هم آمریکا و هم نوریالمالکی میدانند که بدون ایران مقابله با تحولات عراق ممکن نیست چراکه ایران کشوری است که هم از لحاظ میدانی و هم از لحاظ توان بسیج و مقابله با داعش سریعتر و امکانپذیرتر است.
تدبیر24: در شرایط کنونی تصور بر این است که مساله داعش رابطه میان ایران، آمریکا و عراق را تا حدودی پیچیده کرده است. از سویی عراق حضور همزمان ایران و آمریکا را برای مقابله با داعش برنمیتابد و از طرفی ایران و آمریکا دغدغههای خاص خود را در قبال داعش و تحولات آتی عراق دارند. آنچه امروز در منطقه در حال رخ دادن است شبیه تحولات 2001 و 2003 میلادی، یعنی حمله طالبان در افغانستان و مساله صدام در عراق است. در این راستا لازم به توضیح است که آمریکا و ایران یکسری اختلافات حل نشده با یکدیگر دارند اما از طرف دیگر دارای دشمنانی مشترک هستند که این دو را به سمت همکاری سوق میدهد.
در این میان دو اتفاق مثبت و منفی شکل گرفته که تحولات امروز را از تحولات 2001 و 2003 متفاوت مینماید؛ حادثه مثبتی که شکل گرفته تمرین دیپلماسی بین ایران و آمریکا در 6ماه گذشته است یعنی از آبان سال گذشته تا به امروز که تفاهمنامه ژنو بین ایران و 1+5 منعقد شد برای اولینبار ایران و آمریکا تمرین دیپلماسی کردند که در این تمرین ضمن جلوگیری از تصاعد و گسترش بحران نوعی تنشزدایی نیز صورت گرفته که در قالب آن تابوشکنی بیسابقهای نیز شکل گرفت که مهمترین مصداق این تابوشکنی مذاکرات 11ساعته میان ایران و آمریکا بود که در تاریخ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاقی مثبت است که میتواند زمینه تحولات تازه و متفاوتی از سال 2001 و 2003 را رقم زند. یک اتفاق منفی نیز در این زمینه وجود داشته که این اتفاق منفی برخلاف وقایع مثبتی که به آن اشاره شد که مربوط به حال است مربوط به گذشته است؛ به این ترتیب که ایران در سال 2001 و 2003 دو نوع همکاری با آمریکا در قالب همکاری بر سر موضوع کشورهای ثالث که تحت عنوان مکانیسم ژنو از این نوع همکاری یاد میشد، شکل داد.
اولین همکاری در این قالب همکاری بر سر مساله افغانستان بود یعنی زمانی که پاکستان و عربستان و دیگر کشورها به نوعی به آمریکا برای مقابله با طالبان رودست زدند که در این راستا همکاریهای ایران باعث شد تا آمریکا اشتباهات گذشته را جبران کند و مقابل طالبان به پیروزی دست یابد. اما آنچه تحولات منفی را رقم زد این بود که بعد از این همکاریها، ایران جزء محور شرارت قرار گرفت. دو سال بعد نیز باز میان ایران و آمریکا در مورد بحث عراق و صدام که دو کشور، منافع مشترک و همسویی را با یکدیگر پیدا کردند که در سایه آن همکاریهایی میان دو کشور صورت گرفت که البته بعد از آن هم باز ایران شاهد پاسخی منفی از سوی آمریکا بود. بدین صورت که بعد از این همکاری علاوه بر تصویب سلسله قطعنامههای تحریم علیه ایران، تحریمهای یکجانبهای از سوی آمریکا مازاد بر قطعنامهها اعمال شد که نوعی قدرنشناسی آمریکا را به اثبات رساند واز سوی دیگر قدرت طرفداران همکاری با آمریکا را در ایران تضعیف کرد. بنابراین آنچه مسلم است اینکه این عوامل مثبت و منفی تا حدود زیادی همکاری میان ایران و آمریکا را در تحولات اخیر عراق و مساله داعش پیچیده کردهاند. واقعیت تحولات این است که هم آمریکا و هم نوریالمالکی میدانند که بدون ایران مقابله با تحولات عراق ممکن نیست چراکه ایران کشوری است که هم از لحاظ میدانی و هم از لحاظ توان بسیج و مقابله با داعش سریعتر و امکانپذیرتر است.
هرچند این تصور وجود دارد که مقامات عراق و آمریکا به صورت یک درمیان عمل میکنند یعنی زمانی که آمریکاییها از کمک ایران سر باز میزنند دولت عراق به این همکاری اذعان دارد حال آنکه امروز نقطه مقابل آن مشاهده میشود یعنی درحالی که اوباما از سازنده بودن نقش ایران در مقابله با داعش سخن میگوید نوریالمالکی اعلام مینماید نیازی به کمک ایران نیست. آنچه از این تضادها در گفتار بهخوبی برداشت میشود این است که نقش ایران در تحولات منطقه غیرقابلانکار است. اما آنچه مسلم است اینکه آمریکاییها خواهان این هستند که حضور ایران حضوری مجانی و بلاعوض باشد که اگر این مساله اتفاق بیفتد، آفتی خواهد بود برای سیاست خارجی ایران بنابراین درصورت همکاری ایران باید برای همکاری خود مصداق مشخص کند.