بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 03
کد خبر: ۳۵۰۰۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۳ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۸
اگر اصلاح طلبي به جاي برنامه، برچسب باشد مسلم است كه اصلاح طلبي در گوشه يي از معنا تهي مي شود و از بين مي رود. سكوت و خانه نشيني اصلاح طلبان در فضاي فعلي لاجرم راه را براي افراد و . . .
تدبیر24: ثمينا رستگاري - واكنش اصلاح طلبان به اعلام موجوديت تشكيلات جديدي با همين هويت و همچنين شكست مسجدجامعي در انتخاب رييس شوراي شهر باعث شده است تا مساله اصلاح طلبي و وضعيت آن در سياست ايران بيشتر از گذشته مورد توجه قرار گيرد و اين سوال مطرح شود كه اصلاح طلبان در كجاي سياست ايران هستند؟

 آنچه از بيرون مي توان ديد اين است كه اصلاح طلبان تحرك سياسي خاصي ندارند، از نظر آنها اصلاح طلبان آن هنگام كه راي مردم و مشاركت حداكثري لازم است، به صورت خودجوش به صحنه مي آيند و طرفداران شان را به صحنه مي خوانند و بعد هم به خانه هايشان برمي گردند: آراي مردمي كه البته از سال 76 به بعد سير نزولي داشته است. اين نماي بيروني، پاسخ كاملي براي سوال محوري مطلب ما نيست و همچنان بايد در لايه هاي ديگري به دنبال جواب بگرديم.

در ابتداي هر بحثي درباره اصلاح طلبان ناگزيريم شرايط سياسي اين گروه را مورد توجه قرار دهيم و به خود يادآور شويم كه در يك دهه گذشته و به خصوص بعد از سال 88 اين جريان سياسي در شرايط طبيعي رقابت سياسي: چه آن هنگام كه در قدرت بودند و چه سال هايي كه از آن خارج شدند موانع و مشكلات جدي داشته اند. ذكر اين موانع و سختي ها براي ارايه تحليلي واقع بينانه لازم است اما وجود آنها نمي تواند بي عملي سياسي و گوشه نشيني را توجيه كند. به اين معنا كه اكنون با گذشت يك سال از انتخابات و بازشدن نسبي فضا وقت آن رسيده كه بگويند براي ايران امروز، با مختصات سياسي و فرهنگي و اقتصادي حال حاضر، چه برنامه هايي دارند كه آنها را از رقبايشان متمايز مي كند؟ موانع و سختي ها و دشواري ها معلوم است، راه برون رفت كجاست؟

در عرصه داخلي از سال 84 به بعد قواعد بازي به زيان اصلاح طلبان تغيير كرده و تا به امروز اين قواعد به مدار سابق خود بازنگشته است. تا پيش از آن هيچ جناحي آنقدر قدرت نداشت كه جناح ديگر را كنار بزند، اما بعد از آن اين قدرت به وجود آمد. اصلاح طلبان از قدرت كنار نهاده شدند.ضعف تشكيلاتي و سرخوردگي طرفدارانشان هم كاتاليزوري براي اين واكنش بود. تهديد نظامي ايران توسط امريكا و اسراييل هم از اواسط دوران اصلاحات جا را براي ظهور سياستمداراني كه زبان جنگ و تهديد را بهتر مي فهمند باز كرد.

نكته ديگر اينكه اصلاح طلبان از دور دوم انتخابات سال 84 از كانديدايي كه متعلق به جناح خود نبوده حمايت كرده اند: حمايت از هاشمي در سال 84، حمايت از ميرحسين موسوي و عدم حمايت از كروبي در سال 88 و طرفداري از روحاني در سال 92 و اصرار بر كنار رفتن محمدرضا عارف. اكنون زمان مناسبي براي تبيين اين اتحادهاي انتخاباتي و نسبت آن با هويت اصلاح طلبي است. علاوه بر تغيير شكل فضاي سياسي اتفاق مهمي هم در عرصه اقتصادي رخ داده است. مطابق آنچه علي لاريجاني 10 روز پيش اعلام كرد خصوصي سازي در دوره احمدي نژاد منجر به «سلطه شركت هاي بزرگ نيمه دولتي در ايران شد به گونه يي كه بخش خصوصي جرات ورود به صحنه را پيدا نمي كند» (مراسم اختتاميه دهمين همايش بين المللي انرژي /5 شهريور 1393). الان احمدي نژاد رفته است اما اين شركت هاي نيمه دولتي بر سر جايشان ايستاده اند و داراي پول، قدرت و نفوذ هستند. در مواجهه با آنها هم تاكيد بر آزادي بيان و... راهگشا نخواهد بود.

اشاره فهرست وار به آنچه در اين سال ها اتفاق افتاده نشان مي دهد حرف هاي قديمي به كار شرايط امروزي نمي آيد. بسياري از شعارهاي اصلاح طلبي هم توسط گروه هاي ديگر مصادره شده است. بنابراين شخصيت ها و تئوريسين هاي اصلاح طلب بايد حرفي نو و متناسب با شرايط امروز را تبيين كنند. اين مساله بايد براي مردم روشن شود كه برخورد اصلاح طلبانه با يك مشكل و مساله چه تفاوتي با برخورد غيراصلاح طلبانه دارد؟ مثلامعلوم شود كه رييس شوراي شهر بودن مسجدجامعي با رييس نبودنش چه تفاوتي درزندگي مردم تهران و در شكل و شمايل اين شهر دارد. اگر اصلاح طلبي به جاي برنامه، برچسب باشد مسلم است كه اصلاح طلبي در گوشه يي از معنا تهي مي شود و از بين مي رود. سكوت و خانه نشيني اصلاح طلبان در فضاي فعلي لاجرم راه را براي افراد و گروه هاي ديگري باز خواهد كرد كه بهترين راه مواجهه با آنها تعريف هويت واقعي اصلاح طلبي است.

در حال حاضر نيروي هاي جوان غيراصولگرا بايد بدانند كه از چه راه هايي مي توانند فعاليت سياسي كنند و اگر اصلاح طلبان آنها را جذب نكنند گروه هاي ديگري چنين خواهند كرد. طرح مطالبات حداكثري و خارج از توان اصلاح طلبان هم در چنين فضايي عملاراهي براي فرار از عمل سياسي است. به اين معنا كه براي انجام ندادن كار سياسي بهترين روش اين است كه محالاتي را طلب كنيم كه در آينده دور هم تحقق پيدا نمي كنند. درنتيجه تا آمدن آن آينده دور مي توانيم هم طلبكار باشيم و هم گوشه نشين. از سوي ديگر،يكي از اتهاماتي كه به تشكيلات نورس «ندا» وارد شد اتهام سازش اين گروه با حاكميت بود. فارغ از درستي يا نادرستي اين ادعا، اصلاح طلبان بايد نسبت خود را با سيستم سياسي مشخص كنند تا معلوم شود چه نوع فعاليت سياسي از نظر آنها سازش است. همان طور كه محمدرضا جلايي پور در نقد خردمندانه خود به تشكيلات ندا نوشته بود «تعامل، اعتمادسازي، مذاكره و گفت وگو با نهادهاي قدرتمند و ديگر جريان هاي سياسي با حفظ هويت سياسي معنا دارد و «استحاله گفتماني» و «مستعمره شدن زبان و اهداف سياسي»مان يكي از طرفين مذاكره و تعامل را محو مي كند». حرف كاملادقيقي است اما طرف ديگر آن هم اين است كه اصلاح طلبان بايد مرزهاي گفتماني خود را تعريف كنند در غير اين صورت هر روز بايد با تشكيلات نورسيده ديگري وارد بحث و جدل شوند. در حال حاضر بسياري از اصولگرايان تكليف خود و نظام را با اصلاح طلبان يا حداقل با بخشي از اصلاح طلبان يكسره و تمام شده مي دانند.

آنان اين بخش از اصلاح طلبان را براندازان آب نديده يي مي دانند كه اگر روزي آبي ببينند در شنا كردن به سمت دشمن شناگران قابلي خواهند بود. براي از بين بردن اين تصور اصلاح طلبان چه كاري مي توانند انجام دهند؟ مرزبندي با جريا ن هاي سياسي غيراصلاح طلب ممكن است در فضاي مجازي هزينه هايي داشته باشد اما در فضاي واقعي سياست، فضا را براي فعاليت باز مي كند. خاطرات در پشت سرما هستند و مخاطرات در پيش روي. تبيين اصلاح طلبي و تعريف هويت اصلاح طلبي كاري است كه به فردا فكندنش فقط آن را پيچيده تر مي كند. اينكه بنشينيم تا فضا بهتر شود برنامه سياسي نيست. فردا اگر هم فضا بهتر شود چرا فكر مي كنيم ميوه اش به دامن اصلاح طلبي مي افتد؟

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
FRANCE
|
۲۰:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۳
0
0
متشکرم از تحلیل تان. البته با این ائتلاف عجولانه الان در استان های کشور سرخوردگی زیادی در مجموعه نیرهای اصلاح طلب مشاهده میشه. بهتره در دوره بعد راهشان را جدا کنند.
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها