تسلیحات هوش مصنوعی اشتریان

تسلیحات هوش مصنوعی

در نظر آورید هزاران زنبورک تسلیحاتی هوش مصنوعی به سوی یک دشمن فرضی گسیل شوند...
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 11
کد خبر: ۴۶۱۴۴
تاریخ انتشار: ۰۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۲
گفتگو با دکترمحمدرضامایلی :
اگر تلاش های «ابن رشد» در شناساندن فلسفه یونان به اروپاییان نبود، شاید رنسانس در اروپا شکل نمی گرفت
تدبیر24:حبیب عشایری - شناخت فرهنگ وتمدن اسلام وایران ازضروریات جامعه اسلامی وایرانی مااست ونکته جالب توجه این که درتمدن اسلامی ، ایرانیان یکی ازموثرترین نقش ها رادرتوسعه علوم ایفانموده اند. تمدن های زیادی درمناطق مختلف جهان پدید آمده و دربرخی موارد پس از گذراندن دوران طلایی به انحطاط دچارشده وازبین رفته اند و البته دستاوردهای این تمدن ها در ادواربعد مورد استفاده سایرین قرارگرفته است. درهیچ دوره ای از تاریخ زندگی بشربرروی زمین ، تمام جوامع پیشرفت یکسانی نداشته اند، بااین که قدرت اندیشه واراده درهمه افراد بشر وجود دارد ولی ماشاهد سطح متفاوت تمدنی درجوامع مختلف هستیم. به دلیل اهمیت فوق العاده موضوع به نزد یکی از اساتیددانشگاه به نام آقای دکتر محمد رضا مایلی رفته وپیرامون آن به گفتگو نشستیم .
  به نظر جنابعالی بزرگان دین اسلام چگونه تلاش خود را در جهت پویایی فرهنگ تمدن اسلامی به کار گرفتند؟
در ابتدا لازم است نکته ای یادآوری گردد و آن این که اساساً چنانچه فرهنگ و تمدن را یکسان فرض کنیم و بر این اساس چه تمدن را وجه عینی مجموعه ای از مردم به حساب آوریم که آنها در طی زمان های مشخصی در مناطق جغرافیایی مختلف جهان به ادامه زندگی خود پرداخته و برای تداوم آن سازمان هایی را تهیه و تدارک دیده اند و در قالب چارچوب های رفتاری و نقش های درونی این سازمان ها و نهادها به عمل اجتماعی بپردازند و علاوه بر آن دست به ابداعات و اختراعاتی زنند که با تکیه بر آن قادر به استمرار زندگی روز مره خودشان باشند و حتی چه فرهنگ را از جنبه ذهنی مورد مداقه قرار دهیم در واقع چندان تفاوتی نسبت به یکسان انگاری فرهنگ و تمدن ندارد. التفات به این موضوع مبنی بر این که فرهنگ و تمدن متقابلاً بر روی هم اثر می گذارند و این اثر بخشی امری مداوم و پویا است از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. به عبارت دیگر نمی توانیم هیچ نوع فرهنگ و یا تمدنی را تصور کنیم که آنها به صورت مستقل و فارغ از برقراری تعامل با یکدیگر با دیگر فرهنگ ها و تمدن ها اتفاق افتاده است. بنابراین اصل تعامل فرهنگ ها و تمدن ها به عنوان یک نکته محوری حائز اهمیت است. ضمن آن که شناخت لازم نسبت به پیش زمنیه های تمدن اسلامی –ایرانی ویادآوری این مولفه هادرذهن سبب وقوف کامل به چگونگی جریان یافتن تمدن اسلامی – ایرانی در بستر سرزمینی کشوری مانند ایران خواهد بود. همان طور که اشاره شد برقراری تعامل فرهنگ ها و تمدن ها امری حقیقی و واقعی قلمداد می گردد. در این خصوص می توان مصادیق مختلف تاریخی را ذکر کرد: چنانکه تمدن ایران پیش از اسلام به طور حتم متأثر از تمدن بین النهرین به ویژه بابلی ها بود. تاثیر تمدن مصر را نیز بر تمدن ایران پیش از اسلام باید افزود. البته تمدن روم باستان هم متاثر از فرهنگ و تمدن ایران باستان بوده است. به عنوان نمونه هنگامی که آیین مهر پرستی و یا میترائیسم در روم باستان به تأسی از فرهنگ ایران باستان شیوع کرد، در واقع این امر زمینه ساز انتقال ارزش ها و نمادها از جامعه ایرانی به روم بود. اسامی هفته های مسیحی از دیگر نمونه های بارز تاریخی تلقی می گردد، چنانچه روزی از این هفته ها به نام «ماه» و روز دیگری به نام «خورشید» و دیگر روز از این هفته ها به نام «مریخ» و سایر ایام به نام «افلاک معروف آسمانی» نامگذاری شده است. بنابر این این مصادیق نشان از همان تأثیر پذیری فرهنگ ها و تمدن ها از یکدیگر است. با ورود دین اسلام به سرزمین های ایرانی و فتح مناطق مختلف آن توسط مسلمانان، طبیعتاً برقراری تعامل میان تمدن جدید اسلامی و تمدن دیرپای ایرانی نیز شکل گرفت. ترجمه آثار مختلف علمی از زبان های پهلوی، رومی و سریانی نشان دیگری از این تأثیر پذیری است به طوری که این ترجمه ها ضمن تأثیر شگرف بر تمدن اسلامی زمینه رشد و تعالی آن را تقویت نمود.
ارزیابی شما نسبت به این نظر که شکل گیری و پویایی فقه شیعه و تشخص آن به نام فقه جعفری به عنوان ثمره تلاش برخی از شاخص ترین رهبران فکری جهان اسلام قلمداد می گردد، چه می باشد؟
در طول سال های ابتدایی تاریخ هجری به ویژه سه دهه ابتدایی تأثیر فرهنگ و تمدن کشورهای مجاور و سرزمین های اسلامی سبب رشد و گسترش نوعی علم گرایی در بین مسلمانان گردید. البته شخص پیامبر اکرم (ص) (که خود منادی علم گرایی بود) وحتی آموزه های قرآن کریم که مسلمانان را به علم آموزی دعوت می کرد همه در زمینه سازی و گسترش فرهنگ علم گرایی نقش بی واسطه ای داشت.
به فرازهایی همچون «هل یستوی الذین یعلمون ما یعلمون» و و یا «لا تخف لیس لک به علم» مبنی بر این که «ازچیزی که علم ندارید پیروی نکنید» و یا این که «آیا کسانی که علم دارند با آن کسانی که علم ندارند برابرند» می توان برای اثبات مدعای فوق اشاره کرد. اما پرسشی در اینجا مطرح می شود و این که آیا می توان منشا ترویج علم گرایی درسه دهه اول تاریخ هجری راصرفا دربین مسلمانان جستجوکرد؟پاسخ این است که چنین تلقی صحیح نمی باشد.بدیهی است آموزه های قرآن کریم و فقه اسلامی در زمره ریشه های اصلی این علم گرایی به شمار می آید اما این گرایش فزاینده به علم در آن دوران صرفاً منحصر به علوم فقهی و علوم دینی نمی گردد، بلکه علوم دیگری مانند: علوم پزشکی ، فلسفی ، منطق و بسیاری دیگر از علوم نیز سهم ویژه ای در این گرایش داشتند و این امر ناشی از همان تعاملی بود که میان تمدن اسلامی با تمدن های دیگر حاصل شد. ترجمه کتب مختلف از زبان های دیگر به ویژه در منطق و فلسفه همگی تأثیر بسزایی در پیشرفت علوم و تمدن اسلامی داشتد. کما این که متونی که در حوزه پزشکی و ستاره شناسی از زبان پهلوی ترجمه شد در ترویج این علوم در بین مسلمانان تأثیر شایانی داشت.
بنا بر این اساساً نمدنی پویا تلقی می گردد که ضمن بهره برداری مطلوب از وجوه مشخصه و بارز تمدن های دیگر ، امکان پرورش جوانب مثبت آن تمدن ها را در فرهنگ خود فراهم آورد. پویایی تمدن اسلامی در سه دهه اول تاریخ هجری مرهون عنایت ویژه به این تعامل است. چنانکه نهضت ترجمه در قرن دوم هجری به شدت گسترش یافت و همین اصل مسلمانان را با وجوه مشخصی از علم به ویژه آنچه که در تمدن یونان، روم و ایران باستان مورد استفاده بود، آشنا ساخت. حتی باید به علم کلام اشاره کرد که در واقع با اتکا به گزاره های منطقی و شاخص های فلسفی ضمن تلاش در جهت درستی دین در صدد است تا با کمک متغیرهای جاری در دین نسبت به اثبات حقانیت آن اقدام نماید. در این خصوص می توان به چارجوب های کلامی مکاتب مختلفی مانند معتزله و اشاعره اشاره کرد و حتی علاوه بر آن می توان اندیشه های اسماعیلیه را که متأثر از چارچوب های فلسفی است رابرآن افزود.مضافا براینکه حتی فقه جعفری هم تاکیدش برعقل واجتهاد برپایه بسیاری از گزاره های فلسفی ومنطقی است. در واقع بهره برداری صحیح تمدن اسلامی از فرهنگ و تمدن سایر سرزمین ها به عنوان کانون مرکزی این تعامل در دوره علم گرایی است. اما نکته ای که در ارتباط با شکل گیری و پویایی فقه شیعه و تشخص آن به نام فقه جعفری از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است، این که پس از قیام سلحشورانه حضرت امام حسین (ع) بر ضد حکومت اموی، ما شاهد تمرکز اغلب امامان همام بر امور فرهنگی هستیم، به گونه ای که بزرگترین حوزه علمیه این دوران توسط امام محمد باقر (ع) در مدینه تأسیس گردید و فقه جعفری نیز با تلاش وصف نا پذیر حضرت امام جعفر صادق (ع) شکل گرفت. البته در مکتب جعفری علاوه بر آموزش فقه سایر علوم نیز مورد توجه بود. چنانکه جابر بن حیان به عنوان شاخص ترین چهره فرهنگی که بر علوم زمانه خود از قبیل فقه و علوم دقیقه مسلط بود در زمره افرادی تلقی می گردد که نقش مهمی را در آموزش سایر علوم در مکتب جعفری برعهده داشت. بنابراین مکتب جعفری با تکیه بر علوم مختلف نقش مهمی را در گسترش و و غنای تمدن اسلامی بر عهده داشت. قرون دوم و سوم و چهارم تاریخ هجری برابر گردیده است با دوران بلوغ تمدن ایرانی – اسلامی که در این مقطع تاریخی دیگر بغداد به عنوان مرکز قدرت عباسیان قلمداد نمی گردد و اساساً این قدرت به توسط حکومت های محلی در اقصا نقاط سرزمین های اسلامی پخش گردیده است. اندیشه های مکتب شیعه به ویژه شیعه جعفری و حتی شیعه اسماعیلیه و همین طور عقاید معتزله این فرصت را فراهم آورد تا مردم و علی الخصوص چهره های شاخص علمی آن دوران امکان گسترش علم گرایی را داشته باشند. تأسیس «بیت الحکمه» به عنوان نخستین دانشگاه دنیا که در آن علوم مختلف تدریس می شد و همچنین تأسیس «نظامیه» در دوران عباسیان و در اوج بالندگی مکتب جعفری که در رأس آن حضرت امام جعفر صادق (ع) قرار داشت در زمره اقداماتی به شمار می آید که بعدها اروپاییان در قرون یازده و دوازده به تأثیر از این دستاوردها اقدامات مشابهی را در سرزمین های خود به عمل آوردند ، جنگ های صلیبی باعث گردید تا اروپاییان با بسیاری از شاخص ها و نقاط برجسته تمدن اسلامی آشنا شده و از آنها الگوبرداری نمایند.
حتی به تعبیری، اروپاییان در این دوران چندان شناختی نسبت به فلسفه یونان به ویژه اندیشه های افلاطون و ارسطو نداشتند و زمینه آشنایی مجدد آنها با این چهره ها، کسی جز «ابن رشد» نبود. به زعم بسیاری از متفکران اگر تلاش های «ابن رشد» در شناساندن فلسفه یونان به اروپاییان نبود، شاید اتفاق مهمی نظیر رنسانس در اروپا شکل نمی گرفت.
در عصر کنونی اساس علم کامپیوتر و رایانه در دنیا بر مبنای صفر و یک است و بر اساس شواهد تاریخی اروپایی ها عدد صفر را که همان لفظ zero در لاتین است را از خوارزمی آموختند. با این شرح مبسوط می توان گفت که اساساً رشد  و تعالی فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی و حتی سایر تمدن ها ناشی از این تعامل ها و استفاده از دستاوردهای مطلوب تمدنی بوده است.
احیا و رشد حیات فکری و فرهنگی ایران اسلامی در سده های میانی اسلام مرهون تلاش چه دانشمندانی است؟ و در این خصوص به زعم شما چه کسانی بیشترین نقش را در روند توسعه فرهنگ و تمدن ایرانی – اسلامی بر عهده داشتند؟
به نظر بنده ، تمدن یک بستر تاریخی است که رودهای مختلفی در آن جریان دارند، به گونه ای که این رودها هر کدام منشأ قدرت و قوت آن تمدن است. به طور حتم هر چقدر این بستر تاریخی عریض تر باشد و به تبع آن آب هایی که پشت سدها ذخیره گردیده است و سپس وارد این بستر گردد، طبیعتاً این بستر تاریخی را مضاعف خواهد کرد. نمی توان تلاش اندیشمندان مختلف را در احیاء و رشد حیات فکری و فرهنگی ایران اسلامی ارزش گذاری کرد.
زیرا نقش آن تمدن یا بستر تاریخی به عنوان کشتی نجات در تحقق مقاصد از اهمیت فزاینده تری برخوردار است. البته در این خصوص چهره های شاخصی نظیر : زکریای رازی، فارابی، ابن سینا، امام محمد غزالی و بسیاری از عرفا و صوفیانی که به نوعی در غنا بخشی به این تمدن نقش داشته اند قابل ذکر است و علاوه بر این نقش شعرا و اهل فقه نیز شایان توجه است. اما به نظر بنده، اگر بتوان چهره شاخص گستره تمدن ایرانی- اسلامی را از قرون ابتدایی اسلام تا زمان حمله مغولان نام برد، می توان به نقش «ابن سینا» اشاره کرد. البته او را صرفاً به واسطه فلسفه مشاء می شناسیم اما برجستگی ابن سینا بیشتر به دلیل نقش مهم او در بسط «حکمت مشرقین» و یا در واقع «حکمت مشرقه» و یا همان فلسفه اشراقی است که بعدها سهروردی زمنیه توسعه هر چه بیشتر آن را فراهم آورد. ابن سینا به علوم مختلف مانند: فلسفه، منطق، طب، نجوم و سایر علوم تسلط داشت. به استثنای ابن سینا باید به نقش مهم ابوریحان بیرونی نیز در گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی اشاره کرد.
رابطه نهاد حاکمیتی با نهاد مذهبی در گستره تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی چگونه شکل گرفته است؟
در صورتی که نهاد مذهبی را برابر با دستگاه روحانیت بدانیم، به نظر این رابطه در بین اهل سنت از گذشته وجود داشته است. چنانکه مصداق تاریخی این رابطه را می توان در دوران خلافت امویان و عباسیان مشاهده کرد. اما در میان شیعه به ویژه فقه جعفری، این رابطه از دوران صفویه شکل گرفت، چون که پیش از این در این مکتب نهاد مذهبی یا دستگاهی به نام روحانیت وجود نداشت. اساساً طبقات اجتماعی دردوران پیش ازصفویه به چهارطبقه اصلی منقسم می گردند:طبقه اول در واقع اهل علم است که مشتمل بر شعرا و دانشمندان هستند که خود این دانشمندان نیز به ریاضی دانان، اطباء، جغرافی دانان و فلاسفه تقسیم می گردند و طبقه دوم شامل اهل شمشیر می باشند که در واقع سپاهیان و سیاستمداران در این طبقه قرار می گیرند، به گونه ای  که اغلب حکومت های بعد از اسلام به ویژه در ایران از طریق سپاهیان اداره می شد و آنها در رأس قدرت قرار داشتند. طبقه سوم، اهل تجارت هستند. لازم به ذکر است که در دوران پیش از اسلام و به خصوص دوران زرتشتی ها ، تجارب امری پست تلقی می شد اما اسلام به تجارت و ثروت اهمیت ویژه ای را بخشید و از آن به عنوان یک ارزش مثبت نام برد. تجار غالباً شهر نشین بودند. طبقه چهارم، اهل زراعت هستند که کشاورزان در این طبقه قرار می گیرند. بنابراین بر اساس این طبقه بندی ما شاهد طبقه ای به نام روحانیت نیستیم و این دستگاه برای نخستین بار در دوران صفویه شکل گرفت. به عنوان نمونه تاریخی تا پیش از دوره حکومت صفویه ، اساساً حکومت غیر معصوم را حکومت جائر به شمار می آوردند و این امر بعدها به دلیل اعمال فشارهای سیاسی غیر شیعه در دوران صفویه این بحث مطرح شد که: اگر چنانچه سلطان شیعه از مردم و سرزمین شیعیان محافظت نماید به هر صورت می توان از او حمایت کرد.
خردگرایان و نص گرایان دو جریان مشخص در اندیشه اسلامی می باشند، در این ارتباط شما همزیستی این دو جریان ر ابه چه شکلی ترسیم می کنید؟
همواره یک نوع رقابت میان اجتهادیون و اخباریون و بین اهل حدیث و اهل عقل مشاهده می شود و این امر به نظربه تفاوت ریشه برداشت های هر کدام از آنها درباره حقیقت مربوط می شود. باید اذعان نمود که در هر دو این گروه ها هم جنبه هایی از خرد گرایی و هم جنبه هایی از نص گرایی وجود دارد. البته تأکید نص گرایان بیشتر بر حدیث و روایات و به ویژه متون اصیل اسلامی است و در این خصوص عقل در اولویت بعدی است. اما فقه جعفری به صورت توامان بر عقل و علم تأکید دارد.
زندگی مسالمت آمیز با گروه های مختلف دینی و مذهبی در جامعه و تحمل عقاید مخالفین تا چه میزانی سبب رشد فرهنگ تمدن اسلامی ایران در طول تاریخ شده است؟
این ظرفیت در قرون دوم، سوم و چهارم هجری به وضوح قابل مشاهده است. چنانکه حضرت امام جعفر صادق (ع) و حضرت امام رضا (ع) بر اساس شواهد تاریخی به شکلی مناسب با دهریون مباحثه می کردند وحتی مجالس بحث امام رضا (ع) در کنار مأمون با زرتشتی ها، یهودیان و دهریون در تاریخ معروف است. اما بعدها با ورود ترکان آسیای میانه به عرصه قدرت این فرصت ها از دست رفت و ورحیه «تساهل و تسامح» و تعامل گفتمانی به هم خورد. در عوض اندیشه اشعری گری گسترش یافت و حتی در دوران صفویه با به قدرت رسیدن اخباریون عرصه برای فلاسفه ای چون ملا صدرا و میرداماد نیز تنگ شد. ضمن آنکه تهاجم اقوام مهاجر به ایران را نیز در طول تاریخ باید در این راستا تحلیل کرد. نمود بارز اندیشه عقل گرایی در دوران سامانیان اشعار حکیم ابوالقاسم فردوسی است. فرخی سیستانی ، منوچهری، سنایی و امیر معزی همگی در این تحول فکری نقش بسزایی داشتند. مهاجرت گسترده شعرا به هندوستان در دوران صفویه و شکل گیری سبک هندی در ادبیات ایران همزمان با گسترش علوم نقلی در این دوران بوده است. در واقع مهاجرت ترکان آسیای میانه یکی از دلایل مهم تاریخی برای پایان علوم نقلی به شمار می آید. روحیه خشن توام با مبارزه جویی و در عین حال اعتقادات این قبایل بر پایه "نیا پرستی" و دوری آنها از خردگرایی اسلامی در زمره ماهیت شخصیتی آنها تلقی می گردند.
سخن پایانی؛
متأسفانه درعصرحاضرشخصیت علمی چون ساموئل هانتینگتون وقتی نظریه" برخورد تمدن ها" را مطرح می کند اساساً توجه چندانی به تأثیر پذیری متقابل فرهنگ ها و تمدن ها از یکدیگر ندارد و او در بررسی خود از هفت تمدن یاد می کند، به ویژه تمدن اسلامی را از تمدن غربی مجزا دانسته و قائل به برخورد آنها می باشد، این نوع تفکر ناشی از همان غفلت می باشد. حتی او فراتر از اینها تمدن غربی را پیشروترین تمدن قلمداد می نماید که این هم جای اشکال دارد. به گونه ای که در زمان حیات خود این نظریه پرداز ترجمه "مثنوی معنوی" مولوی یکی از پرفروش ترین کتاب ها در آمریکا بوده است. بنابراین تأثیر پذیری فرهنگ ها و تمدن ها از یکدیگر اساساً مانعی جدی در مقابل برخورد آنها به شمار می آید.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها