ممکن است دست بسیاری از ما را ببندد. به این فکر کنیم که هرچه جامعه علمی کشور به تکاپو و تحرک مشغول شود نتیجه‌اش را نظام جمهوری اسلامی ایران می‌برد و عمل به فرامین مقام معظم رهبری ممکن می‌شود.


*عضو هیئت علمی دانشگاه زابل

*معاون سابق محیط‌طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما: