وزارت امورخارجه و رسانههای اصلی دولت پیش از اینها باید در بین حوزههای علمیه، روحانیون، اهل قلم و اهل بیان حاضر میشدند و شرایط قبل و بعد از توافقنامه برجام را تبیین میکردند.
آن زمانی که پنج قطعنامه توسط شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران صادر شد و ایران را به فعالیت برای دستیابی به سلاح هستهای متهم کردند و مواضع کشور مبنی بر صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای را نمیپذیرفتند، باید صاحبان تریبونها را نسبت به شرایط کشور روشن میکردند. سیر امور به شکلی پیش رفت که نظام تصمیم گرفت مذاکرات هستهای را در قالب توافقنامه برجام پیش بگیرد و نتیجه آن شد که همه دیدند. انتظار میرفت دیپلماتهای کشور در بین ائمه جمعه و جماعات و علما و بزرگان حوزه بیش از پیش حاضر میشدند و دستاوردهای برجام را بر میشمردند. باید بگویند که قبل از برجام نگاه دنیا به ایران چگونه بود که علی الدوام تحریم میکردند، متهم میکردند و تحت فشار قرار میدادند و اعلام کرده بودند که هر سه ماه باید فروش نفت ایران کاهش یابد تا توان ایران کم شده و مقاومتش شکسته شود؟ اما پس از انجام مذاکرات که دو سال به طول انجامید و منجر به «نرمش قهرمانانه» از سوی ایران شد، کار به جایی رسید که پنج قطعنامه علیه کشور ذیل فصل هفتم شورای امنیت رفتن و غیره از بین رفت و قرار شد ایران مساله غنیسازی اورانیوم را تقلیل بدهد و نظارت بر سانتریفیوژها انجام پذیرد و ایران هم نشان داد که بر تعهد خود پایبند بوده است و غربیها بهخصوص اروپاییها به این نقطه رسیدند که در ایران سرمایهگذاریهای گستردهای کنند که رسیدیم به دونالد ترامپ و خلف وعده و خروج او از برجام. البته در ادامه ایران انتظار داشت که اروپاییها در مقابل عملکرد ناپسند ترامپ با قدرت بیشتری بایستند که به لحاظ شرایط این کشورها و منافع ملی خود، به هر حال کوتاهیهایی داشتهاند. بنابراین با جمیع جهات باید از آقای مصباح یزدی این پرسش مطرح شود که آیا شما تعامل با جهان را قبول دارید یا خیر؟ شما میخواهید با نظام بینالمللی و کشورهای مختلف، معامله کنید، خرید و فروش داشته باشید، نفت بفروشید یا خیر؟ اگر قرار است دور کشور دیوار آهنی بکشیم و با هیچکس رابطه نداشته باشیم که در اینصورت صد البته که باید هزینهها و مصائب آن را خود بپردازیم و در بدترین شرایط زندگی کنیم. اما اگر بناست با جهان تعامل داشته باشیم، به طور طبیعی باید مذاکره، گفتوگو و دادوستد داشته باشیم. آقایان علما و از جمله آقای مصباح و امثالهم باید بدانند که مذاکره و تعامل معنایش اعتماد کردن به طرف مقابل نیست. اگر به طور مثال میخواهیم لباسی بخریم یا برای منزل یخچالی خریداری کنیم، آیا این به معنای اعتماد به فروشنده است؟ خیر ما دادوستد میکنیم. چرا آقایان مسائل سیاسی و عرف بینالمللی را با مسائل شرعی مخلوط میکنند و نامش را اعتماد و محبت میگذارند؟ معامله و مذاکره که با محبت و عطوفت سازگاری ندارد. ما نفت میدهیم پولش را میگیریم. کالا از فلان کشور وارد میکنیم پولش را میدهیم. این مسائل بر اساس منافع هر کشوری تعریف شده است. باید دنبال منافع ملی خود باشیم نه اعتماد و محبت. اما علت وجود ادبیات نامتوازن برخی از آقایان در حوزهها و مدارس علمیه، عدم شناخت دقیق از برجام و آثار و عواقب و دستاوردهای آن است. باید مسئولان وزارت خارجه این مباحث را برای قشر فوقالذکر روشن میکردند. در اقتصاد جهانی و توافقنامههای بینالمللی منافع ملی هر کشور مطرح است نه مهربانی. باید خواستهها و منافع تامین شود نه کمتر و نه بیشتر. برخی در یک اتاق نشستهاند و فرمایشی میکنند. در حالیکه باید به بطن امور در بازار، در وزارتخانهها در ادارات واقف بود. باید با وزرا و مسئولان و تیم مذاکره کننده حرف میزدند پرسش میکردند تا امور برایشان روشن شود. در سیاست بحث منافع مطرح است. بنابراین اشکال کار عدم تفاهم و عدم سخن گفتن و تبیین امور است که امیدواریم به سمت حل این سوءتفاهمها پیش برویم.
سیدرضا اکرمی، عضو جامعه روحانیت مبارز