شاید باور به اینکه حتی بحران آلودگی هوای تهران و دیگر کلانشهرها بازهم ریشه در مسائل فرهنگی و اجتماعی ما دارد، کمی دشوار باشد.
تدبیر24 :ساجده رحیمی - شاید باور به اینکه حتی بحران آلودگی هوای تهران و دیگر کلانشهرها
بازهم ریشه در مسائل فرهنگی و اجتماعی ما دارد، کمی دشوار باشد. اما در حقیقت
علاوه بر تمام دلایلی که مسئولین برای آلودگی هوا بیان کردهاند که شامل ضعف سیاستهای
کلان زیستمحیطی، وارونگی هوا، نقش اقلیم و ساختار جغرافیایی تهران و... میشود، باید دلایل فرهنگی و
اجتماعی را هم اضافه کنیم و حتی این مورد میبایست در صدر مشکلات آلودگی آفرین
قرار بگیرد.
در روزهایی که تهران مانند سالهای پیش در شرایط اضطرار
آلودگی است و همه به دنبال مقصر هستند و در گوشه و کنار هر کس باگمان خود به تحلیل
این خطر بزرگ میپردازد و کما فی السابق مسئولین انگشت اتهام خودشان را بهسوی
دیگران میگیرند باید گفت چیزی که بیش از آلودگی هوا باعث رنجش میشود نحوه برخورد
با مسئلهای بحرانی و مهم است.
یکی از مشکلات فرهنگی ما، که بیش از همیشه رخ مینمایاند، فرافکنی است، که به معنای افکندن گناهِ کمبودها و تقصیرهای
خود به عهده دیگران یا عوامل خارجی و خوی و خصلتهای خود را ناآگاهانه به دیگران نسبت
دادن است. این ویژگی در همه اقشار دیده میشود از تکتک ما گرفته که به گمان
آسودگی و راحتیمان از خودرو شخصی استفاده
میکنیم و بیتوجه به هشدارها با هر ترفندی طرح زوج یا فرد را دور میزنیم تا ..... سازمان محیطزیست و شهرداری و صنایع خودروسازی
و غیره ، خودمان را بیتقصیر در این بحران میدانیم. و توجیحات خوبی برای مستثنی
کردن خودمان از مسئولیت داریم در حقیقت مسئله وجدان اجتماعی هم ازجمله مواردی است
که نیاز به بیدار شدن دارد.
در قدم اول میبایست به ریشهیابی بپردازیم؛ باید بدانیم
که عوامل خطرساز برای هوای تهران به چند مورد انگشتشمار محدود نمیشود. و از
گذشته با ساختوسازهای نامناسب و بیتوجه به ارتفاع شهر تهران و فاصله آن از سطح
دریا شهر را شکل دادهایم و یا بدون مطالعه درست بادهای غالب شهر، کارخانجات را در
مسیر بادهای غربی قراردادیم که دود آنها را به داخل بکشانند و حال از تعطیلی آنها
سخن میگوییم. و از طرف دیگر به ارتفاعات
شرقی و شمالی تهران که سدی در مقابل عبور جریان هوا هستند بی توجهیم.
همانطور که همه ما میدانیم در بازه زمانی هرسالهای که
مشکل آلودگی هوا به حد بحران میرسد انگار تازه پروندهای نو به روی دیگر پروندههای
مشکلات میآید و جلسات فوری تشکیل میشود، مدارس به تعطیلی کشانده میشود و... اما
تعطیلات نوروز و طراوت بهار پرونده آلودگی هوا را باز به قفسه کارهای غیرضروری میافکند
و میرود تا باز با وارونگی هوا باهم برگردند. حال با تعلل و به تاخیر انداختن
کارها که جزوی از فرهنگ ما شده چه میتوان کرد؟
آیا همه شهروندان کلانشهرها که مدنیت را جزوی جداییناپذیر
از خود میدانند و گلایه از ارگان های دولتی را بخشی از آن، در این بحران مقصر نیستند؟
شهروندانی که خود را تافته جدا بافته می دانند و علاوه بر آموزشها و توصیههای
فراوان در رسانه ها استفاده از حملونقل عمومی را کسر شان خود میدانند و حتی در
خطرناک ترین موقعیت زیست محیطی اصرار به استفاده از خودروی شخصی دارند مجاز به
گلایه از مسئولین هستند؟
یکی از اقداماتی که برای این مسئله در نظر گرفته شد ، تعطیلی
مدارس بود که مسئولین در طی همان جلسات اضطراری به گمان اینکه هم رفتوآمدها
در شهر کمتر شود و هم کودکان که جزو اقشار
آسیبپذیرند کمتر در معرض خطر قرار گیرند، این تصمیم را گرفتند. اما انگار این بار
برخی از والدین متوجه وخامت اوضاع نشدند و دست فرزاندانشان گرفتند و از فرصت
تعطیلی برای تفریح و خرید استفاده کردند که باز ترافیک را رقم زدند.
درک و باور اینکه
مساله آلودگی مربوط به همه ماست بسیار حیاتی است. در حقیقت این مشکل یک
بحران ملی است که عزم ملی را میطلبد. تاکنون قوانین، جلسات، مصوبات و اقدامات
زیادی در این زمینه صورت گرفته که به هیچ کدام آنها بی اعتنا نیستیم اما فقدان برنامهریزی
درست کاملا حس میشود. رسانه ها تاثیر زیادی بر این روند خواهند داشت. به خصوص صداوسیما
که اگر با همکاری سازمان محیطزیست و دیگر نهادهای ذیربط اقدام به ساخت انیمیشن
های جذاب، تبلیغات اجتماعی و... در این خصوص کند و قبل از غرق شدن مردم در هوای
آلوده شروع به فرهنگسازی کند مثمر ثمر خواهد بود و می تواند از شدت این آشفتگی در
کلانشهرها بکاهد.
*پژوهشگر مسائل شهری
منبع : رویداد24
متن "آلودگی هوا یا آلودگی فرهنگی" را مطالعه نمودم و
بسیار جالب بود. فقط می خواستم خدمت مسئولین
محترم یادآوری کنم که ریشه ی تمامی آلودگی ها در
هر جامعه آیی پایین بودن تعداد سازمان های مردم نهاد
در آن جامعه است. برای رسیدن به توسعه پایدار فعالیت
این سازمان ها ضروری است.خوشبختانه مجلس محترم
و وزارت محترم کشور تا حدودی سازو کارها و بستر لازم
را فراهم نموده اند.از اینرو همت تمامی اقشار مردم در ت
مامی صنوف و حرف را می طلبد که امیدوارم این مهم
تحقق یابد.قابل ذکر آنکه بعلت نوپا بودن فعالیت اینگونه
سازمان ها، متاسفانه مشکلات خاص مربوط به تعامل
دولت و این سازمان ها ممکن است آشکار گردد، از قبیل حرفه آیی عمل ننمودن اعضا
این سازمان ها و یا حرفه آیی عمل ننمودن دستگاه های
دولتی و غیره در خصوص فعالیت اینگونه سازمان ها و ...
بنابر این از تمامی هم میهنی های گرامی چه دولتی و
چه سازمان مردم نهادی استدعا دارد برای رسیدن به
توسعه پایدار که حق مردم و کشور است با هم اندیشی
و سعه ی صدر و مطالعه ی زیاد دست در دست هم
نهند تا بر این مشکلات فائق آمد. به این منظور از مسئولین محترم تمنا دارد که در شرایط حساس کنونی
نسبت به این سازمان های مردم نهاد مانند کانون
صنفی معلمان ایران توجه خاص و ویژه نشان دهند و
حتی اگر صلاح می دانند افرادی از این سازمان مردم
نهاد را که در زندان بسر می برند آزاد نمایند. قطعا این به
نفع تمامی مردم می باشد.
با تشکر فراوان