بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
جمعه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 26
کد خبر: ۱۱۹۹۲۰
تاریخ انتشار: ۱۷ تير ۱۳۹۸ - ۰۸:۳۳
مهدی مطهرنیا

تدبیر24»ایران تاکنون به تمامی تعهدات خود در قالب برجام عمل کرده است. این نکته غیرقابل اغماض و چشم‌پوشی است که حتی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز بر آن صحه گذاشته است. با این حال طرفین دیگر برجام بدان حد که باید و شاید به وظایف خود در این توافق متعهد نبوده‌اند. آمریکایی‌ها که سال گذشته با خروج از برجام حساب خود را از این توافقنامه و طرفینش جدا کردند، اما در این میان این اروپایی‌ها بودند که ایران را به ماندن در برجام و ادامه آن با خود ترغیب کردند، اما هر چه جلو رفت از اروپایی‌ها نیز آبی گرم نشد. تا حدی که آنها برای دل‌گرمی ایران از سازوکاری حداقلی در قالب درون تحریمی آمریکا با نام اینستکس رونمایی کردند که پس از شش ماه هنوز هم تراکنشی از سوی آن صورت نگرفته است. با این حال اروپایی‌ها مصمم به حفظ برجام هستند، اما سوالی که پیش می‌آید اینکه چرا اروپایی‌ها حاضر نیستند بابت متاعی که خود آن را میراث اتحادیه اروپا می‌دانند هزینه لازم را بپردازند. با این حال اگر ایران بخواهد از انجام اقداماتش بکاهد آن را به بازگشت تحریم‌ها انذار می‌دهند. آنچه مشخص است گرچه اروپایی‌ها در زبان موافق حفظ برجامند، اما در عملش همگرایی با آمریکا را به همراهی با ایران ترجیح می‌دهند. موید و نمونه عملی این مساله نیز اقدام اخیر انگلستان در توقیف نفتکش ایرانی در آب‌های اسپانیا در تنگه جبل الطارق است که صدای خود اسپانیایی‌ها را هم در آورده است. برای بررسی اقدام اخیر انگلیس در توقیف نفتکش ایرانی، شرایط و آینده برجام، چرایی عدم پایبندی اروپا به تعهداتش و آنچه در صحنه سیاست بین‌الملل می‌گذرد، «آرمان» با مهدی مطهرنیا آینده‌پژوه سیاسی و اجتماعی و تحلیلگر مسائل بین‌الملل به گفت‌وگو پرداخته است که می‌خوانید.

اخیرا انگلستان نفتکش ایرانی را در تنگه جبل‌الطارق توقیف کرده که این مساله واکنش‌های بسیاری در پی داشته و اسپانیا این عمل را ناشی از هماهنگی انگلیس با آمریکا دانسته است؛ اساسا با اینکه انگلیس یکی از طرف‌های توافق هسته‌ای است این عمل آنها را چگونه تحلیل می‌کنید؟

آنچه که در صحنه عمل دیده می‌شود آن است که همگرایی اتحادیه اروپا و به‌ویژه انگلستان، سپس فرانسه و بعد از آنها آلمان در حال افزایش با واشنگتن برای اعمال فشار بیشتر بر تهران است. اگر چه اتحادیه اروپا از اینستکس سخن می‌گوید و هم اکنون ما شاهد تغییر و تحول در کنشگران و شخصیت‌های متفاوت اداره‌کننده اتحادیه اروپا هستیم و فرد دارای گرایشات چپ و تاحدودی مدافع تهران از منظر رزومه کاری به جای موگرینی در اتحادیه اروپا کار را به دست گرفته است، اما آنچه در عمل دیده می‌شود آن است که زمینه‌هایی به‌وجود آمده تا ایران تحت فشار بیشتر در قالب همگرایی بیشتر پایتخت‌های 3 کشور اروپایی موجود در برجام با ایالات متحده آمریکا قرار بگیرد. بارها بر این نکته تاکید کرده‌ام که دکترین ایالات متحده آمریکا علیه ایران حتی پیش از روی کار آمدن ترامپ در چارچوب تغییر و تحول از دولت اوباما به دولت بعدی؛ آن بود که محدود‌سازی همکاری‌های بین‌المللی با ایران و محاصره منطقه‌ای تهران دنبال شود. آنچه اتاق‌های فکر امنیتی ایالات متحده آمریکا دنبال می‌کرده‌اند همین مبنا بوده است و اکنون در پی آن هستند که ایران را از یک چالش بین‌المللی به یک خطر بین‌المللی برای منطقه و جهان تبدیل کنند و بدین ترتیب زمینه‌های ایجاد فشارهای کمرشکن بر ایران را ایجاد نمایند. در عمل می‌بینیم که کشتی نفتی ایران آن هم با پرچم پاناما در تنگه جبل الطارق و در آب‌های اسپانیا به دستور آمریکا و با عملکرد انگلیس‌ها توقیف می‌شود. این نشان‌دهنده آن است که انگلیس‌ها به‌گونه‌ای برجام را زیر پا می‌گذارند و بدین ترتیب آنها بر اساس این بهانه که ایران ذخایر اورانیوم خود را در ارتباط با آنچه که برجام پذیرفته افزایش داده است به‌گونه‌ای که یک عمل تقابلی را در هماهنگی با ایالات متحده آمریکا به انجام می‌رسانند و این می‌تواند پیام آشکاری برای ایران داشته باشد که با توجه به آنچه جرمی هانت در موضع‌گیری‌هایش دارد خود را آماده خروج از برجام می‌نماید. بر مبنای ماده 36، 37 و مساله ماشه به‌نظر می‌رسد انگلیس‌ها آمادگی دارند که این مهم را به انجام رسانده و بدین ترتیب ایران را در فاز دیگری از مسائل برجام قرار دهند. این در حالی است که در آستانه خروج پلکانی ایران از برجام و تهدیدهایی که در این زمینه انجام داده که در 16 تیر آن را عملیاتی کند ما شاهد اولین تراکنش اینستکس آن هم در حوزه درون تحریمی ایالات متحده آمریکا هستیم و بدین ترتیب باید بگویم که در آستانه این معنا اروپایی‌ها تلاش می‌کنند تا خود را آماده همکاری با تهران نشان دهند و به احتمال زیاد در 16 تیر بار دیگر از برجام همین اینستکس نیز در ماجرای روند روابط اتحادیه اروپا با ایران با چالش‌های سهمگین‌تری روبه‌رو شود. این در حالی است که اروپایی‌ها به افکار عمومی این منطق را القا خواهند نمود که آنها اینستکس را آغاز کردند و تلاش کردند تا ارتباط خود را با تهران در این زمینه حفظ کنند تا بدین ترتیب بتوانند با تحریک ایران در چارچوب خروج از برجام زمینه‌های همگرایی بیشتر با ایالات متحده آمریکا برای اعمال فشار بیشتر بر تهران را فراهم سازند.

برخی معتقدند بدین علت که ترامپ درصدد یافت برگ برنده‌ای در انتخابات سال آینده آمریکا است؛ اروپایی‌ها را برای خروج ایران از برجام تحریک می‌کند و تحرکات اخیر انگلیس نیز از همین روست؛ چقدر با این گزاره موافقید؟

انتخابات در آمریکا بسیار مواج است. با وجود آنکه همواره گفته می‌شود انتخابات در آمریکا برای ترامپ سخت خواهد بود آنچه که هم اکنون دیده می‌شود با وجود مواج‌بودن نشان‌دهنده برگ‌های برنده بسیار بالایی برای ترامپ در جهت پیروزی و موفقیت در انتخابات آینده است. از یک طرف او توانسته به تمام وعده‌های انتخاباتی خود در سطح بالایی جامه عمل بپوشاند؛ با وجودی که در عرصه سیاست خارجی مردم را در وضعیت ابهام و پیچیدگی گذاشته، توانسته رضایت آنها را جلب کند و از طرف دیگر در حوزه اقتصاد و ایجاد اشتغال بسیار موفق‌تر از روسای جمهور پیشین آمریکا خود را به نمایش گذاشته است. او توانسته ماجرای کره شمالی را به یک وضعیت حداقلی از منظر ثبات ارتباط واشنگتن با پیونگ یانگ برساند و در عین حالی که در خاک کره شمالی پا می‌گذارد تحریم‌های جدیدی را بر کره شمالی تحمیل کند و در عین حال زمینه‌های ایجاد یک دولت سایه ولی در عین حال قابل پذیرش بالغ بر 60 کشور بزرگ جهان را در ونزوئلا به‌وجود آورد و در ساختار قدرت مادورو نیز ایجاد شکاف نماید و در همین حال ایران را تحت فشار تحریم‌های کشنده قرار دهد. پس آنچه که هم اکنون دیده می‌شود امتیازات بالایی برای ترامپ در برنده شدن در انتخابات آینده است. اگرچه تاکید دارم و بر آن پای می‌فشارم که انتخابات در آمریکا را به راحتی نمی‌توان پیش‌بینی کرد چراکه شگفتی‌ساز در ایالات متحده آمریکا بسیار زیاد می‌تواند چهره نشان دهد. فلذا این منطق که بگوییم فعلا او به یک برگ برنده نیاز دارد تا پیروز انتخابات شود چندان قابل پذیرش نیست. اگرچه این امر قابل پذیرش است که او باید در ایجاد یک زمینه برای برنده شدن از هم‌اکنون در دستگاه فکری خود و در سیستم و کمپین انتخاباتی خود ذخیره‌های گرانسنگی را آماده کند که اگر شگفتی‌هایی رخ داد بتواند از آنها بهره ببرد. لذا باید بگویم اگرچه این منطق که او نیاز به برگ برنده دارد پذیرفته نیست، اما این عقلانی و بسیار دوراندیشانه است که ترامپ از هم‌اکنون برگه‌هایی را ذخیره کند که می‌تواند در حالت بروز شگفتی‌ها به او در موفقیت در انتخابات کمک نماید.

اخیرا جان بولتون اظهار کرده معافیت‌های برجامی را از کشورهای بیشتری برخواهیم داشت که موجب مشکلات بیشتری برای ایران خواهد شد؛ با توجه به اینکه بسیار مطرح می‌شود مقاومت ایران در مقابل آمریکا اثر تحریم‌ها را کم می‌کند موفقیت این مقاومت را چقدر می‌دانید؟

آنچه که تحت عنوان مقاومت از آن نام می‌بریم بیشتر جنبه سخت‌افزارانه و نظامی دارد لذا با آنچه که اروپایی‌ها به‌عنوان مقاومت از آنها یاد می‌کنند و مصداق‌یابی می‌نمایند تا حدودی متفاوت است. عدم تطبیق کاربرد واژگان در دستگاه ادبیات متفاوت ایران و اروپا موجب شده تا برداشت‌های متفاوتی از واژه مقاومت به‌وجود آید. ایران وقتی از مقاومت سخن می‌گوید منظورش بالابردن قدرت نظامی و تکیه بر عوامل بنیادین منطقه‌ای است که با ایران نسبت مستقیم یا غیرمستقیم در ایجاد فضای مقاومت نظامی و جهادی در منطقه دارد. این در حالی است که در دنیای جدید و حتی در ادبیات کلاسیک مقاومت لاجرم ابعاد نظامی و امنیتی ندارد. فلذا باید این نکته را بدانیم که ما در کاربرد مفاهیم دچار بحران واژگان نیز هستیم و از طرف دیگر پرونده هسته‌ای روبه‌روی ماست. ما با تروئیکای اروپایی کنار آمده بودیم تا بتوانیم زمینه‌های ایجاد یک منطق معنادار برای دستیابی برای تفاهم با کشورهای اروپایی در پرونده هسته‌ای را به‌دست آوریم، اما در عمل با ایجاد یک فضای تنش‌زا با اروپا در موارد گوناگون و آنچه که در انتقال دولت اصلاحات به دولت احمدی نژاد به‌وجود آمد در نهایت ما وارد عرصه‌ای شدیم که بگوییم با افزایش سانتریفیوژ‌ها و تاکید بر غنی‌سازی بیشتر اورانیوم می‌توانیم زمینه‌های دستیابی به دستاوردهای بیشتر را فراهم کنیم. از این جهت به پیشنهادهای تروئیکای اروپایی و بعدها 1+5 عنوان آبنبات چوبی دادیم ولی در سال 92 به بعد در اواخر دولت احمدی‌نژاد با مذاکراتی که در عمان شروع شد؛ نه تنها آن آبنبات چوبی‌ها را نتوانستیم به‌دست بیاوریم بلکه در برجام دوباره به کمتر از آن نیز قانع شدیم. اکنون نیز می‌گوییم هنگام مذاکره نیست و باید قدرت بیشتری به‌دست بیاوریم و در موضع قدرت وارد مذاکره شویم. اکنون سوال این است که آیا این موضع قدرت را به دست خواهیم آورد و بافت موقعیتی کنونی اجازه می‌دهد که ما بتوانیم به میزان قدرت قابل توجهی برای دریافت امتیازات بیشتر برسیم؟ قبل از آنکه امتیازات پیشنهادی را آبنبات چوبی بخوانیم ما قرار بود به سازمان تجارت جهانی برویم و هواپیما را نه با پول بلکه بسیاری از امکانات هوایی و هواپیمایی کشور را به عنوان امتیاز دریافت کنیم و... اما اکنون در وضعیتی هستیم که برجام پاره شده، 14 ماه از خارج شدن ترامپ از برجام می‌گذرد ولی هم اکنون در حال خروج پلکانی از برجام هستیم تا بتوانیم از برجام و خروج از برجام به‌عنوان ابزاری برای تحریک اتحادیه اروپا استفاده کنیم. باید بگویم آنچه تحت عنوان مقاومت از آن یاد می‌کنیم باید به‌طور جدی تعریف نظری، عملیاتی، شاخص گذاری و ابعاد شناسی شود وگرنه سخن گفتن از مقاومت امری بسیار مثبت تلقی می‌شود و همه ملت‌ها در برابر زور و تهدید دیگران از خود مقاومت نشان می‌دهند. ژاپنی‌ها نیز در برابر آمریکا مقاوت کردند همانگونه که آلمان‌ها در برابر مهاجمین مقاومت کردند و کشورهای دیگر در جنگ‌های متفاوت مقاومت می‌کنند و برای کشورشان افتخار آفرینند، اما در ازمنه گوناگون مقاومت و مصادیق انجام مقاومت را روزآمد‌تر ترجمه کرده و بر آن عمل می‌نمایند.

اروپایی‌ها همواره ایران را به پایبندی به برجام فرا می‌خوانند در حالی که خود هیچگونه پایبندی به این توافق ندارند؛ اساسا این تناقض در سیاست‌های اعمالی و اعلامی اروپا را چگونه تحلیل می‌کنید؟

تفسیر اروپایی‌ها با تفسیری که من و شما از برجام داریم متفاوت است. آنها می‌گویند که ایران حق غنی‌سازی اورانیوم را در داخل کشور به میزان معینی پیدا کرده و ایران هدفش استفاده مسالمت‌آمیز از انرژی هسته‌ای است که این حق به رسمیت شناخته شده است. ایران طبق قطعنامه 2231 باید فعالیت‌های دفاعی خود را محدود می‌کرده و به مقدار زیادی پول نقد و آزاد شدن پول‌های خود در بانک‌های جهانی بعد از پذیرش برجام نایل آمده و در کلوپ هسته‌ای نیز پذیرفته شده است. اینها امتیازاتی است که به ایران داده شده و ایران در قبال آن امتیازات در فعالیت‌های هسته‌ای تعریف شده و تفسیر شده‌ای که اروپا از فعالیت موشکی ایران داشته متعهد نبوده است. تفسیر آنها این گونه است، اما آیا این تفسیر درست است یا درست نیست، باید در نشست‌های مورد توافق در برجام به اثبات برسد و به‌عنوان گزاره موجه صادق از سوی طرف‌ها یعنی ایران، اروپایی‌ها و دیگر بازیگران 1+5 پذیرفته شود. برجام یک معاهده بین‌المللی نیست؛ بلکه یک توافقنامه بین ایران و شش قدرت بزرگ جهانی از‌جمله ایالات متحده آمریکا است که از آن خارج شده است. لذا بر اساس منافع، نوع نگرش و تفسیری که هر کدام از طرف‌های توافق از این توافقنامه دارند با یکدیگر برخورد و سخن می‌گویند. فلذا ما نمی‌توانیم بر اساس تفسیر خود سخن بگوییم. اخیرا بولتون گفته که آمریکا 2 تحریم از 7 تحریم امکانپذیر در برجام را برای ایران بازگردانده و هنوز 5 استثنا برای ایران باقی مانده است. فلذا آنچه وجود دارد تفسیر آمریکایی، تفسیر اروپایی، تفسیر چینی و روسی از برجام است که هرکدام از آنها با تفسیری که در تهران از برجام می‌شود و در درون خود تهران نیز از برحام از سوی نهادهای گوناگون دولتی و فرادولتی می‌شود متفاوت است. این کار را در جهت مشخص کردن درست از نادرست بسیار سخت می‌کند.

با توجه به التهابات موجود در صحنه بین‌الملل؛ عدم پایبندی اروپایی‌ها به برجام و کاهش گام‌به‌گام اقدامات ایران در عمل به تعهدات در صورت از بین رفتن این توافق آثار و پیامدهای سوء و منفی آن بیشتر برای کدام یک از طرفین خواهد بود؟

آنچه مسجل است خروج ایران از برجام موجب ایجاد اتحاد میان دو سوی اقیانوس یعنی اروپا و آمریکا علیه تهران خواهد شد، اما بعد از تهران این اتحادیه اروپا است که با از دست دادن تهران در زمان تشکیل و تاسیس نظم نوین جهانی در قرن 21 میلادی در ارتباط با حمایت از ایران و مهم‌ترین جغرافیای دارای کد ژئوپلتیک و ژنوم استراتژیک عقب نشینی خواهد کرد. چراکه آنچه که اکنون در نظم دهی به آینده نظام بین‌الملل مطرح است و کد ژئوپلتیک و ژنوم استراتژیک دارد منطقه‌ای است که من قبلا آن را نوهارتلند خوانده‌ام. آمریکایی‌ها در جهت چیرگی به این منطقه به‌ویژه از تنگه هرمز تا خلیج عدن حاضرند هزینه‌های بسیار زیادی را بپردازند و به‌ویژه در فلات ایران؛ تهران و جغرافیای ایران اهمیت ژئواستراتژیک دارد. فلذا ایران است که باید این اهمیت را درک و از این جایگاه استفاده‌های شایان را برای گرفتن امتیازات بیشتر از آمریکا و اروپا داشته باشد. این در حالی است که خروج از برجام موجب اتحاد هر دو آنها با یکدیگر و کمتر شدن امتیازات اروپا در استفاده از ایران آینده برای نظم بخشی به نظام قدرت و بافت قدرت نظم نوین جهانی خواهد بود. از این رو معتقدم خروج از برجام برای ایران، سپس اتحادیه اروپا بیشتر شامل نکات منفی است.

از ابتدای انعقاد توافق برجام تاکنون مخالفان داخلی بسیار مطرح می‌کردند که دولت نباید تمام تخم مرغ‌های خود را در سبد برجام قرار دهد، حال اکنون که برجام چنین شرایطی پیدا کرده این مخالفت‌ها دامنه بیشتری پیدا کرده اساسا این رویکردها در قبال دولت روحانی را چطور تبیین می‌کنید؟

آقای روحانی و دولتش خود در سبد برجام گذاشته شدند. آنچه به‌عنوان برجام گفته می‌شود قبل از روی کار آمدن دولت روحانی آغاز شده بود. مذاکرات عمان با ریاست مشاور عالیه روابط بین‌الملل مقام معظم رهبری آغاز شده بود و زمانی که دولت آمد می‌توانیم بگوییم که ربع پایانی رسیدن به برجام بود. از این رو پرونده از شورای امنیت ملی گرفته و به دولت واگذار شد تا مسئولیت‌های ناشی از آن متوجه دولت باشد. لذا دولت روحانی در سبد برجام گذاشته و به مردم تقدیم شد. از این جهت است که در کمپین انتخاباتی سال 92 نیز این دولت روحانی و کمپین‌های گوناگون انتخاباتی هستند که همگی‌شان بر محور ایجاد تفاهم و توفق بر سر پرونده هسته‌ای و حل پرونده هسته‌ای با یکدیگر تزاحم دارند و در مناظرات انتخاباتی می‌بینیم چگونه بسیاری از کاندیداهایی که نتوانستند حتی بر روحانی پیروز شوند برجام و پرونده هسته‌ای را به ستون فقرات انتخابات 96 تبدیل کردند. این یک امر انحراف از خط معیار است و این پرسش ما را به حقیقت نمی‌رساند. دولت روحانی ملزم به پرونده هسته‌ای شد؛ نه پرونده هسته‌ای ملزم به دولت روحانی فلذا دولت روحانی نیز نمی‌تواند خود را از این مقوله جدا بداند.

با توجه به روند موجود که ایران گام دوم را برخواهد داشت؛ اروپا از اولین تراکنش اینستکس سخن می‌گوید و... شرایط و آینده برجام را چطور ارزیابی می‌کنید؟

برجام در آی.سی.یو و به نفس‌نفس افتاده است. این امری است که نمی‌توان از واقعیت آن چشم پوشید اما امید به زنده کردن آن نیز هنوز پا برجاست، آنچه که وجود دارد آن است که برجام هم اکنون در چارچوب یک امر گسترده‌تر یعنی بحران میان تهران و واشنگتن گیرکرده و در چرخ دنده‌های سهمگین این تلاطم بحرانی میان تهران و واشنگتن استخوان‌هایش در حال خرد شدن است. فلذا برجام باید خود را از درون این چرخ دنده‌ها بیرون کشد یا جای خود را در درون این چرخ دنده‌ها پیدا کند تا از وضعیت نابودی در میان این چرخ دنده‌ها رهایی پیدا کند. آنچه مسجل است و من چندین بار در سال‌های گذشته بدان اشاره کرده‌ام برجام را نمی‌توان خارج از پرونده گسترده وسیع‌تری به نام پرونده ایران با ایالات متحده آمریکا با نظام بین‌الملل مورد ملاحظه قرار داد. خواه ناخواه پرونده هسته‌ای و ورود به مذاکره در باب پرونده هسته‌ای مسائل دیگر را نیز با خود به همراه دارد. فلذا این نکته بسیار مهم است که در این وضعیت ایران باید خود را در چارچوبی فراتر از پرونده هسته‌ای برای آینده آماده کند. حال اگر تصمیم به مقابله و استراتژی تقابلی دارد باید تمام الزامات آن را فراهم سازد. اگر خواهان استراتژی تفاهمی و ورود به یک تفاهم برای حل مساله است استلزامات ابزاری این تفاهم و پیامدهای آن را در همه ابعاد گسترده آن پذیرا باشد.

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها