تسلیحات هوش مصنوعی اشتریان

تسلیحات هوش مصنوعی

در نظر آورید هزاران زنبورک تسلیحاتی هوش مصنوعی به سوی یک دشمن فرضی گسیل شوند...
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
سه‌شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 07
کد خبر: ۵۸۸۴۴
تاریخ انتشار: ۰۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۱
تدبیر24 :محمدباقر فرهند – گاهی این سوال راهبردی در ذهن انسان خردمند ایجاد می شود که زنان به عنوان نیمی موثر از جامعه تا چه میزان می توانند در تعیین سرنوشت جامعه به سمت یک محیط جامعه محور در چهارچوب سیاست نقش ایفا نمایند ؟ و آیا زن اساسا برای فعالیت سیاسی به مفهوم مصطلح آن آفریده شده است ؟ تا چه می تواند به عنوان کنشگر جریانات سیاسی بر روی زنان به واسطه ماهیت خلقت ایشان اعتماد نمود ؟ و از این دست پرسش ها ! نگارنده بر این باور است که در اساس خلقت نسبت به توانایی های زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد ، از دیدگاه دین مبین اسلام زنان در بیشتر مسایل اجتماعی و سیاسی جایگاه مناسب داشته و از اشتراک در حرکت‌های سیاسی و فعالیت‌های گروهی منع نشده، طبق تعالیم اسلام مسئولیت‌های اجتماعی را به طور یکسان باید درکنار مردان به پیش ببرند. در کشور ما، هرچند زنان برای تلاش در این راه باموانع و مشکلات بسیار ی مواجه اند ولی برای به‌روز شدن اهداف و بدست آوردن فرصت های زندگی سیاسی به گونه مساوی با مردان درفضای امنیت، آسایش و صلح، اهمیت قرار داشتتن خود درکنار مردان را حفظ نموده و برای رسیدن به جامعه همگانی از ارزش‌های حقوق بشری خود به عنوان یک انسان صاحب حق و ارزش، با سهمگیری در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی تثبیت هویت نمایند. به این مفهوم که تلاش زنان برای به دست اوردن سهم در محیط سیاست شاید منجر به تصدی کرسی های رسمی سیاسی به صورت جدی نشده اما تاثیر بسیار زیادی در تغییر نگاه مدیران سیاسی جامعه نسبت به این بخش مهم و نیمه تاثیرگذار تر از مردان در تربیت سیاسی جامعه داشته است . البته این نکته بسیار مهم را نیز باید اضافه نمایم که به درستی هیچ مرد سیاستمداری در تاریخ نمی توان نام برد ، که زنی باهوش و زیرک در کنارش نباشد و این نقش مکمل زن در محیط سیاسی بر هیچ کنشگر سیاسی پنهان نمی باشد . زن در دنیای سیاست در کنار مدیریت صحنه های موثر تصمیم سازی و تصمیم گیری نقش کنترلگر هیجانات و تنش های سیاست را هم ایفا می نماید چرا که با توجه به روحیه خود ناشی از ماهیت خلقتش به سمت صلح و آرامش محیط سیاسی را سوق داده و جامعه را با تنش های حداقلی مدیریت می کند . به نوعی زن در ادبیات سیاسی محور تمام قد مسئولیت اجتماعی محسوب می گردد .
انواع مشاركت سياسي زنان ايراني
با توجه به تعاريف و ابعاد گوناگون مشاركت سياسي، مي‏توان انواع گوناگوني براي آن در نظر گرفت:
الف. به لحاظ روش
از اين منظر، انواع سه‏گانه ذيل قابل تصورند:
1- مشاركت بسيجي؛
2- مشاركت مدرن؛
3- مشاركت غيرمستقيم.
انواع سه‏گانه مزبور را در نمودار ذيل مي‏توان نشان داد:
مشاركت سياسي زنان ايران در دو مورد اول و سوم به سال‏هاي بسيار دور مي‏رسند كه نمودهايي از آن‏ها را مي‏توان در جريان جنگ اول و دوم ايران و روس و نهضت تنباكو و نهضت مشروطه مشاهده كرد.
1- مشاركت بسيجي: خصيصه مشاركت بسيجي، جمعي بودن و خودجوش بودن مشاركت زنان است كه سابقه آن به سال‏هاي بسيار دور برمي‏گردد و نمودهاي بارز آن را مي‏توان در موارد ذيل نام برد:
1) شركت در راهپيمايي‏ها، تظاهرات و شورش‏هاي متعدد در تاريخ معاصر؛ همانند شورش زنان در نهضت تنباكو و اجتماع زنان در سر راه ناصرالدين شاه در جريان گراني نان و مظفرالدين شاه در جريان مهاجرت علما به قم و همچنين اجتماع آنان مقابل مجلس در تهديد روس عليه ايران (زمان مشروطه دوم)؛
2) شركت در فرايند انقلاب اسلامي؛
3) شركت در راهپيمايي‏هاي ادواري (سالگرد انقلاب، روز جمهوري اسلامي ايران، روز قدس و مانند آن)؛
4) شركت در بسيج مستضعفين (نظامي)؛
5) شركت در خدمات اجتماعي بسيج از جمله خدمات بهداشتي.
2- مشاركت نوين: شاخصه‏هاي مشاركت نوين عبارتند از:
1) شركت در رأي‏گيري‏ها (توده) و همه‏پرسي‏هاي برقراري نظام جمهوري اسلامي، قانون اساسي، بازنگري قانون اساسي، انتخابات مجلس و انتخابات رياست جمهوري؛
2) شركت در مجلس مقنّنه (در سطح نخبگان نامزد، نماينده) با تكيه بر شايسته‏گزيني، به جاي استفاده از پيوندهاي وابستگي؛
3) شكل‏گيري گروه‏ها و انجمن‏هاي خاص زنان براي بيان منافع؛
4) شركت در امور اجرايي (اخذ تصميم)؛
5) كار براي حكومت (اشتغال).
3- مشاركت سياسي غير مستقيم: نمودهاي مشاركت سياسي غير مستقيم زنان عبارتند از:
1) پشتيباني از همسران، پسران، برادران، پدران براي شركت در جنگ؛
2) اهداي كمك‏هاي مالي، شركت در فعاليت‏هاي ستاد پشتيباني جنگ؛
3) شركت در فعاليت‏هاي سياسي براي انجام تكليف شرعي؛
4) استفاده از موقعيت همسر و وابسته مرد ذي‏نفوذ مشروع براي شركت در امور مملكتي.41
ب. به لحاظ سطح تحليل
مي‏توان مشاركت سياسي زنان را در دو سطح، تحليل كرد و براي هر يك انواعي بر حسب مطالب نظري مشاركت بيان داشت:
1) مشاركت در سطح توده: اشكال مشاركت سياسي زنان در سطح توده مي‏تواند از اين قرار باشد:
الف) شركت در انتخابات و استفاده از حق رأي: امروزه در اكثريت قريب به اتفاق كشورهاي جهان، زنان از حق رأي همگاني و برابري آراء برخوردارند. شركت در انتخابات و استفاده از حق رأي يك راه عمومي مشاركت زنان در سطح توده است.
ب) شركت در گروه‏ها و انجمن‏ها و احزاب سياسي (شركت در مجالس روضه را مي‏توان جزء اين دسته برشمرد)؛
پ) شركت در تجربه‏هاي اجتماعي (مانند جنگ، خدمات انسان‏دوستانه، جنبش‏هاي اجتماعي، مذهبي و زيست محيطي و بهداشتي).
اين فعاليت‏ها همه به افزايش ارتباط بين زنان و جامعه مي‏انجامند و در نتيجه، مي‏توانند به عنوان نوعي از مشاركت سياسي تلقّي شوند.
2) مشاركت در سطح نخبگان: اين سطح از مشاركت سياسي معمولا در حيطه زناني با كيفيت، در مراتب تحصيلات عالي، آگاه، متخصص و با علاقه و تعهد اجتماعي است. حضور در وضعيت اخذ تصميم براي جامعه مهم‏ترين ويژگي اين سطح از مشاركت است. از جمله اين موارد است:
الف) تعداد نمايندگان زن در مجالس مقنّنه (پيامد آن تعداد نامزد انتخاباتي زن براي هر دوره)؛
ب) شركت در قواي مجريه سياسي و چهار سطح خدمات ملّي، اداري (وزير، معاون وزير، مدير كل و رئساي بخش)؛
پ) شركت در خدمات اداري دولتي: شاغلان در نظام ديوان‏سالاري، بخصوص در برخي وزارتخانه‏ها (مانند اقتصاد، وزارت امور خارجه و دفاع)؛
ت) شركت در خدمات بين‏المللي (حضور در نمايندگي‏هاي بين‏المللي).
موارد مزبور انواع مشاركت سياسي زنان را در بر دارند
آنچه در بالا آمد بخشی از سطوح مشارکت حرفه ای زنان در قالب سیاست به مثابه مسئولیت اجتماعی می باشد که در کشورما توسط زنان صورت گرفته است . در یک نتیجه گیری می توان اذعان داشت که از شواهد بي‏شمار تاريخي چنين برمي‏آيد كه مسئله مشاركت سياسي زنان ايراني ريشه در فرهنگ ديني تشيّع دارد و ربطي به نهضت زنان در اروپا ندارد؛ زيرا نهضت زنان در اروپا شاخصه‏ها و نمودهايي دارند كه در بين زنان ايراني پيش از مشروطه آن شاخصه‏ها وجود نداشتند. ايدئولوژي حاكم بر جنبش زنان اروپايي بر اصولي همچون فمينيسم و تساوي زن و مرد از هر حيث، عدم رعايت شئونات و پوشش مذهبي همانند حجاب، مقابله با مظاهر ديني، طرف‏داري از جدايي دين از سياست و مانند آن استوار است. اما اين اصول در بين زناني كه در نهضت مشروطه و همچنين انقلاب اسلامي شركت مي‏كردند، وجود نداشتند، بلكه همان‏گونه كه تاريخ گواهي مي‏دهد، همواره حضور زنان با پوشش كامل اسلامي صورت گرفته و در آن‏ها، علاوه بر استفاده از نمادهاي مذهبي، از شعارهاي مذهبي نيز استفاده مي‏شده است.
به طور خلاصه، در مشاركت بسيجي زنان ايراني در طول تاريخ، دو عنصر بيش از همه نقش دارند:
الف. دفاع از دين و روحانيت اصيل در نهضت تنباكو (در دفاع از زنان گرجي مسلمان شده‏اي كه سفير روس مي‏خواست به اجبار آن‏ها را برگرداند، و در انقلاب اسلامي)؛
ب. دفاع از كيان ممكلت در مقابل هجوم خارجي (در جريان تهديد روس عليه ايران در مشروطه دوم و در زمان جنگ ايران و عراق، و جنگ ايران و روس.)
آقاي دکتر بشيريه با توجه به اين مشاهدات گفته است: جنبش زنان اغلب در حمايت از گروه‏هاي اجتماعي ديگر مثل علما و روحانيان [و دين] صورت مي‏گرفت. آري، هرچند بر خلاف غرب، جنبش زنان در ايران جنبشي خودخواهانه و همراه با ايدئولوژي خاص فمينيستي نبود، اما اين چيزي از اهميت اين جنبش نمي‏كاهد؛ چرا كه اصولاً جنبش‏هاي اجتماعي در ايران در ميان مردان نيز خودخواهانه و بر اساس اصول فردگرايي ـ ليبرالي نيستند؛ چرا كه با اهداف خودخواهانه و ليبرالي نمي‏توان دست خالي جلوي گلوله شاه قرار گرفت.
از اين‏رو، به جرئت مي‏توان جنبش زنان ايراني را ـ برخلاف فعاليت‏هاي زنان روشن‏فكر، كه جنبشي تقليدي بود ـ يك جنبش اصيل، بومي و مردمي دانست كه با توجه به ريشه‏هاي عميقي كه در جامعه ايران داشت، توانست ميوه‏هاي خوبي به ثمر برساند و شركت امروزه زنان ايراني در عرصه‏ هاي مشاركت نوين بر اساس همان اصول بومي است و ربطي به ورود تمدن غرب به ايران ندارد. اما اينكه شوستر مي‏گويد: زنان ايراني يك شبه ره صد ساله پيمودند، نشان از غفلت او از اين نكته است. زنان ايراني ره صد ساله را يك شبه طي نكردند، بلكه اين راهي بود كه سه قرن (يعني از زمان رسميت دين تشيّع) در ايران طي مي‏شد، بلكه مي‏توان ادعا كرد كه اين راه 1400 سال قدمت دارد و اساسا با مشاركت سياسي زنان در غرب داراي تفاوت بنيادين است.
زن در ايران علاوه بر اينكه از عهده نقش‏ها و وظايف سنّتي خود به خوبي برمي‏آيد، نسبت به حوادث سياسي اطراف خود حسّاس است و سير وقايع را با حساسيت دنبال مي‏كند و در وقت لازم وارد عرصه‏هاي اجتماعي هم مي‏شود.
برچسب ها: تدبیر 24 ، زن ، اجتماع
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها