تدبیر24: امروز این جریان کارامدی دولت اعتدال را نشانه رفته است و شخص آقای رئیس جمهور را بعنوان مظهر این دولت مورد هجمه قرار داده اند. اگر هر جریان سیاسی احساس کند که برای پیروزی خودش میتواند به هر نوع وسیلهی تخریبی مسلح شود، دورنمای خیلی بدی خواهیم داشت. این امر نگرانی مسئولین عالی نظام را موجب شده است.
سرویس سیاسی- حسین قادری: هجمه های سنگین تبلیغاتی علیه دولت تدبیر و امید خیلی زودتر و بیشتر از آن چیزی که تصور میشد آغاز شد. این روزها مخالفان دولت که گویا تازه از خواب سنگین هشت ساله بیدار شدهاند، از کوچکترین فرصتها برای حمله وسیع علیه دولت منتخب مردم استفاده میکنند و بیپروا و گاهی با بدترین الفاظ شخص رئیس جمهور را مورد خطاب قرار میدهند. در این میان، مردمی به ستوه آمده از نابخردیها و تندباد نامهرورزیهای دولت سابق، که تغییر شرایط بحرانی جامعه را در انتخاب دکتر حسن روحانی یافتند، انگشت حیرت به دهان ماندهاند که مگر چه شده است که آنان که هشت سال در برابر غارت بیتالمال، تاراج سرمایههای ملی، تحمیل فشارها و خسارتهای همه جانبه بر مردم و تمامی ارکان کشور، مهر سکوت بر لب زده بودند و حتی به فاسدترین و قانون گریزترین دولت تاریخ ایران القاب قدسی میدادند، امروز بر منتخب مردم چنین بیپروا میتازند.
پایگاه خبری تحلیلی پویش برخی از علل این نوع برخوردهای افراطی و هجمههای سنگین تبلیغاتی علیه دولت تدبیر و امید را در گفتگویی با دکتر علی تاجرنیا، نماینده مجلس ششم و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی، بررسی کرده است. ریشه جریان سازی علیه دولت تدبیر و امید و هجمه غوغاسالاران علیه دولت یازدهم را چه میدانید؟ من تصور میکنم یک جریان که بعد از انتخابات سال 88 هم با ندانم کاریها و رفتارهای افراط گرایانه هزینه زیادی را به کشور تحمیل کرد، سعی داشت با بیرون راندن یک جریان سیاسی در کشور شرایط را برای یکدست کردن حکومت آماده کند. این جریان با توجه به نفوذش در اجزای مختلف ساختار نظام سعی کرده بود که در انتخابات 24 خرداد 92 نیز به نوعی با پیروز کردن کاندیدای مدنظر خودش و و ادامه روند هشت ساله دولت احمدی نژاد، شرایط را برای بازگشت جریانهای اصلاح طلب و معتدل غیر ممکن سازد. طبیعتا وقتی آن اتفاق مدنظر نیافتاد، در نهایت با خواست مردم و درایت اصلاح طلبان شرایط دیگری رقم خورد، لذا این مساله برای آنها قابل پذیرش نیست و هر چه از عمر دولت تدبیر و امید میگذرد، رفتارهای غیر قانونی آنها در حوزههای اقتصادی و مسائل فرهنگی و آموزشی بیشتر نمایان میشود. اما این که موجب شده چهرههایی مثل فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح، که البته من این موضع گیریها را نمیفهمم که چرا یک فرمانده نیروهای مسلح باید یک موضع گیری سیاسی بکند، یا وزیر اطلاعات که جزء چهرههای اصلاح طلب نیست مجبور به واکنش به این رفتارها شدهاند، بخشی از آن به نظر من در مورد مسائل کلان و بحثهایی است که به نوعی حاکمیت ملی ما را دچار خدشه میکند. ما هیچ زمانی در چنین مدت کوتاهی پس از شروع به کار یک دولت، این حجم از تخریب و رفتارهای غیر منصفانهای که بخشی از آنها بر میگردد به حوزههایی که معمولا در 35 سال گذشته مورد اتفاق همه جریانهای سیاسی در کشور بودهاست، را شاهد نبودهایم. اینها علیرغم این هست که دولت منتخب مردم است و مورد تایید مقام رهبری است. لذا این مساله نگران کننده است و به نظر میرسد یک جریانی بخاطر منافع خودش حاضر است همه چیز را تخریب کند و این طبیعتا قابل پذیرش نیست.
به نظر میرسد جریانهای بحران سازی که علیه دولت کار تخریبی میکنند، پشتوانههای محکمی دارند و از این بابت خیالشان راحت است که برخوردی با آنها نمیشود. اما سخنرانی رهبری در مراسم ارتحال حضرت امام (ره) و نیز سخنان چند روز قبل وزیر اطلاعات، گویا نشانگر تصمیم نظام برای برخورد با این جریانها است؟ معتقدم که اگر شرایط در کشور به گونهای بشود که جریانهای حامی دولت بتوانند فضا را برای حمایت جدی از دولت آماده ببینند و به مسائلی که در حوزه اقتصادی وجود دارد و تخلفات رخ داده در آن حوزه رسیدگی شود، نیازی به برخورد با جریانهای بحران ساز نیست، اما متاسفانه این جریان سعی کرده با عوامفریبی و در فقدان مطبوعات و نهادهای مستقل، شرایط را به گونهای جلوه دهد که خودش را محق و دولت را در موضع مخالفت با منافع ملی نشان دهد. ما وقتی میبینیم که در سالگرد فوت حضرت امام (ره) نشریات و ویژه نامههایی در تخریب دولت چاپ و پخش میشود، این نشان دهندهی این هست که این مسائل سازماندهی شده است. متاسفانه آن نهادهای مسئولی که باید رسیدگی کنند، به وظیفه خود عمل نمیکنند. وقتی که در گذشته و در زمان آقای خاتمی و در ادوار مختلف، نسبت به رشد این گونه رفتارهای افراطی تذکر داده میشد، بخاطر اینکه در آن زمان این رفتارها به نفع آنها و به نفع حاکم شدن جریان اصولگرا بود، متاسفانه به این مسائل توجهی نمیشد و این را دوستان جناح اصولگرا باید بپذیرند که این نوع رفتارهای افراطی را آنها بانیاش بودهاند. با این حال، جلوی ضرر را هر وقت بگیری سودمند است. ما خوشبین هستیم که مجموعه نظام، خصوصا نهادهای مسئول اطلاعاتی و قضایی، کارها و رفتارهایی انجام دهند که در عین حال که قانونی باشد، از ترویج و اشاعه آنها نیز جلوگیری کند. متاسفانه اگر این فضای تخریبی عمومیت پیدا کند و اگر هر جریان سیاسی احساس کند که برای پیروزی خودش میتواند به هر نوع وسیلهی تخریبی مسلح شود، دورنمای خیلی بدی خواهیم داشت و شاید همین امر نگرانی مسئولین عالی نظام را موجب شده است. ما طبیعتا خوشحال هستیم که مشی و روش اصلاح طلبی را سرلوحه کارمان قرار دادهایم و امیدوار هستیم که این رفتارها بتواند کمک کند. اگر قرار است برخوردی صورت گیرد، نمیشود اینگونه عمل کرد که مثلا وقتی فلان مقام مسئول که در دولت گذشته در عالیترین سطوح بوده و تخلفاتی را مرتکب شده، به تخلفاتش رسیدگی نشود یا دادگاههای فرمایشی برگزار شود و یا به نوعی باشد که مردم در جریان قرار نگیرند، یا به اسم حفظ آبرو بخواهیم ملاحظه کنیم و برخورد مناسبی صورت ندهیم، ولی از آن سو در یک سری مسائل کوچک سیاسی که مربوط به جریان رقیب است، فضای تبلیغاتی و رسانهای عظیمی ایجاد کنیم ولی در مقابل تخلفات چند هزار میلیاردی یک دولتی که منسوب به جریان اصولگرا بوده بخواهیم سکوت کنیم. این برخوردهای دوگانه سبب میشود که جریان تندرو به رفتارهای غیر قانونی خود ادامه دهد. متاسفانه تا کنون برخورد محکم و جدی از طرف نظام با آنها صورت نگرفته است.
از آغاز سال 93، هجمهها افزایش یافته و شخص رئیس جمهور را هدف قرار دادهاند، بطوری که هرگاه آقای روحانی در باب موضوعی سخن میگوید، یک جمعی از ائمه جمعه شناخته شده و امثال آقای مصباح یزدی با بدترین الفاظ در مقابل صحبتهای رئیس جمهور موضع میگیرند. ریشهی این برخوردها را چه میدانید؟ نیازی هست آقای روحانی در این شرایط این مسائل را مطرح کند که هجمهی رسانهای رقیب را در پی داشته باشد؟ نماینده سابق مجلس به پویش گفت: من معتقد هستم هدف این جریان ناکارامد کردن دولت است و متاسفانه با توجه به هجومی که در ابتدا به شکل گیری بدنه دولت وارد آوردند و شخص آقای روحانی را تحت فشار قرار دادند که از یکسری چهرهها استفاده نکند، که البته در سطوح دیگری دیدیم که این هجمهها تاثیرگذاری خودش را داشت، این جریان جریتر شده تا بتواند با تند کردن فضا و فشار بر دولت، بازوهای عملی و اجرایی دولت را تحت تاثیر قرار دهد. امروز این جریان کارامدی دولت اعتدال را نشانه رفته است و شخص آقای رئیس جمهور را بعنوان مظهر این دولت مورد هجمه قرار داده اند. آقای روحانی و دولت باید بتوانند دو مساله را بصورت جدی مدنظر قرار دهند؛ اول اینکه نباید وارد بازی این جریان افراطی شوند. یعنی اگر قرار باشد با کوچکترین موضع گیری که توسط اینها میشود بخواهند به رفتارهای آنها واکنش نشان دهند، این مساله خواست آنهاست و میخواهند دولت را با این مسائل مشغول کنند. و دوم اینکه، دولت در پیگیری انجام اموری که در آن تاثیر مستقیم دارد، مثل مسائل اقتصادی، سیاست داخلی و سیاست خارجی که خوشبختانه مورد تایید رهبری هم قرار گرفته، باید بدون توجه به جوسازیها، با قوت و استحکام مسیر خودش را جلو ببرد و بتواند به نوعی آثار رفتارهای صحیح و عاقلانه خودش را در این حوزهها به مردم نشان دهد. دولت باید توجه داشته باشد که رسانه ملی اگر در مخالفت با دولت اقدام نکند، قطعا رفتارش در جهت تایید دولت نیست و روح برنامههای صدا و سیما، دفاع از مجموعه دولت نیست. اینکه در برخی از موارد بعضی از اعضای دولت میآیند و از یک رفتار صدا و سیما حمایت میکنند، متاسفانه ناشی از تعارفات مجموعه ما ایرانیها است که این مسائل را مطرح میکنیم و اتفاقا اگر تلوزیون میآید در مقابل یک وزیری و بحثی را در مورد صدا و سیما مطرح میکند باید آن وزیر بصورت صریح و شفاف رفتارهایی که عمدتا در جهت تخریب دولت دارد صورت میگیرد و بصورت زیر پوستی به دنبال بد بین کردن مردم نسبت به دستگاه اجرایی کشور است را مطرح کند. از آن طرف تیم رسانهای دولت باید بطور جدی تقویت شود تا بخشی از بار پاسخگویی به این هجمهها و مقابله با این رفتارهای تند را به دوش بکشد. امروز شخص آقای رئیس جمهور بیش از تمامی اعضای دولت دارد به نوعی بار این مشکلات و بحثهایی که مطرح میشود را به دوش میکشد و این مساله وقت رئیس جمهور را خواهد گرفت. به عقیده من تیم رسانهای دولت آنگونه که باید و شاید خودش را برای این حجم از مخالفتها آماده نکرده بود، فلذا اگر این توان در اطرافیان رئیس جمهور هست، بایستی این کار را انجام دهند و اگر نیست، که به نظر من نیست، بایستی از تجاربی که در دورههای گذشته داشتیم و از تیمهایی که طرفدار دولت هستند و بیرون از گود هستند، و اتفاقا یکی از استراتژیهای جریان مخالف این هست که با هجمه کردن به این افراد سعی میکنند که این افراد را از دولت دور نگه دارند و دولت نتواند از پتانسیل آنها استفاده کند، دولت باید به سراغ آنها برود.