تسلیحات هوش مصنوعی اشتریان

تسلیحات هوش مصنوعی

در نظر آورید هزاران زنبورک تسلیحاتی هوش مصنوعی به سوی یک دشمن فرضی گسیل شوند...
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
پنجشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 09
کد خبر: ۲۴۹۳۱
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۲
ویژه سالروز انحلال حزب جمهوری اسلامی
لازم است تذکر دهم که حضرات آقایان مؤسسین محترم حزب، مورد علاقه این جانب مى باشند. امیدوارم همگى در این موقع حساس با اتفاق و اتحاد در پیشبرد مقاصد عالیه اسلام و جمهورى ...
تدبیر24: بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، جریان اسلامی كه به خلاءِ وجود تشكیلات حزبی در پیكره خود پی برده بود، در تاریخ 29/11/1357، توسط 5 نفر از روحانیون مبارز پر سابقه به نام‌های، "سید محمدحسینی بهشتی"، "محمدجواد باهنر"، "سیدعلی خامنه‌ای"، "علی‌اكبر هاشمی رفسنجانی"، و "عبدالكریم موسوی اردبیلی" دست به تشكیل حزبی زدند كه از همان تاریخ تاكنون تأثیر گذارترین حزب در تاریخ سیاسی معاصر كشورمان بوده است.
 
  دكتر بهشتی، دبیركل این حزب، زمینه تشكیل این حزب را به انگیزهای این گروه از روحانیون، از مدت‌ها قبل مربوط می‌داند و معتقد است: "از آنجا كه تشكل‌های دیگر مانند "نهضت آزادی"، "سازمان مجاهدین خلق" و... نتوانستند آرمان‌های روحانیون انقلاب را رهبری كنند و اسلام را به عنوان مكتب تمام عیار مطرح كنند و همچنین ضرورت‌های اجتماعی، تاریخی برای اداره جمهوری نوپای اسلامی، این گروه خود اقدام به تشكیل حزبی مستقل كردند."
 
  نخستین نام انتخابی برای حزب، "حزب‌الله" بود كه از قرآن گرفته شده بود اما بلافاصله پس از انقلاب، مؤسسان آن نام "حزب جمهوری اسلامی" را برای تشكل خود انتخاب كردند. دكتر بهشتی درباره علت نامگذاری حزب به "جمهوری اسلامی" می‌گوید: "ما از همان اول به ایجاد جمهوری اسلامی می‌اندیشیدیم. تغییر نام "حكومت اسلامی" به "جمهوری اسلامی" از ابتكارات حزب است. حتی شعار، "استقلال آزادی حكومت اسلامی"، كه بعداً تبدیل شد به "استقلال آزادی جمهوری اسلامی"، از ابتكارات بنیان‌گذاران حزب بود كه درست هماهنگ بود با افكار امام.
 
تأسیس حزب جمهوری اسلامی (۱۳۵۷ش)
 
 
یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ ش، شماری از برجسته ترین شخصیت های علمی، مذهبی و سیاسی ایران که در پیروزی انقلاب اسلامی نقش مهمی داشتند و از یاران نزدیک حضرت امام خمینی محسوب می شدند حزب جمهوری اسلامی را تأسیس کردند. پس از اعلام تأسیس، پرسشنامه و برگه درخواست عضویت به همراه طرح اساسنامه و مرامنامه حزب درسطح وسیع و از طرق گوناگون پخش شد و حزب شروع به عضوگیری کرد. به گفته رهبران حزب، در روز اول ثبت نام، بیش از هشتاد هزار نفر برای عضویت، به مراکز حزب در سراسر کشور مراجعه کردند. دکتر باهنر، صد روز پس از تأسیس حزب، مواضع آن را در مسائل سیاسی، اعتقادی، اقتصادی و فرهنگی بیان داشت و تعداد اعضای حزب را تا آن روز، دو میلیون نفر ذکر کرد. هدف این حزب، ایجاد یکپارچگی و همکاری هرچه بیشتر نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی، سامان بخشیدن به حکومت اسلامی و پایه گذاری دولت جمهوری اسلامی طبق قانون اساسی بود. در بین نخستین مُؤسِّسان حزب جمهوری اسلامی، حضرات آیات: شهید سید محمد حسینی بهشتی، سید علی خامنه ای، اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی و محمدجواد باهنر حضور داشتند. آنان با همفکری و همکاری شماری دیگر از نیروهای انقلابی توانستند در دوره ای حساس و سرنوشت ساز از تاریخ انقلاب اسلامی، در تدوین قانون اساسی و تشکیل ارکان نظام اسلامی، دفاع از مبانی فکری جمهوری اسلامی و تبیین اندیشه ها و برنامه های مترقی اسلام برای رشد و کمال جامعه اسلامی و نظام مردم سالاری دینی در برابر اندیشه های مارکسیستی، لیبرالی و ملی گرایی، نقشی مهم ایفا کنند.
 
نخستین کنگره
 
این نخستین کنگره حزب جمهوری اسلامی بود. حزبی که مولود انقلاب اسلامی و انقلابیون مسلمان به حساب می‌آمد و بنیانگذارانش هر یک ستونی از ستون‌های نظام تازه تاسیس جمهوری اسلامی بودند.
 
 آنان که در بیانیه اعلام موجودیت حزب خود ابراز امیدواری کرده بودند که هدف «ایجاد تشکیلاتی نیرومند و سامان دادن به نیروهای فعال و ایجاد انسجام و انضباطی آهنین است که می‌تواند حرکت انقلابی ملت را به درستی تداوم بخشد و جنبش را از خطر انهدام و دستاوردهای آن را از خطر غارت دشمن مصون بدارد»، حالا قصد داشتند با برگزاری اولین گردهمایی سراسری خود از رهگذر گسترش تشکیلات و ایجاد هماهنگی میان نیروهای مردمی در سراسر کشور حضور پرقدرتشان در عرصه سیاسی را تثبیت و تقویت کنند.
 
 ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۲ بود که اولین بار رسانه‌ها از برگزاری قریب‌الوقوع نخستین کنگره حزب جمهوری اسلامی در اواخر همان ماه خبر دادند. همزمان با اعلام برگزاری نخستین کنگره، اعضای ارشد حزب جمهوری اسلامی به تبیین دلایل برگزاری این گردهمایی پرداختند و در صدر آن‌ها حجت‌الاسلام سیدعلی خامنه‌ای دبیرکل وقت حزب همان روز در گفت‌وگویی مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی به سوالات مختلف پیرامون این رویداد پاسخ داد.
 
 دبیرکل وقت حزب جمهوری اسلامی درباره هدف تشکیل این کنگره گفت: «تشکیل کنگره یک مقطع طبیعی در روند فعالیت یک حزب محسوب می‌شود. کنگره به معنای ارتباط کادرهای تصمیم‌گیرنده با افراد و اعضای حزب است. در حقیقت کنگره به معنای ریشه‌دار شدن و ریشه‌دار بودن حزب و نفوذ در اعماق جامعه است. حزب اگر به معنای واقعی یک حزب باشد یعنی در اعماق جامعه، افرادی، علاقه‌مندانی، اعضایی داشته باشد ناچار است که نظر آن‌ها را در مهم‌ترین مسائل حزب بداند و تصمیم‌گیری را به آن‌ها واگذار کند و این مساله در کنگره عملی خواهد شد. بنابراین برای اینکه هدف از تشکیل کنگره را بیان کرده باشم باید بگویم که کنگره در حقیقت بخشی از حیات حزب و وسیله‌ای برای تداوم حزب محسوب می‌شود.»
 
 
 
رییس‌جمهوری وقت با اشاره به تلاش‌های ناکام برای برگزاری کنگره حزب جمهوری در زمانی زودتر گفت: «همان طوری که قبلا گفتم کنگره برای حزب یک مقطع طبیعی است لکن این کنگره به خاطر اینکه در فاصله زیادی با آغاز ولادت حزب تشکیل می‌شود و به خاطر اینکه تاکنون چند بار مورد انتظار بوده و به دلایلی انجام نشده و به تاخیر افتاده و همه برادران حزبی منتظر هستند که کنگره تشکیل شود و امیدهایی به کنگره بسته‌اند فکر می‌کنیم یک نفس جدیدی به حزب خواهد داد. با شورای مرکزی که منتخب اعضای کنگره هستند، حزب می‌تواند فعالیت بهتر و بیشتر و همه‌جانبه‌تری را در زمینه اهداف خودش شروع نماید و انشاالله در زمینه‌های معنوی که همان هدف‌های اصلی حزب به شمار می‌رود پیشرفت‌هایی را بدست آوریم.»
 
 
 
حزب جمهوری اسلامی در شرایطی تشکیل شد که برخی تشکل‌سازی و تحزب را مخالف اصول دینی و اسلامی معرفی می‌کردند و در مقابل افرادی چون شهید بهشتی مقالاتی را در تبیین و تاکید بر لزوم تحزب در روزنامه‌ها به چاپ می‌رساندند و در سخنرانی‌ها سرلوحه سخن قرار می‌دادند.
 
 
 
حالا بیش از ۴ سال از تشکیل و پر و بال گرفتن این حزب می‌گذشت، کشور و حزب در سخت‌ترین شرایط سیاسی تاریخ خود قرار داشتند. از یک سو حزب بعد از ترورهای اوایل دهه ۶۰ آسیب دیده بود و از سوی دیگر کشور درگیر جنگی تحمیلی شده بود. اینچنین بود که برگزاری اولین کنگره حزب جمهوری اسلامی - هرچند بسیار دیر و در حالی که بسیاری از موسسان و همراهان اولیه از جمله معمار آن شهید بهشتی در قید حیات نبودند - نه تنها می‌توانست به جایگاه حزب رسمیت و به موضع حامیان تحزب در عرصه سیاست پس از انقلاب استحکامی دوباره ببخشد، بلکه بهانه‌ای می‌شد تا شاید نشاط سیاسی که به واسطه جنگ و درگیری‌های گروهی از فضای کشور زدوده شده بود را تا حدودی احیا کند. موضوعی که دبیرکل وقت حزب اینچنین بیانش می‌کند: «اگر حزب جمهوری اسلامی بتواند حسن عمل نشان دهد و کنگره با موفقیت برگزار شود، زمزمه‌ها و سمپاشی‌هایی که در مورد خدشه‌دار کردن ضرورت تشکل صورت می‌گیرد از بین خواهد رفت.»
 
 
 
موضوعی که به نوعی دیگر چند روز بعد در سخنان حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی نیز مورد تاکید قرار گرفت. هاشمی ۱۶ اردیبهشت ماه در دیدار با اعضای ستاد برگزاری اولین کنگره حزب جمهوری اسلامی با بیان اینکه «نخستین کنگره حزب جمهوری اسلامی نقطه عطفی در تاریخ تحزب در دنیای اسلام است»، گفت: «حزب جمهوری اسلامی به خاطر نقشی که دارد بی‌دشمن نبود و نیست. در آستانه این کنگره، دشمن به هر عملی که می‌تواند به تضعیف کنگره یا حزب بیانجامد حتی تحت‌الشعاع قرار دادن اخبار کنگره دست خواهد زد. آن‌هایی که در روزهای اول تولد حزب جمهوری اسلامی آنقدر هیاهو کردند و دفتر حزب را منفجر کردند و آن همه شهید از ما گرفتند و آن همه اهانت به شهید بهشتی روا داشتند و ما را مورد تعرض همه‌گونه اتهامات قرار دادند، اکنون ممکن است در شکل و شمایل و لباس و شیوه جدیدی برخورد کنند.»
 
 
 
هاشمی افزود: «حزب جمهوری اسلامی که در مدت کوتاهی ۱۰ شهید از شورای مرکزی و ۱۰۰ شهید از افراد موثر و هزار‌ها شهید دیگر در جبهه‌ها داده، حزبی که در زائل کردن لیبرالیسم سهم عمده داشت، حزبی که صد‌ها روحانی متعهد در کادر خود دارد، حزبی که با اجازه امام به وجود آمده و مورد اعتماد امام است، حزبی که در مجلس و دولت و جامعه و در روحانیت مقبول است و اعتبار دارد و حزبی که علیرغم همه فشار‌ها کوچک‌ترین ضعفی از خود نشان نداده است، اگر شکست بخورد، با کدام شرایط بهتر می‌توان یک تشکل اسلامی درست کرد؟»
 
 در چنین فضایی بود که نخستین کنگره حزب جمهوری اسلامی سرانجام بعدازظهر روز ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۲ در شب بعثت پیامبر اسلام(ص) در اردوگاه شهید باهنر تهران آغاز بکار کرد.
 
 در این کنگره علاوه بر حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلی خامنه‌ای رییس‌جمهور وقت و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی و حجت‌الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی رییس وقت مجلس شورای اسلامی و مهندس میرحسین موسوی نخست‌وزیر وقت، اعضای شورای مرکزی حزب، منتخبین حزب جمهوری اسلامی سراسر کشور و اعضای هیات اجرایی حزب جمهوری اسلامی، چهره‌هایی چون آیت‌الله موسوی اردبیلی رییس دیوانعالی کشور، حجت‌الاسلام سیداحمد خمینی فرزند بنیانگذار جمهوری اسلامی، تیمسار ظهیرنژاد رییس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، سرهنگ صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی، سرهنگ معین‌پور فرمانده نیروی هوایی، اعضای شورای عالی قضایی، اعضای شورای نگهبان، چند تن از وزرا، جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، گروه زیادی از ائمه جمعه و جماعات کشورمان، استانداران، تعدادی از سفرا و کارداران کشورهای خارجی در جمهوری اسلامی ایران، خانواده‌های شهدا، تنی چند از مقامات لشکری و کشوری و گروهی از اقشار مختلف مردم حضور داشتند.
 
 بعد از تلاوت قرآن، اعلام برنامه‌های نخستین کنگره حزب و اجرای سرود، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلی خامنه‌ای رییس‌جمهور و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی در قالب نطق افتتاحیه این کنگره گزارشی از عملکرد چهار ساله حزب ارائه داد. حجت‌الاسلام خامنه‌ای در این نطق با بیان اینکه «هدف‌های حزب همان هدف‌های انقلاب است و حزب برای تداوم انقلاب به وجود آمده است»، تاکید کرد: «بنیانگذاران حزب، وجود تشکلی اسلامی، انقلابی، مردمی، ارزشگرا و پایبند به محور امامت و رهبری را بهترین وسیله برای تحقق تداوم انقلاب تا پایان خط دانستند و حزب را برای این مقصود بنا نهادند.»
 
 
 
پس از نطق دبیرکل، حاضران در نماز مغرب و عشاء به امامت آیت‌الله قاضی طباطبایی شرکت کردند و سپس به منظور برگزاری انتخابات هیات رییسه، آیین‌نامه اداره کنگره در ۳۰ ماده به تصویب اعضا رسید. برنامه‌های روز اول کنگره به همین شکل به پایان رسید.
 
 
 
دومین روز کنگره حزب جمهوری اسلامی به بحث و بررسی و تصویب برخی مواد اساسنامه پیشنهادی و بحث و تبادل نظر درباره آیین‌نامه انتخابات شورای مرکزی و شورای داوری حزب گذشت. با تصویب ‌آیین‌نامه‌ها، کمیسیون‌های مختلف حزب تشکیل و اعضا بنا به علایق و سوابق خود در یکی از این کمیسیون‌ها به پیگیری فعالیت‌های حزبی خود پرداختند. بحث و تبادل نظر درباره مواضع حزب در حوزه‌های مختلف سیاسی، عقیدتی، سیاست خارجی، قضایی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و انتظامی در قالب هشت کمیسیون و ۴۰ کمیته، انتخاب اعضای شورای مرکزی و تعیین رئوس خط‌مشی حزب برای دو سال آینده (تا کنگره بعدی) از جمله مواردی بود که در ۴ روز کنگره حزب جمهوری اسلامی مورد بررسی و تصویب قرار گرفت.
 
 
 
همزمان با برگزاری نخستین کنگره حزب جمهوری اسلامی، گروه‌های محلی و چهره‌های سیاسی از گوشه و کنار کشور در پیام‌ها، اطلاعیه‌ها و گفت‌وگوهایی با رسانه‌ها از این اقدام استقبال کردند. از آن جمله آیت‌الله محمدمهدی ربانی املشی عضو وقت فقهای شورای نگهبان بود که در گفت‌وگویی با روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به برگزاری کنگره این حزب گفت: «ما معتقدیم که اداره کشور بدون وجود تشکیلات امکان‌پذیر نیست و اصولاً پیدایش حزب جمهوری اسلامی برای انجام این وظیفه اسلامی بوده است. با تشکیل این کنگره اعتبار و انسجام حزب جمهوری اسلامی بیش از پیش خواهد شد. امید است مخالفین هم از این پس بجای تخریب این تشکیلات اسلامی، به انتقاد سازنده بپردازند.»
 
 
 
آیت‌الله مجدالدین قاضی از روحانیون مبارز و امام جمعه وقت دزفول هم در پیامی نوشت: «سلام بر شهیدان راه حق. سلام بر شهدای هفتم تیر به قافله‌سالاری شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی و سلام بر شهیدان زنده حزب خدا یعنی حجت‌الاسلام والمسلمین خامنه‌ای و حجت‌الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی، اینکه پس از ۵ سال حیات پر از تلاش این حزب اولین کنگره آن تشکیل می‌شود، انتظار می‌رود که انشاالله بتواند در سازماندهی و تشکل نیروهای مومن و معتقد به اسلام فقاهتی نقش مهم و موثری را ایفا نماید.»
 
 
 
همزمان اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان در اروپا نیز در پیامی خطاب به دبیرکل حزب جمهوری اسلامی با اعلام اینکه «ما حزب جمهوری اسلامی را حزب شهیدان و شهیدپروران می‌دانیم»، آورده‌اند: «برادران و خواهران ثابت‌قدم امیدواریم همانند گذشته چهره کریه فرصت‌طلبان را بدرید و با تدوین و تصویب برنامه نشات گرفته از اسلام عزیز راهگشای بیشتر مسلمین باشید تا انشاالله در این مدت بتوانید آرزوی قلبی شهیدان عزیز این حزب مظلوم را تحقق بخشیده و همگام با انقلاب اسلامی و همزمان با انجام ماموریت‌های خطیر و چندجانبه خود یک تشکیلات وسیع را پی افکنده باشید که بتواند سنگینی قسمتی از بار را بر دوش خود بپذیرد و هماهنگ با سایر نهادهای جوشیده از انقلاب در مقابل هجوم وحشیانه دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی شد محکم باشد.»  
 
سخنرانی افتتاحیه نخستین کنگره حزب جمهوری اسلامی که توسط حجت‌الاسلام سیدعلی خامنه‌ای رییس‌جمهوری و دبیرکل وقت حزب ایراد شد، به شرح تاریخچه حزب و تبیین اهداف آن اختصاص داشت که بخش‌ اول آن بدین شرح است:
 
 بسم الله الرحمن الرحیم
 
سخن را با سپاس و ستایش خدای بزرگ و مهربان و درود بر بندگان برگزیده‌اش خصوصا پیامبران الهی که پیام‌آوران حق و عدل و راستی و علم و حکمت بوده‌اند به ویژه خاتم پیامبران حضرت محمد بن‌عبدالله (ص) و خاندان بزرگوار عظیم‌القدر او که رهبران هدایت و بر‌ترین شهیدان راه حق و فضیلت‌اند، و سلام بر همه شهیدان اسلام به ویژه شهیدان انقلاب اسلامی ایران و همه نهضت‌های اسلامی اصیل در هر کجای جهان، آغاز می‌کنم و کمک خدای را برای درست‌اندیشی و درست‌گویی مسئلت می‌دارم، و بر شما عزیزان حاضر در این نشست بزرگ سلام می‌فرستم.   
 
 شما برگزیدگان و نخبگان حزب و شما همه برادران و خواهران شرکت کننده و میهمان، در مجمعی گرد آمده‌اید که در تاریخ اسلام بی‌همانند است، اعضاء این مجمع عظیم از گروه‌های گوناگون سنی، صنفی، شغلی و فکری‌اند که پیوندی تشکیلاتی آنان را به یکدیگر می‌بندد و از سوی جمع بزرگی از مردم به اینجا آمده‌اند تا اصولی‌ترین مبانی برای حرکت شتابنده حزبی اسلامی و مردمی را شالوده‌ریزی کنند.  این نخستین بار است که چنین جمعی با چنان هدفی در یکجا گرد می‌آیند، این پدیده نیز همانند همه پدیده‌های بی‌سابقه انقلاب بزرگ ما باید از ثمرات و برکاتی شایسته و در خور برخوردار گردد و در تاریخ همچون نقطه مثبت و قابل توجهی بماند.   
 
 مقرر است که از این فرصت کم‌نظیر برای بیان گزارشی نیز از عمر کوتاه حزب استفاده شود و گذشته‌ای که با فراز و نشیب‌ها و تلخی و شیرینی‌های بسیار همراه بوده و به راستی می‌توان در آن به چشم آیینه انقلاب در این چهار سال نگریست به اختصار بازنموده شود.   
 
 در اینجا شایسته می‌بینیم از چهره منور و شخصیت والای شهید مظلوم آیت‌الله سیدمحمد بهشتی که به حق، سید شهیدان این انقلاب نام گرفته است، یاد کنم. این گزارش باید از او شنیده می‌شد و از زبان او در تاریخ می‌ماند، او که در لحظه لحظه عمر پر ماجرای این حزب از همه اخلاص و حلم و حکمت و درایت و هوش خداداد برای رسیدن به آرمان‌های حزب که‌‌ همان هدف‌های انقلاب است بهره می‌گرفت و او که ثلمه ناشی از فقدانش همچنان باقی است، رحمت بی‌پایان خدا بر او و بر همه شهیدان و مخلصان و تلاشگران و فداکاران باد.   
 
 گزارش حزب را از زمان‌های دور آغاز می‌کنم، از تابستان سال ۱۳۵۶ که نخستین مقدمات پیدایش تشکلی اسلامی و مردمی به وسیله چند تن از معتقدان به لزوم چنین تشکلی فراهم می‌شد، در آن تابستان در جمعی پنج نفری که شهید بهشتی محور آن بود و شهید باهنر عضو دیگر آن، طرح چنان تشکلی ریخته شد، به پیشنهاد شهید بهشتی مقرر شد که اولین ملاک برای گزینش یاران «اخلاص» باشد و این براساس این باور بود که برای همکاری در راه آرمان‌های خدایی، بدون اخلاص هیچ شرط دیگری مفید و موثر نیست. نام یارانی که از این شرط و شرایط دیگر برخوردار بودند ثبت شد و نخستین جلسه در یک صبح روشن پاییزی در تهران منزل شهید باهنر منعقد گشت و در آن جلسه و در جلسات متعدد بعد از آن اساسی‌ترین مسائل مربوط به ایجاد تشکلی با خصوصیات مورد نظر مطرح و درباره آن‌ها مباحثات لازم واقع شد.   
 
 در آن جمع کوچک دستیابی به یک فکر مورد اتفاق کار دشواری نبود زیرا این برادران، بخشی از عناصری بودند که از دیرباز یعنی دقیقا از سال ۱۳۴۲ و هنگام شروع نهضت انقلابی عظیم ملت مسلمان به لزوم سازماندهی نیروهای مومن و مبارز معتقد بوده و برخی از آنان در این راه تجربیاتی نیز داشتند لیکن در اواخر پاییز‌‌ همان سال هجوم عوامل رژیم پهلوی به دو حوزه علمیه قم و مشهد و بازداشت و تبعید عده‌ای از چهره‌های شناخته شده و مبارز که کسانی از جمع ما نیز در میان آنان بودند کار را دچار کندی و رکود کرد، هر چند که در دوران تبعید نیز ارتباطات میان اعضای آن جمع کوچک به نحوی باقی ماند، لیکن حرکت مجدد هنگامی آغاز شد که رژیم، زیر فشار افکار عمومی و ضربات مبارزات مردمی مجبور شد در حدود آبان ماه ۱۳۵۷ تبعیدیان و زندانیان را به تدریج آزاد سازد.   
 
 در نخستین جلسه پس از شروع مجدد کار که چهره‌های جدیدی از زندانیان آزاد شده (آیت‌الله العظمی منتظری و حجت‌الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی) را نیز در خود داشت و در قم منعقد شده بود مقرر گشت که هفت نفر از برادران در تهران، مقدمات تشکیل حزب را فراهم کنند و بقیه در قم پشتوانه‌های معنوی و فکری آن را آماده سازند. پیش از محرم خونین سال ۱۳۵۷ همه به این نتیجه رسیدیم که حزب به صورت آشکار اعلام موجودیت کند و چون در آن شرایط، دستگیری سران چنین تشکلی حتمی می‌نمود، عده دیگری آماده باشند که پس از دستگیری گروه اول، استمرار حزب را به صورت مخفی اعلام کنند، بدینوسیله همه انگیزش و هیجانی که از دستگیری سران معروف و شناخته شده حزب پدید می‌آمد، در خدمت استمرار این حرکت انقلابی قرار می‌گرفت.   
 
 اعلامیه امام در محرم ۱۳۵۷ همه این تدابیر و پیش‌بینی‌ها را تحت‌الشعاع قرار داد و کار حزب به بعد واگذار شد و برادران به انجام وظایفی که از آن اعلامیه ناشی می‌گشت سرگرم شدند و بدین ترتیب، اعلان رسمی حزبی که به قصد تحقق آرمان‌های الهی تشکیل می‌شد تا اندکی پیش از پیروزی انقلاب، به تاخیر افتاد. در روز‌ها و شب‌های پر هیجان و پر مشغله بهمن خونین و همزمان با تشکیل دولت موقت و سپس پیروزی قطعی انقلاب، جمع پنج نفری برادرانی که چه در شورای انقلاب و چه در کمیته استقبال و چه در همه فعالیت‌های دم به دم آن ایام در کنار هم بودند پیگیری از کار تشکیل حزب را فراموش نکردند. تجربه تشکیل دولت موقت و خالی ماندن صحنه اداره کشور از نیروهای خط امام، درس دیگری بود که زیان‌های ناشی از فقدان یک تشکل اسلامی تمام عیار را به رخ ما می‌کشید، به نظر می‌رسد که شخص امام امت نیز تحت تاثیر این واقعیت که در میان عناصر کاملا مومن و مورد اعتماد، جای یک انسجام و پیوند حساب شده خالی است قرار گرفته و فقدان آن را حس می‌کردند و شاید به همین دلیل بود که در اولین روزهای پس از پیروزی انقلاب یکی دو بار از یکی از برادران درباره تشکیل حزب پرسیده بودند.   
 
 در آخرین روزهای بهمن ۱۳۵۷ آخرین اقدام‌های مربوط به تشکیل حزب در جلسات فشرده و پر کار پنج نفره انجام گرفت و مرامنامه و اساسنامه و دستور کار تنظیم شد و در ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ اعلامیه شروع کار حزب به اطلاع همگان رسید. اکنون اجازه می‌خواهم که پس از این تاریخچه کوتاه به جای پرداختن به حوادث نخستین روزهای ولادت حزب که در جای خود حوادثی مهم، آموزنده و بیانگر بسیاری از وضعیت‌های جاری آن روز‌ها است (هجوم مردم برای نام‌نویسی، تشکیل واحدهای چهارگانه تشکیلات، تبلیغات شهرستان‌ها و ایدئولوژی، تعیین جا برای دفتر مرکزی، عکس‌العمل‌های مثبت و منفی، عکس‌العمل امام، عکس‌العمل شخصیت‌های معروف از قبیل شهید مطهری، تشکیل و اعلام خلق مسلمان،...) در بحث اصلی وارد شده و به گزارش عملکرد حزب نپردازم. البته پیش از آن پاسخ به دو سوال اصلی و مهم را لازم می‌دانم: نخست اینکه هدف‌های حزب جمهوری اسلامی و آرمان‌ها و آینده‌هایی که یاد آن همواره خون در رگ‌های حزب می‌دوانیده است، چیست؟ دیگر اینکه چرا برای رسیدن به این هدف‌ها وسیله‌ای که انتخاب شده، تشکیل حزب بوده است؟ مگر رسیدن به آن هدف‌ها را بدون این وسیله ممکن نمی‌دانستیم؟
 
 نخست در پاسخ به سوال دوم باید گفت که ما همواره شکست کوشش‌های انقلابی را معلول نداشتن یک تشکل قوی از معتقدان به اندیشه انقلاب می‌دیده‌ایم. بودند کسانی که به تشکل و نظم نیروهای یک مجموعه اعتقادی نداشتند، لیکن کسانی که به پیروی و اعتقاد راسخ به خط انقلاب اسلامی و مردمی ایران شناخته شده‌اند، از دیرباز به تشکل معتقد بودند، شاید بر همین اساس بود که در سال ۱۳۴۲ در حوزه علمیه قم اولین تشکل مهر و عطوفت بدان نگریسته و به آن اعتماد کرده بودند توانست بسیاری از این سر فصل و محور‌ها را تامین کند و امید و اعتماد بنیانگذاران و وابستگان خود و بخش عظیمی از ملت ایران را به خویش و به اصل تحزب و تشکل جلب نماید. شاید به عنوان یکی از برجسته‌ترین آثار و عملکردهای حزب جمهوری اسلامی بتوان به همین احساس اعتماد اشاره کرد. پیش از تشکیل این حزب، احساسی که از تشکل و تحزب در ذهن اکثریت مردم ما وجود داشت، احساسی تلخ و نومیدانه یا بی‌اعتماد و بی‌تفاوت بود. شکست گروه‌ها و احزاب از سویی و آلوده شدن حزب و تحزب به هدف‌های نامقدس و وسیله‌های نادرست از سوی دیگر در ذهن مردم ما نوعی بدبینی و یا سرخوردگی و یا بی‌تفاوتی نسبت به تحزب به وجود آورده بود و این می‌توانست پدیده خطرناک و بدفرجامی باشد برای ملتی که با مبارزه‌ای بزرگ به سمت عالی‌ترین هدف‌های اسلامی خود پیش می‌رود. دور ماندن از هماهنگی و انسجام نیرو‌ها خطر بزرگی است که زمینه‌ساز آن بدبینی به تشکل و تحزب است. حزب جمهوری اسلامی با مشخصه‌هایی که گفته شد توانست آن باور قبلی را در ذهن مردم دگرگون کرده آنان را به وجود تشکیلاتی مورد اطمینان و کارآمد، دلگرم سازد.
 
 
 
حادثه انفجار دفتر حزب و شهادت شهید بهشتی و یارانش
 
انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی واقعه‌ای است که در ۷ تیر سال ۱۳۶۰ منجر به شهادت هفتاد و پنج نفر از اعضای این حزب شد. در ساعت ۲۰:۳۰ جلسهٔ حزب جمهوری اسلامی ایران در سالن اجتماعات دفتر مرکزی آن واقع در سرچشمه تهران بر‌گزار شد. موضوع جلسه تورم و انتخابات ریاست جمهوری آینده بود. پس از تلاوت قرآن و اعلام برنامه، شهید دکتر سید محمد حسینی بهشتی سخنانش را به این شکل آغاز کرد:
 
ما بار دیگر نباید اجازه دهیم استعمارگران برای ما مهره‌سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند. تلاش کنیم کسانی را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازی نمی‌گیرند انتخاب شوند...
 
که در این لحظه انفجاری سالن اجتماعات را ویران کرد.
 
سعید شاهسوندی عضو سابق کمیته مرکزی گروهک تروریستی منافقین می‌گوید که این انفجار توسط سازمان مجاهدین خلق طراحی و اجرا شده است و او و گروه دیگری که در جریان انجام این عملیات قرار داشته‌اند در آن شب بی‌سیم سپاه را شنود می‌کردند تا از میزان موفقیت عملیات مطلع شوند. اجرای این عملیات را محمدرضا کلاهی به عهده داشت که خود از نیروهای خدماتی حزب به شمار می‌آمد. او پس از انفجار توانست فرار کند و بعد از آن راهی فرانسه شد و امروز با اینکه از گروهک منافقین بریده است ولی به دلیل سابقه‌اش امکان زندگی علنی را ندارد.
 
مدفن تعدادی از شهدای این واقعه در بخشی از قطعه ۲۴ بهشت زهرا قرار دارد که بعداً آرامگاه شهدای هفتم تیر با معماری مهندس میرحسین موسوی در آن بنا گردید.
 
 
 
مرتضی محمدخان که از جانبازان حادثه هفتم تیر است این واقعه را چنین شرح می‌دهد: «دکتر بهشتی هم پشت همین میز نشسته بودند و مدت کوتاهی از شروع جلسه نگذشته بود که بمب عمل کرد و دفتر حزب منفجر شد، در ردیف جلوی من محمد منتظری نشسته بود، باغانی و قندی هم در اطراف من بودند. سرافراز، در ردیف پشت من بود...وقتی بمب منفجر شد ما یک زردی‌ای دیدیم و دیوار را من دیدم که زرد شد و انفجار...در آن شرایط همه قرآن می‌خواندند و ناله هم شنیده می‌شد ولی بیشتر همه قرآن می‌خواندند و شهادتین می‌گفتند، صداها به تدریج کمتر می‌شد، و بعد هم از بالا مثل اینکه یک جرثقیل آوردند که این طاق یک‌تکه را بردارند. جرثقیل نتوانست سقف را بلند کند و زنجیرش پاره شد و دوباره این طاق افتاد روی آوار، البته در این شرایط افراد در لابه‌لای صندلی‌ها قرار گرفته بودند. عبدالکریمی نماینده لنگرود، که در حال قرائت قرآن بود، در همین شرایط شاید با افتادن مجدد طاق، شهید شد. از بعضی دوستان دیگر هم صداهایی می‌آمد، بعداً متوجه شدم که تقریباً سرم روی سینه آقای باغانی بود و این بنده خدا داشت به لقاءالله می‌رفت. صداها، از هزاران نفری که روی پشت‌بام ایستاده بودند شنیده می‌شد، که هیچ کاری هم از دستشان برنمی‌آمد. گویا در فضای روی طاق گرد و خاک بوده، این‌ها با پاشیدن آب، قصد رفع کردن گرد و خاک را داشتند، غافل از اینکه این کار تمام منافذی که برای تنفس ما وجود داشت مسدود می‌کرد. با حدود ۴ ساعت، احساس کردم که مقداری راه تنفس ایجاد شد و دست چپم را از زیر خاک بردم بالا و دست مرا پیدا کردند.»
 
 
 
انحلال
 
حزب جمهوری اسلامی که بر اساس احساس نیاز به تشکل فراگیر از نیروهای انقلاب اسلامی و انسجام و انتظام آنها و به منظور گسترش آگاهی های انقلابی و تربیت کادرهای فعال کارآمد برای اداره کشور و خنثی سازی توطئه های تشکیل شده بو، بر اثر عواملی نظیر اختلافات درون حزبی و نارضایتی هایی از رویه ها و عملکردها، موجب نارضایتی حضرت امام و نهایتا تعطیل آن شد. بر همین اساس در تاریخ 11 خرداد 1366 سران حزب در نامه ای خطاب به حضرت امام و بنا به مصلحت انقلاب ، تعطیلی حزب و توقف فعالیت های آن را خواستار شدند که حضرت امام موافقت خود را اعلام داشتند::
 
 
[بسم اللَّه الرحمن الرحیم. محضر مبارک مرجع عالیقدر و رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینى- مد ظله العالى
 
همان طور که آن رهبر عزیز اطلاع دارند، تأسیس «حزب جمهورى اسلامى» از طرف هیأت مؤسس با مشورت آن مقام معظم و در شرایطى انجام شد که نیاز به یک تشکل در برابر انبوه مسائل در آغاز انقلاب و لزوم انسجام و انتظام نیروهاى آگاه و مؤمن و گسترش آگاهیهاى انقلابى و تربیت کادرهاى فعال و کارآمد براى اداره کشور و خنثى کردن توطئه گروهکها و عوامل دشمن خارجى و ضد انقلاب داخلى بشدت احساس مى شد. این حزب در طول سالهاى گذشته در حد توان خود به منظور تثبیت نظام جمهورى اسلامى و انجام تکالیف بزرگى که بر دوش خود حس مى کرد، از هیچ کوششى فروگذار نکرد؛ و در کوران توطئه هاى چپ و راست با فداکارى و تقدیم شهدایى که بعضى از آنان چهره هاى برجسته و فراموش نشدنى انقلابند، از جمله شهداى هفتم تیر، نقاب از روى نفاق برانداخت و مظلومیت و حقانیت خط امام را به نمایش گذارد. «1»
 
در طول جنگ تحمیلى، حزب جمهورى اسلامى در سراسر کشور به وظیفه اسلامى خود براى بسیج مردم و شرکت فعال در جبهه هاى نور عمل کرد، و جمعى از کادرها و اعضاى آن در این جهاد مقدس به افتخار شهادت نایل آمدند. تعبد افراد این حزب به اسلام و اعتقاد راسخ آنان به ولایت فقیه، که خود عامل مهمى در کینه توزى ضد انقلاب بود، ایجاب مى کرد که در مراحل و مقاطع مختلف انقلاب، با کسب رهنمودهایى از آن مقام معظم، حرکت حزب را تنظیم و سیاستهاى آن را پى ریزى  نمایند.
 
اکنون به فضل الهى نهادهاى جمهورى اسلامى تثبیت شده و سطح آگاهى و درک سیاسى آحاد ملت انقلاب را از جهات عدیده آسیب ناپذیر ساخته و روشن بینى و توکل و قوّت اراده آن رهبر عالیقدر و فداکارى و آمادگى مردم حزب اللَّه توطئه هاى ضد انقلاب داخلى و استکبار جهانى را بى اثر و کم خطر نموده است. لذا احساس مى شود که وجود حزب، دیگر آن منافع و فواید آغاز کار را نداشته، و بعکس، ممکن است تحزّب در شرایط کنونى بهانه اى براى ایجاد اختلاف و دودستگى و موجب خدشه در وحدت و انسجام ملت گردد، و حتى نیروها را صرف مقابله با یکدیگر و خنثى سازى یکدیگر کند. لذا، همان طور که قبلًا نیز کراراً عرض شد، شوراى مرکزى پس از بحث و بررسى مبسوط و مستوفى با اکثریت قاطع به این نتیجه رسید که مصلحت کنونى انقلاب در آن است که «حزب جمهورى اسلامى» تعطیل و فعالیتهاى آن بکلى متوقف گردد.
 
مراتب براى استحضار و کسب رهنمود عالى معروض مى گردد. و الامر إلیکم، و ادام اللَّه بقائکم الشریف. سید على خامنه اى- اکبر هاشمى رفسنجانى ].
 
بسمه تعالى
 
جنابان حجتى الاسلام آقاى خامنه اى و آقاى هاشمى- دام توفیقهما
 
موافقت مى شود. لازم است تذکر دهم که حضرات آقایان مؤسسین محترم حزب، مورد علاقه این جانب مى باشند. امیدوارم همگى در این موقع حساس با اتفاق و اتحاد در پیشبرد مقاصد عالیه اسلام و جمهورى اسلامى کوشا باشید. ضمناً تذکر مى دهم که اهانت به هر مسلمانى چه عضو حزب باشد یا نه بر خلاف اسلام و تفرقه اندازى در این موقع از بزرگترین گناهان است. و السلام علیکما و رحمة اللَّه.
 
11 خرداد 66
 
روح اللَّه الموسوی الخمینى
 
( 1)- نخستین دبیرکل حزب جمهورى اسلامى شهید سید محمد حسینى بهشتى بود، پس از شهادت وى آقاى سید على خامنه‏اى به دبیرکلى حزب برگزیده شد.
 
)صحیفه امام، ج 20، ص: 275 و 276(
 
                    
 
منابع: منبع: آرشیو روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲ تا ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۲
برچسب ها: تدبیر24
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها