برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی باید سازوکارهای انتخاب اصلح طراحی شود نه سامانه وحدت با طرح کلی دفع افسد به فاسد.
تدبیر24:منتقدین-پایان رأیگیری انتخابات مجلس شاید پایان نزاعهای انتخاباتی باشد، اما انتخابات تنها بستری برای نمود دعواهای مبنایی است. دعواهایی که تازه نیستند و در اکثر انتخاباتها شاهد آنها بودهایم. دعوایی که نگارنده را در تردید «به لیست رأی دادن» یا «به اصلح رأی دادن» به ایده این مطلب رسانید.
حال میتوانیم برگردیم و اختلاف بین «لیستی رأی دادن» یا «انتخاب اصلح» را در حالی که گرد و غبار انتخابات فروکش کرده است و بسیاری از تعصبهای جانبدارانه کمتر شده، بنگریم و شیوه رفتار و عمل سیاسی را بررسی کنیم.
استدلالهایی نظیر «دفع افسد به فاسد» مبنای رأی دادن لیستی است؛ یعنی برای اینکه ائتلاف اصولگرایان رأی بیاورد و در مقابل اصلاحطلبها رأی نیاورند، مردم باید ایدهآل خود یا اصلح مورد نظرشان را کنار بگذارند و در مقابل به لیست اصولگرایان رأی بدهند تا اصلاحطلبها رأی نیاورند. یعنی در واقع فرد به کسی رأی میدهد که از نظر وی اصلح نیست. یعنی باید به کسی رأی بدهد که فاصله سیاسی بیشتری نسبت به اصلح مورد نظرش دارد. اما با رأی دادن به چنین شخصی اینگونه وانمود میکند که از نظر وی اصلح همین فردی است که به مصلحت به وی رأی داده است. یعنی گرچه نتیجه انتخابات بیان میکند فرد کسی را برگزیده است که کمترین فاصله سیاسی با وی را دارد ولی در واقع اینچنین نیست. و فاصله سیاسی فرد با منتخب بیشتر از آنچه که هست نشان داده میشود.
حال اگر همه مردم اینگونه رأی بدهند این فاصله فردی به فاصله اجتماعی بین مردم و یکی از ارکان حکومت تبدیل میشود. اگر این ائتلاف موجب شکست طیف مقابل شود این فاصله بسیار وسیعتر و عمیقتر خواهد شد یعنی افراد طیف مقابل هم که واقعاً اثر قابل توجهی داشتهاند و به واسطه لیستی رأی دادن جناج مقابلشان، اثر واقعی رأیشان از بین میرود و فاصله سیاسی بیشتری را ایجاد میکنند.
حال نتیجه واقعی انتخابات تهران نشان میدهد که 30 نفر اول از یک لیست و 30 نفر دوم از یک لیست دیگر است. عده قابل توجهی از جامعه احساس فاصله بسیار زیاد با وضعیت موجود میکنند چرا که حتی یک نفر هم نظر آنها را نمایندگی نمیکند و کسانی هم که لیستشان برنده شده است در واقع از نظر واقعی خود گذشتهاند تا لیستشان رأی بیاورد پس آنها هم در واقع به خاطر اینکه پیروز این میدان معرفی شوند، حاضر شدهاند از اصلح خود کوتاه بیایند و به لیست رأی بدهند و برای اینکه اتحاد لیست به هم نخورد مجبور است به کسانی رأی بدهد که واقعاً از نظرش اصلح و حتی صالح هم نیستند. یعنی به کسی رأی میدهد که اگر پیروز شود با وی فاصله سیاسی زیادی دارد. یعنی در واقع آنها قدرت را به دست آوردهاند نه مطلوب خود را. این وضعیت یعنی ایجاد فاصله بین حکومت و مردم. گرچه ظاهری پیروزمندانه داشته باشد. این وضعیت یعنی دیکتاتوری اکثریت علیه اقلیت.
اما در حکومت اسلامی بنابر کم کردن فاصله حکومت و مردم است و مردمی کردن نظام است و باید مجلس واقعاً آینه نظرات مردم باشد. تقابل لیستی چیزی جز همان تحزب نیست. تحزب به همان معنا که در کشورهای غربی میبینیم که مردم مجبورند تنها از دو قطب سیاسی انتخاب کنند. متأسفانه اینگونه عمل سیاسی ما را به همان سمت خواهد برد که مردم را به صورت واقعی از صحنه سیاست حذف خواهد کرد. نتایج اینگونه سیاست ورزی را در آمریکا میبینیم که مشارکت مردم رو به کاهش است.
لیستی رأی دادن یک نفی جدی دارد و آن رأی نیاوردن جناج مقابل است. در صورتی که اساس رأی دادن برای انتخاب یک نفر است نه نفی یک عده دیگر. گرچه نفی تا حدودی قابل درک است اما جدیت این نفی به معنای نفی رأی مردم را میدهد. یعنی با ایجاد تمرکز رأی بر روی یک لیست واحد اصولگرای و سعی در حذف سایر رقبای اصولگرای لیست موجبات پیروزی فراهم شده و تنوعی که باید به طور طبیعی از سوی مردم به وجود میآمد را از بین میرود.
نکته دیگر اینکه این شورای نگهبان که وظیفهی سلبی را انجام میدهد تا ناشایستگان وارد نشوند و مردم وظیفهای ایجابی دارند که اصلح را انتخاب کنند.
یادآوری ماجرای انتخاب شهردار تهران که خانم الهه راستگو بر خلاف رأی جناحی اصلاحطلبان عمل کرد و حاصلش تخریب رسانهای ایشان بود یک درس و یک زنگ خطر برای مجلس آینده است. ماجرایی که بعد از رأی خانم راستگو تمام رسانهها پیروز شدن خانم راستگو در انتخابات شورای شهر را به خاطر قرار داشتن در لیست اصلاح طلبان میدانستند و به همین خاطر استدلال میکردند که خانم راستگو باید برخلاف نظر خود و موافق نظر جناحی اصلاحطلبان باید عمل میکرد. این تجربه ممکن است در مجلس نیز تکرار شود و شاهد دیکتاتور حزبی و جناحی اصلاحطلبان به وسیله پروپاگاندای رسانهایشان باشیم.
حال شاید بهتر بتوان ضرورت معنای «کانالکشی فکری» توسط احزاب را بیان کرد. یعنی احزاب با ایجاد معرفت سیاسی در مردم به آنان کمک میکنند که گزاره کلی برای رأی دادن «انتخاب اصلح» باشد نه «دفع افسد به فاسد» که نگاهی تقلیل گراینه و منفعلانه است. اگر جریانات سیاسی به جای اینکه شب انتخابات به فکر ائتلاف باشند و پس از انتخابات مشغول متهم نمودن وحدتشکنها ! باشند، به بسط فکر گفتمانهای انقلاب اسلامی –که اصلیترین کار یک جریان انقلابی باید باشد- مشغول بودند دیگر لازم نبود هر دوره از انتخابات با بیان ضرورت دفع افسد به فاسد به سراغ انتخابات بروند.
اگر جریان اصولگرا واقعاً به فکر مردمی نمود نظام و رشد سیاسی مردم است باید همّ و تلاش خود را در این قرار دهیم که مردم تأثیرگذاری واقعی داشته باشند نه اینکه اصولگرایان به ترتیبی به قدرت برسند.
اگر این نوع عملکرد سیاسی یک استثناء در عرصه سیاست بود شاید بتوان آن را درک کرد ولی متأسفانه به یک رویه در انتخابات تبدیل شده است. این رویه تقلیلگرایانه باعث شده است که اصولگرایی از شعارهای مقدسی چون عدالتخواهی، ظلمستیزی، مبارزه با مفاسد اقتصادی، استکبار ستیزی و ... به یک شعار ائتلافی با عنوان «امنیت، پیشرفت، معیشت» کشانده شود که با شعارهای یک جریان مدرن تفاوتی ندارد.
برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی باید سازوکارهای انتخاب اصلح طراحی شود نه سامانه وحدت با طرح کلی دفع افسد به فاسد.
منبع: رجانیوز