چهرههای متنوع سیاسی در تصاویر منتشرشده به چشم میخورد، گوشهای از کادر را غلامعلی حدادعادل گرفته و گوشه دیگر آن را علی مطهری ..
تدبیر24: حسن روحانی سه شنبه
شب در بهارستان هم از اقتصاد گفت و هم از سیاست و هم از دیپلماسی. از رسانههایی
گله کرد که هنوز یکماهونیم از عمر دولت نگذشته برای دولت تدبیر و امید خط و نشان
میکشند و کار را از ابتدا برای دولت دشوار کردهاند. برای نمایندگان درباره جزییات
مکالمه 15دقیقهای با باراک اوباما، رییسجمهوری آمریکا سخن گفت. هرچند بخشهایی
از سخنرانی او به دلایل امنیتی در خبرگزاریها منتشر نشد و از نظرها دور ماند، اما
نکته مهم نخستین نشست دولت و مجلس، حضور تمامی طیفهای سیاسی حاضر در مجلس بود؛ از
جبهه پایداری گرفته تا فراکسیون اصولگرایان و رهروانیها.
چهرههای متنوع سیاسی در تصاویر منتشرشده به چشم میخورد، گوشهای از کادر را
غلامعلی حدادعادل گرفته و گوشه دیگر آن را علی مطهری، زاکانی، حمید رسایی و مهدی
کوچکزاده. همه حاضر بودند و نشست بهخوبی و خوشی بدون حاشیه و مساله پایان یافت.
نمایندگان چه در هنگام سخنرانی علی لاریجانی و چه به هنگام سخنرانی رییسجمهوری
مدام با احسنتهای بلند، سخنان این دو را تایید میکردند. علی لاریجانی نیز لحنی
تشکرآمیز داشت. از مواضع روحانی همهجانبه تقدیر کرد و در مباحث اقتصادی
پیشنهادهایی روی میز دولت یازدهم گذاشت، مهمترین پیشنهادش چهارسالهشدن برنامه
توسعه پنجم بود یا تصحیح همهجانبه این برنامه با تاکید بر اینکه برنامه با شرایط
جدید نوشته شود.
صدای ?Do you meet Obama همه فضای سازمانملل را گرفته بود
اینها [آمریکا] از روز جمعه صبح نخستین پیام را از طرق سیاسی برای ما فرستادند که
آقای اوباما میخواهد با فلانی ملاقات کند. به من روز جمعه اطلاع دادند که یک چنین
درخواستی از طرف آمریکاییها است. از روز جمعه تا روز دوشنبه آنها حدود پنجبار
تماس گرفتند و این درخواست را تکرار کردند و از ما جواب میخواستند. وقتی وارد
نیویورک و وارد هتل شدم شاید پنجدقیقه نگذشته بود که از کاخسفید به افرادی که از
وزارت خارجه آنجا فعال بودند، زنگ زدند و گفتند ایشان که حالا رسیدند به ما جواب
دهید. ما بحث را با حضور وزیر امورخارجه و تیمی که همراه من بود بررسی کردیم که چهکار
کنیم. در مجموع ما چارچوبی را مشخص کردیم که مذاکرات چه باشد و از کجا شروع شود و
به کجا منتهی شود؟ مهمتر از مذاکرات وقتی که بیرون میآییم مصاحبه ما چه باشد؟ او
یا من چه بگویم؟ این بحثها چون حساس بود ما همه را روی کاغذ مکتوب کردیم و گفتم
اینها را منتقل کنید و حتی تا نیمهشب این بحثها ادامه داشت در نهایت امر، من
تصمیم گرفتم که این ملاقات انجام نشود با اینکه جز یک مطلب، بقیه مطالبی که مورد
نظر ما بود آنها پذیرفته بودند و آن یک مطلب هم البته دوستان ما میگفتند قابل حلوفصل
است و منحیثالمجموع رد کردم. تقریبا آخر شب، شب سهشنبه. چون این ملاقات بنا
بود صبح سهشنبه انجام شود. بعد ما هم تا سازمان ملل وارد میشدیم همه خبرنگاران
از همه طرف داد میزدند که ملاقات انجام میشود یا خیر؟ خلاصه سوالشان این بود.
یعنی این صدای?Do you meet obama همه فضای سازمان ملل را گرفته بود و همه حرف این بود که آیا رییسجمهور
ایران با رییسجمهور آمریکا ملاقات میکند؟ بعد دو طرف بحث کردند که اگر ملاقات
نمیشود و امکانپذیر نیست اینها همدیگر را یک جایی ببینند که در سازمانملل ایشان
و ایشان (رییسجمهور ایران و رییسجمهور آمریکا) هست مثلا درحد سلامعلیکی و دستدادنی.
مشکلی ندارم که با آمریکاییها مذاکره کنم
از غروب سهشنبه یک هجمه تبلیغاتی شدیدی در آمریکا علیه اوباما شروع شد و آن بحث
این بود که آمریکا در این سفر تحقیر شده بود و من چند شبکه را آخر شب خودم گوش
کردم، دیدم بحثها چه است. مثلا تیترها این بود که روحانی دست رد به سینه اوباما
زد. ایران، آمریکا را تحقیر کرد، اوباما تحقیر شد، کاخسفید تحقیر شد. من از این
تبلیغات خوشحال نبودم، نه اینکه آمریکا تحقیر شد یا نشد چون بحث این است که ما یک
هدف مهمی پیشرو داریم، ما باید مساله هستهای را عزتمندانه حل و فصل کنیم. در 1+5
همه شما میدانید کسی که بیش از همه تاثیر دارد آمریکاییها هستند. قرار بود در
این سفر وزرای خارجه همدیگر را ببینند که البته این کار انجام شد و ما قرار بود در
این سفر بتوانیم برنامهریزی کنیم برای نخستین ملاقات کاری بین دو طرف که البته
انجام شد. برای ما هدف مهم است نهتنها در سیاست خارجی، در همه امور مهم ما باید
اهم و مهم کنیم و بسیاری از موارد مهم را فدای اهم کنیم. این دستور عقل است و این
دستور شرع است. من نمیخواستم این کار بشود، بنابراین صبح فردا وقتی مسوولان رسانهها
با من ملاقات داشتند یک نفر از مسوولان رسانهها به من گفت: فلانی تو چرا آمریکا
را در این سفر تحقیر کردی؟ من آنجا پاسخ دادم با اینکه off
the record بود،
گفتم: من قصد تحقیر نداشتم، من علیالاصول مشکلی ندارم که با آمریکاییها مذاکره
کنم یا حرف بزنم، منتها زمان کم بود ما باید خیلی چیزها را هماهنگ میکردیم.
ببینید، سروران عزیز! ما در مساله مهمی که در سیاست خارجی پیشرو داریم از دو حال
خارج نیست؛ یا موفق میشویم یا شکست میخوریم. به نظر بنده با همه علایم و قراین
انشاءالله به حول قوه الهی ما پیروز میشویم. اگر پیروز میشویم، باید راه را برای
این پیروزی تسهیل کنیم و راه را آماده کنیم، موانع را برداریم. اگر خدای ناکرده
شکست بخوریم که این احتمال به نظر بنده بسیار ضعیف است، ما میتوانیم حجت کافی
برای دنیا و مردم خودمان داشته باشیم. ما با کسی لجبازی نکردیم، ما در مسیر راه
مذاکره کسی را تحقیر نکردیم، ما به کسی فحش ندادیم، ما اهانت نکردیم، ما با منطق
حرکت کردیم.
موبایل سفیر ما زنگ خورد و کاخسفید پشت خط بود
روز پایانی که میخواستم از نیویورک برگردم که درواقع آنجا جمعه ظهر بود این دو
طرف با هم مرتب مذاکره میکردند که حالا چی شد؟ خوب شد؟ بد شد؟ حالا چیکار کنیم؟
من نماز ظهر و عصر را که خواندم، گفتند بحث این شده حالا که نیمساعتی فرصت دارید،
از کاخسفید به شما زنگی بزنند و به شما بگویند سفر شما به خیر. شما این را جواب
بدهید و من گفتم این چیست؟ همه دوستان بر این مساله اصرار کردند و اتفاقنظر
داشتند که اگر شما میگویید آن تحقیر نباید بشود فضای آمریکا باید تعدیل شود،
دشمنان نتوانند سوءاستفاده کنند، حتی گفتند آقای نتانیاهو دارد به آمریکا میرسد و
فردا میآید و بهانه میشود و اصرار کردیم و گفتیم وقت ما که تمام شده و باید حرکت
کنیم، در همین حین موبایل سفیر ما زنگ خورد و کاخسفید پشت خط بود. این مکالمه
تلفنی کوتاه، من فکر میکنم یک ربع یا ۲۰دقیقه شاید طول کشید. اساس بحث ما در این
مکالمه تلفنی بحث هستهای بود. من به ایشان گفتم که همه اختیار در مذاکره هستهای
را به وزیر امور خارجه دادیم و شما همه اختیار را به وزیر خارجهتان بدهید و
بگویید که این کار باید در یک زمان کوتاه تمام شود. ایشان گفت: همینطور هست و من
به وزیر خارجه دستور دادم که با خلاقیت در این کار حرکت کند، کار جلو برود و ما هم
آن را قبول داریم که باید در یک زمان کوتاهی حل و فصل شود.
این مکالمه یک مقدار شرایط را تسهیل کرد
بعد من گفتم ما در مساله هستهای به دلیل (نه به خاطر حرف این و آن) به خاطر
اینکه ما دنبال سلاح نبودیم و نیستیم، اصلا به دلایل موازین اخلاقی و شرعیمان،
ایشان هم گفت: بله، فتوای رهبر معظم انقلاب هم همین بوده است. به هر حال گفت: supreme
leader شما
هم همین فتوا را داده و از همین کلمه فتوا هم استفاده کرد. شما هم در سخنرانیها
محکم گفتید که دنبال هستهای نیستید و حالا یک عدهای شک و شبهه دارند این را باید
یکجوری رفع کنیم. گفتم ما که مشکلی برای مذاکره نداریم، منتهی این مذاکره باید در
یک زمان کوتاهی انجام گیرد که سریعتر انجام شود. بعد ایشان گفت که ما مسایل
فراوانی در منطقه و جهان داریم که امنیت ملی ایران و آمریکا میتواند مدنظر باشد،
منافع مشترک دو کشور و ما آن مسایل را دنبال کنیم. من گفتم اصل اینکه ما مسایل
فراوانی داریم بله، مسایل فراوانی داریم، اما اول باید هستهای حلوفصل شود و بعد
ممکن است خیلی مسایلی باشد که ما باید با هم حرف بزنیم و گفتوگو کنیم. گفت من با
شما در این نظر مشترک هستم و این درست است ما باید اول مسایل هستهای را حلوفصل
کنیم. بعد گفتم بین ما خیلی مسایل عجیب و غریبی در این ۳۵سال گذشته است روزهای
سیاه و تاریک و این چیزی نیست که در زمان کوتاه بتوان حل کرد و گفت بله، گفتهام
که این یکشبه حل نمیشود اما الان زمانی است که میتوانیم این اراده را داشته
باشیم و حرکت کنیم و برویم مسایل را حلوفصل کنیم. در مجموع من فکر میکنم این
مکالمه تلفنی یک مقدار شرایط را تسهیل کرد. ما فکر میکنیم با یک مکالمه تلفنی طرف
باید بیاید اشهدانلاالهالاالله هم بگوید، (خنده حضار) حالا به هر حال بحث این
است که یک مقدار فضا تلطیف شود و راه باز شود ما بتوانیم در مذاکره پیشرفت بیشتری
داشته باشیم و بتوانیم به مقصد برسیم.