ضرغامی که بزرگترین رسانه این کشور را در انحصار مافیای خود گرفته باید تاکنون فرهنگسازی میکرد و به جامعه آموزش میداد که چگونه از جان و سلامتی خود محافظت کند.اکنون جز بازگو کردن حقیقت، چه کاری از من ساخته است . . .
تدبیر24 : فرورتیش رضوانیه
روزنامه نگار و پژوهشگر اجتماعی که بیشتر مردم وی را با طنز هایش می شناسند در نوشتاری جدید نگاه تازه ای به ماجرای
خیابان جمهوری تهران که در آن دو زن به دلیل پرت شدن از ساختمان کشته شدند داشته
است . این روزها این موضوع در شورای شهر تهران و دولت به شدت حاشیه ساز شده است و
رئیس جمهور نیز قبل از عزیمت به سوئیس دستور پیگیری آن را صادر کرده است . در حالی
که این روزها همه انگشت های اتهام را به سوی یکدیگر نشانه می روند رضوانیه در مطلب
خود از نگاه دیگری به بررسی علل این حادثه پرداخته است .
به گزارش خبرنگار ما رضوانیه
در این خصوص می نویسد : متاسفم که این مطلب را مینویسم، اما حقیقت باید گفته شود.
آیا میدانید دو زنی که روز یکشنبه در حادثه خیابان
جمهوری از طبقه پنجم ساختمانی که دجار حریق شده بود خود را به پایین پرتاب کردند،
چرا جان خود را از دست دادند؟کسانی که ویدئوی سقوط دومین زن را در اینترنت مشاهده
کردند، با خود گفتند: «حق داشته! از پنجره آویزان شده تا خودش را نجات دهد.»اما این نظریه واقعیت ندارد.
قربانیان این حادثه در حالی از پنجره بیرون آویزان شده
بودند که آتش هنوز به آن اتاق سرایت نکرده بود و همکاران آنها هنوز در آنجا بودند.آن دو کارگر، تحت تاثیر صحنههایی که
پیشتر در فیلمها که پیشتر دیده بودند، جوگیر شدند و ناگهان تصمیم گرفتند تا برای
فرار از سوختن در آتش، از لبه نمای بیرونی ساختمان آویزان شوند.آن دو زن چنان دچار وحشت شده بودند که با
خود فکر نکردند اگر آویزان شدن از پنجره ضرورت دارد و بهترین راهکار است، پس چرا
دیگر همکارهایشان وسط اتاق ایستادهاند و آنها این کار را نمیکنند.دو زنی که روز یکشنبه جان خود را از دست
دادند، قربانی وحشت ناشی از ناآگاهی شدند، پدیدهای که تاکنون جان بسیاری را گرفته
و باز هم این روند ادامه خواهد داشت.
باور این ماجرا دشوار است که پنج تن در اتاقی که هنوز آتش
به آن نزسیده منتظر بالابر آتشنشانی هستند، اما دو زن خود را از پنجره آویزان
کردهاند، چون فکر میکنند آنجا برایشان امنتر است.باور کردن این حقیقت دشوار است که وقتی آتشنشانها همکاران آن دو زن
را نجات دادند، هنوز آتش به آنجا نرسیده بود.ضرغامی که بزرگترین رسانه این کشور را در انحصار مافیای خود گرفته
باید تاکنون فرهنگسازی میکرد و به جامعه آموزش میداد که چگونه از جان و سلامتی
خود محافظت کند.اکنون جز بازگو
کردن حقیقت، چه کاری از من ساخته است؟
این که باید شاهد باشم دو زن از اتاقی که هنوز آتش
نگرفته، فرار کردند و به اخطارهای آتشنشانها که فریاد میزدند به داخل ساختمان
بازگردند توجهی نکردند و در نهایت پایین افتادند و له شدند، چون پیشتر سریال
تلویزیونی 125 به جای آموزش دادن مخاطبانش، به دنبال خلق صحنههای اکشن و بدلکاری
عجیب و غریب و به تصویر کشیدن ماجراهای عاشقانه بود تا پرمخاطب باشد و برای تلویزیون
آگهی جذب کند و کارگردان و تهیهکننده و بازیگرانش را مشهورتر کند.
وقتی تلویزیون فیلمی میسازد که مردی داخل چاه میافتد و
ته آن هم آب دارد و هم گاز، بیاطلاعی نویسنده را اثبات میکند
که نمیداند یک چاه یا آب دارد و یا گاز... نوشابه نیست که همزمان هردو را داشته
باشد.
تلویزیون سریالی ساخت که در یکی از قسمتهای آن «حمید
لولایی» وقتی در آسانسور بود، بین طبقات گرفتار شد. پس از چند دقیقه او تنگینفس
گرفت و برای نجات جان خودش شیشه در را شکست تا هوا داخل بیاید.نویسنده این سریال شعور تحقیق نداشت، چون
اگر برایش مهم بود که چه چیزی را به مخاطب نشان میدهد، این را میدانست که جز در
مواقع آتشسوزی، کانال آسانسور بهترین مکان ساختمان برای تنفس است و هرگز اکسیژن آن
تمام نمیشود.
اما نمایش این سکانس از تلویزیون باعث شد تا پس از آن
بارها و بارها آتش نشانها هنگام امدادرسانی به افراد محبوس شده در آسانسور، با
کسانی مواجه شوند که شیشه در را شکستهاند و دستشان بریده و از خونریزی در حال مرگ
هستند، بدون این که آن کار ضرورتی داشته باشد.مدرک دانشگاهی شعور نمیآورد. شعور با مطالعه و اطلاعرسانی و آگاهی به
دست میآید. وقتی نویسندگان و کارگردانها و حتی خبرنگاران بیشعور تریبونهای
بزرگتری داشته باشند، جامعه هر روز بیشعورتر از قبل خواهد شد.
در آینده شاهد خواهیم بود که پس از وقوع حوادثی چون
زلزله، چطور بیاطلاعی جامعه، جان انسانها را خواهد گرفت.اتفاق خیابان جمهوری، فقط یک نمونه بسیار بسیار کوچک بود.
دمت گرم
با این حرفت خیلی موافقم.همون زمانی که داشتم تصاویر رو نگاه میکردم این سوال هم باری من ایجاد شده بود که چرا وقتی آتش به آنجا نرسیده این دو زن خود را از پنجره آویزون کردند!
یک ساختمون یک شبه خراب میشه اما برای درست کردنش ماهها باید کارکرد
بابا خودتون برید کنار حقتون این سمت ها که زورکی غصبش کردین و با چشم چشم نگهش داشتید نیست نبوده نخواهد بود
خدانکند گدا معتبر شود
عالم محضر خداست در محضر خدا گناه نکنیم
حقیقت تلخ است.
از جمله لباسهای عجیب پوشیدن و به قالیباف فحش دادن و نیز توهم روشنفکری داشتن!
مگر شما قرار نبود که از تهران بری بیرون؟
آفرین
به ...شخصیت ها ادامه بدید
خوشحالم که درست بود