توهین منصور ارضی به آیت الله هاشمی
طلب مرگ برای هیچ انسانی زیبنده نیست. چون حیات را حضرت باریتعالی اعطا نموده و اوست که میتواند آنرا پس گیرد. اما انسان میتواند خشم و غضب تندروهای جناح راست را در طلب مرگ برای آقای هاشمی رفسنجانی درک نماید.
به گزارش تدبیر 24 ؛ صادق زیبا کلام در صفحه شخصی خود در فیس بوک نوشت : طلب مرگ برای هیچ انسانی زیبنده نیست. چون حیات را حضرت باریتعالی اعطا نموده و اوست که میتواند آنرا پس گیرد. اما انسان میتواند خشم و غضب تندروهای جناح راست را در طلب مرگ برای آقای هاشمی رفسنجانی درک نماید. در واقع طلب مرگ برای هاشمی از جانب تندروها ضمن آنکه غیظ و غضب آنان را از ایشان نشان میدهد، در عین حال حکایت از درماندگی و استیصال و ناامیدی آنان در مصافشان با آقای هاشمی هم مینماید. اتفاقا اگر تندروها احساس میکردند که در رقابت و مبارزهشان با آقای هاشمی دست بالا را دارند، اینچنین برای او آرزوی مرگ و نیستی نمیکردند. نفس اینکه آنان رسیدهاند به نقطهای که دیگر دارند آرزوی مرگ هاشمی را میکنند، دقیقا به معنای اوج ناامیدی و شکستشان از ایشان است. آنان از تیرماه 1384 به این سو و بالاخص از 22 خرداد 88 به بعد هر چه داشتند علیه آقای هاشمی به کار گرفتند. هر تهمت، دروغ، افترا، اکاذیب، توهین و بیاحترامی که میتوانستند نسبت به ایشان دریغ نورزیدند. دختر و پسر ایشان را به زندان انداختند؛ اجازه رفتن به نماز جمعه به ایشان نداند؛ جلوی پخش تصویر و حضور ایشان در صدا و سیما گرفتند؛ حضور ایشان را در روزنامههای خودشان عملا محو کردند و مطبوعات مستقلتر را هم در فشار گذاشتند؛ ایشان و خانوادهشان را متهم به خوردن ، بردن و اشرافیگری کردند؛ حتی بخشهایی از تاریخ بعد از انقلاب را تحریف کردند که به ایشان به زعم خودشان ضربه بزنند. پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ را بر گردن ایشان انداختند و اینگونه عنوان کردند که در حالی که کشور توان جنگیدن با عراق و حتی پیروزی بر ارتش صدام و دست کم گرفتن بصره را میداشت، هاشمی چون نمیخواست جنگ ادامه پیدا کند، مرحوم امام را مجاب مینماید که چارهای جز پذیرش قطعنامه و آتشبس نیست. ایشان را متهم نمودند که با تبانی با دولت مهندس موسوی، جلوی سرازیر شدن امکانات کشور را برای جنگ و جبهه ها میگیرد تا با تحت فشار قرار دادن فرماندهان جنگ آنان وادار به پایان دادن به جنگ شوند. دست آخر هم در میان بهت و ناباوری میلیونها نفر ایشان را در انتخابات 24خرداد رد صلاحیت نمودند.اما با وجود همه اینها و با وجود چهارسال حملات بی وقفه، هتک حیثیت، بی احترامی و نسبت دادن هر چه که به ذهنشان می رسید به آقای هاشمی، ایشان توانست آن پیروزی چشمگیر را در انتخابات 24خرداد به دست آورد و نامزد موردنظرش را با قریب 19 میلیون رای رئیسجمهور نماید. اما این تنها مشکل راست افراطی نبود. مشکل اساسی تر که باعث شده تا از یکسو افراطیون برای آقای هاشمی طلب مرگ کنند و از سویی دیگر او را «پدرخوانده جریان انحرافی و اسفندیار رحیم مشایی دولت آقای روحانی» بدانند، این است که هاشمی با دست خالی توانست بر آنان غلبه پیدا کند. مشکل دیگر راست افراطی آن است که میبیند دولت روحانی عملا دارد طابق النعل بالنعل در جهت اندیشه ها و آرمانهای هاشمی حرکت میکند. هاشمی رفسنجانی بود که خواهان تنشزدایی با آمریکا شده بود و استدلال میکرد که اگر هم در مقطعی این دشمنی به وجود آمده بوده اما اکنون مدتهاست که منافع ملی کشور از استمرار آمریکاستیزی دارد آسیب میبیند. در حالی که راست افراطی مصر بر تداوم آمریکاستیزی می باشد و در مخالفت با هاشمی یکبار دیگر ظرف چند هفته گذشته آقای هاشمی را در معرض توهین ها و بی حرمتی ها قرار داد، اما در عمل روحانی دارد آرام آرام و بیسر و صدا در همان مسیر مورد نظر هاشمی حرکت میکند. راست افراطی فعلا ترجیح میدهد و تا حدودی مجبور است علیه روحانی موضعگیری نکرده و فقط کفشش را بر اتوموبیل وی بکوبد. اما در مقابل تلافی تنشزدایی روحانی با غرب را دارد بر سر هاشمی میآورد. انصافا این افتخار هاشمی است که سیبل گفتمان تدبیر و تعقل شود و همه حملات متوجه وی شود اما مسیر تدبیر و تعقل، مسیر اعتدال و میانهروی کشور را از بحرانی که در آن قرار گرفته نجات دهد.اشکال اساسی آن است که راست افراطی فکر میکند که مشکل در هاشمی رفسنجانی است و اگر او به تیر غیب دچار شود و از صفحه روزگار محو شود، همای بخت و اقبال و سعادت مجددا بر دوش اصولگرایان خواهد نشست. افراطیون نمیدانند که چه شخص هاشمی باشد، چه نباشد، سیاستهای افراطی، رادیکال، تند و غیرمسئولانه آنان کشور را در وضعیتی قرار داده که به جز پیمودن مسیری که هاشمی سالهاست آن را نشان میدهد، چاره دیگری برایمان نمانده. مگر آنکه راست افراطی ایدهآل و آرمانش یک کره شمالی دیگر باشد.
لطفا از اقای منصور ارضی فر سئوال شود علت قهر شما در روز عاشورای سال 58 از هیئت بنی فاطمه نازی آباد که نوحه خوانی را از انجا یاد گرفتید وادامه دادیدبه چه علت بود؟
آیادر مخالفت جنابعالی با گنجاندن شعارهایی به طرفداری از امام خمینی و شعارهای انقلابی مرسوم در ان ایام در نوحه های روز عاشورا وهمچنین مخالفت جنابعالی با حرکت دسته عزادری هیئت به سمت میدان انقلاب که در ان سالها اکثرهیئات مذهبی یرای نشان دادن حمایت خود از نهضت اسلامی انجام میدادند نبود ؟آقای ارضی فر محله نازی آباد در قبل وبعد انقلاب افراد انقلابی و پیرو خط امام زیاد داشته ودارد وسطح انقلابی بودن شما در آن سالها در اذهان بچه محل هایت باقی است.
خدا وکبلی از آدمهای بی سوادی که کشتن اهل بیت (ع)را نان دانی خود کرده اند بیش از این انتظار نمی رود. اساس شخصیت ایشان و دوستانشان که به رئیس جمهور قبلی هم ناسزا می گفتند بر کسی پوشیده نیست. دیگر دوران این لمپنها تمام شده است. درود مقام عظمای ولایت و آیت الله هاشمی و حسن روحانی .
مخالفان ایشان یاد بگیرند