تدبیر24:طي روزهاي
اخير، برخي وزراي پيشنهادي دکتر حسن روحاني با مخالفتهايي از سوي برخي محافل
مواجه شدهاند. اگر اين مخالفتها از جنبه تخصصي مطرح ميشد قابل تامل بود، اما
آنچه در قالب انتقاد مطرح ميشود، صرفا بيان مخالفت با وزرا به دو بهانه همراهي
با «فتنه» يا مسن بودن است که هيچ کدام نه جنبه تخصصي دارد و نه پشتوانه حقوقي و
نه دليلي محکمه پسند براي اثبات؛ کما اينکه آن دسته از وزراي پيشنهادي که تاکنون
نوبت دفاع آنان فرارسيده، دلايل قانعکنندهاي در پاسخ به برخي انتقادات مطرح
شده بيان کردند. در ميان وزرايي که زير تيغ تيز انتقادات و حتي تخريبها قرار
گرفتهاند، بيژن نامدار زنگنه وزير پيشنهادي نفت بيش از ساير وزراي پيشنهادي
مورد تخريب قرار گرفته است. جالب اينجاست که وزيري بيشتر تخريب ميشود که نه
تنها سابقه طولاني وزارت در کارنامه خود دارد، بلکه در دوران وزارت خود، کارنامهاي
بسيار روشن به يادگار گذاشته است. طبيعي است که هيچ ديکته نانوشتهاي غلط ندارد
و هيچ کس نميتواند ادعا کند که دوران وزارت بيژن زنگنه، بويژه هشت سال وزارت در
نفت، کاملا مبرا از اشتباه بوده است. اما کارنامه عملکرد کليه وزراي نفت، چه
زنگنه و چه وزراي پيش و پس از او، در دسترس است و از همين کارنامه است که ميتوان
دليل تمايل گسترده در صنعت نفت براي بازگشت زنگنه به اين وزارتخانه را دريافت.
زنگنه وزيري بود که مديران بزرگ را به همکاري دعوت کرد؛ مديران بزرگي همچون اکبر
ترکان و محمدرضا نعمتزاده که خود سابقه وزارت در کارنامه داشتند حاضر شدند در
سطحي پايينتر از وزارت، در کنار زنگنه کار کنند و ثبات و آرامش براي رشد و
توسعه صنعت نفت را به ارمغان آوردند. صنعت نفت در دوران زنگنه به چنان توانمندي
و اقتداري رسيد که نه تنها در عرصه داخلي، در بخشهاي مختلف به ارقام بيسابقه
رشد دست يافت بلکه در عرصه بينالمللي، جايگاه خود را به عنوان يکي از قطبهاي
بزرگ انرژي در جهان بازيافت. رسيدن ظرفيت توليد نفت ايران به 4ميليون و 300
هزار بشکه، توسعه فازهاي ميدان گازي پارس جنوبي و تبديل شدن ايران به صادرکننده
گاز و همچنين توسعه صنعت پتروشيمي به عنوان مهمترين صنعت در صادرات غيرنفتي
کشور، تنها نشانههايي کلي از موفقيت دوران وزارت زنگنه در نفت است. حتي پروندههايي
که براي صنعت نفت در زمان وزارت او ساخته شد به نتايجي که مخالفانش ميخواستند
نرسيد و نه تنها در آن زمان، توسط رييس وقت قوه قضاييه مورد تقدير قرار گرفت،
بلکه گذشت زمان، صحت اظهارات زنگنه در مورد همان ادعاها را آشکار کرد که نمونه
بارزش پرونده کرسنت بود که حالا همه کارشناسان و صاحبنظران اقتصادي متفقالقولند
که از اين همه تاخير در صادرات گاز به امارات در قالب قرارداد کرسنت، ما ضرر
کرديم، نه امارات؛ چرا که گاز ما سوخت و پولي هم عايدمان نشد؛ اما مخالفان
قرارداد کرسنت، هنوز هم يک دليل محکمهپسند براي محکوميت عملکرد زنگنه پيدا
نکردهاند و طرف مقابل قرارداد هم ما را به دليل خلف وعده در قرارداد، به دادگاه
بينالمللي لاهه کشانده است تا دود اين همه فرصتسوزي به چشم مردم برود. جالب
اينجاست که علاوه بر روزنامه خاص منتقد هميشگي زنگنه، وزير سابق نفت در دولت دهم
هم به جمع منتقدان زنگنه پيوسته؛ چرا که گويا سخن زنگنه مبني بر اينکه گروهبانها
در وزارت نفت بايد جاي خود را به ژنرالها بدهند به مذاقشان خوش نيامده است و
خواستار عذرخواهي زنگنه شده است. در حاليکه کارنامه وزارت ميرکاظمي هنوز در
دسترس است و ضررهايي که از توقف سوآپ نفت و عقد قرارداد رويايي پروژههاي 35
ماهه در پارس جنوبي و تغييرات بيپشتوانه در نفت و... بر کسي پنهان نيست. وقتي
ميرکاظمي با کمتر از دو سال سابقه حضور در صنعت نفت و با کارنامهاي مملو از
ناکامي که مسووليت برخي از آنها را حتي رستم قاسمي وزير پس از او هم حاضر نشد
بپذيرد – از جمله توقف غيرکارشناسي سوآپ نفت – اينچنين به زنگنه حمله ميکند
طبيعي است که کساني که صنعت نفت را ميشناسند و دوران مديريت زنگنه را به ياد
دارند، نميتوانند سکوت کنند و آقاي ميرکاظمي هم بهتر است به جاي پرسش از زنگنه،
درباره ابهامات کارنامه عملکرد خود در وزارت نفت پاسخ دهد. هميشه کساني هستند که
تداوم حيات خود را در جنجال آفريني و شبهه افکني ميدانند و اين شبهه افکنيها بويژه
از سوي روزنامه خاص، نميتواند در تصميم نمايندگان واقعي مردم در مجلس شوراي
اسلامي خللي وارد کند؛ کما اينکه شبههافکنيهاي اين روزنامه پيش از انتخابات و
پس از انتخابات هم به بن بست رسيد و به عنوان نمونه وقتي از نمايندگان مجلس
خواست با عدم راي اعتماد به وزرايي که به رييسجمهور تحميل شدهاند، دکتر روحاني
صراحتا اعلام کرد که وزرا انتخاب خودش است و قاطعانه از آنها دفاع ميکند. در
غيرکارشناسي بودن و سياسي بودن انتقادات مطرح شده همين بس که حبيبالله
عسگراولادي که از باسابقهترين چهرههاي سياسي اصولگراست و سخنش براي خيلي از
اصولگرايان معيار است به حمايت از وزير پيشنهادي نفت ميپردازد و به صراحت اعلام
ميکند که «اگر سن من طوري بود که آقاي زنگنه بنده را به عنوان معاونش قبول ميکرد
حتماً ميرفتم و معاون ايشان ميشدم.»
قصدم اين
نبود که در حمايت از بيژن زنگنه پيشاز راي اعتماد مطلبي بنويسم، چراکه اعتقاد
دارم زنگنه براي کسب راي اعتماد مجلسيان براي تصدي وزارت نفت، نيازي به نگارش
چنين يادداشتهايي ندارد. اما به عنوان فردي که در حوزه نفت قلم ميزنم،
نتوانستم سکوت کنم و نظارهگر بيانصافيهايي باشم که در حق يکي از کارآمدترين
مديران جمهوري اسلامي و بهترين وزير نفت کشور صورت گرفته است. زنگنه در شرايط
کنوني براي صنعت نفت ايران بديلي ندارد و آلترناتيو زنگنه در وزارت نفت خودش
است. زنگنه، هم ساختار وزارت نفت را ميشناسد و هم از توان و تجربه و جسارت
مديريتي مورد نياز براي اداره صنعتي مواجه با چالشهاي متعدد برخوردار است. اما
از اين دو مهمتر، قابليت انکارناپذير زنگنه در شناخت فضاي ديپلماسي نفتي در عرصه
بينالملل است که در شرايط خطير کنوني که صنعت نفت ايران با تحريمهاي بيسابقه
غرب مواجه شده، از نان شب هم براي نفت واجبتر است؛ چرا که حضور فعال و
تاثيرگذار در عرصه بينالمللي، هم تهديدها و تحريمها را تخفيف ميدهد و هم
زمينهساز بازگشت سرمايه به صنعت نفت که تشنه سرمايه است خواهد شد تا خون تازهاي
در رگهاي خسته صنعت جاري شود و اينها تنها از يک وزير آشنا با ديپلماسي نفت برميآيد.همچنان
اعتقاد دارم پيام اعتدال به مجلس رسيده و کل کابينه پيشنهادي دکتر حسن روحاني،
راي اعتماد نمايندگان را کسب خواهند کرد. اما آنچه مرا مجاب کرد اين متن را
بنويسم، علاوه بر مرور کارنامه مديريتي زنگنه، يادآوري اين نکته بود که وزارت
نفت و وزير معرفي شده براي آن، در شرايط کنوني که وزارت نفت به عنوان استراتژيکترين
وزارتخانه سياسي– اقتصادي کشور با چالشهاي مختلفي در عرصه داخليوخارجي
مواجه است و تاثير مهمي در کل برنامههاي دولت در عرصههاي داخليوخارجي ايفا
ميکند، يک معيار مهم براي سنجش توجه نمايندگان، نه صرفا توجه به پيام اعتدال،
بلکه توجه به آرمان تخصصگرايي و خروج از بنبست خودساخته در سايه مديريت مديران
کارآمد و با تجربه و به حاشيه راندن تندروها در موسم اعتدال است.
منبع:مردم سالاری
حمیدرضا شکوهی
|