بیش از همه خود اصولگرایانند که درباره وحدت، اماواگر میکنند بهویژه وحدتی که محوریت آن با «مصباحیزدی» رقم بخورد.
تدبیر24: مهسا جزینی - بعد از گذشت حدود دوهفته از برگزاری نشستی که نام «وحدت اصولگرایی» به خود گرفت، هنوز کسی به این پرسش پاسخ نداده است که چرا چهرههای شاخص این جناح در این همایش، شرکت نکردند. آیا عدمشرکت آنها در این نشست به این معنا نیست که نشستی که نام وحدت در این جناح را با خود یدک میکشد یا مورد وفاق همه چهرههای شاخص این جناح نبوده یا به اندازه کافی برای آنها اهمیت نداشته است؟ پاسخهایی که از برخی چهرههای شاخص اصولگرا برای شرکتنکردن در این نشست طی دوهفته گذشته شنیده شده تا اندازهای فرض بالا را تایید میکند. درحالی که رسانههای اصولگرا معتقدند که این اصلاحطلبانند که بر کوس عدم وحدت اصولگرایان میکوبند و آن را نشدنی میدانند. اما بیش از همه خود اصولگرایانند که درباره وحدت، اماواگر میکنند بهویژه وحدتی که محوریت آن با «مصباحیزدی» رقم بخورد. «ناصر ایمانی» تحلیلگر جناح اصولگرا چندی قبل گفته بود: «به آن همایش انتقاداتی وارد بود از جمله اینکه این همایش به هر دلیلی شامل همه طیفها و جریانهای اصولگرایی نمیشد و بعضی از افراد و جریانها حضور نداشتند بنابراین از جامعیت کامل برخوردار نبود.» افرادی چون «علی لاریجانی» و نزدیکان به او، «قالیباف» «پورمحمدی»، «محسن رضایی»، «ناطقنوری»، «ولایتی»، «باهنر»، «صفارهرندی»، «توکلی»، «نادران»و ... از چهرههای غایب آن همایش بودند و برعکس، همایش پر شده بود از اعضای جبهه پایداری و دولتمردان سابق احمدینژاد.
«محسن کوهکن» درباره عدمشرکت «باهنر» در جلسه وحدت اصولگرایی گفته بود: «ما روز قبل از برگزاری همایش وحدت اصولگرایان در جلسه شورای مرکزی جبهه پیروان خط امام و رهبری که به ریاست آقای «باهنر» برگزار شد، بر حمایت همه اعضا از این همایش تاکید کردیم. آقای «باهنر» به دلیل برخی مشکلات نتوانست در همایش وحدت اصولگرایان حاضر شود.» این سوال را مشخصا خبرنگاران دوروز قبل از خود «باهنر» هم پرسیدند که باز او پاسخ مشخصی نداد و بهجای آن ترجیح داد بگوید: «شرکت افراد در جلسات وحدت اصولگرایی و همایشی که برگزار شد، بهصورت فردی انجام شده و جنبه نمایندگی ندارد، بنده به دوستان توصیه کردم در این جلسات شرکت کنند.» «قالیباف» هم گفته بود: «من مسوولیت اجرایی دارم و باید به مسوولیتم بپردازم و قطعا مردم از من انتظار خواهند داشت که شهری بهتر را برایشان مدیریت کنم.»
تاکید اصولگرایان بر محورنبودن «پایداریها»
«کاظم جلالی»، رییس مرکز پژوهشهای مجلس، رییس «فراکسیون رهروان ولایت» و نزدیک به «علی لاریجانی» هم معتقد است که درباره وحدت اصولگرایان به شکل انتزاعی مباحثی مطرح میشود که به شکل تئوریک مباحث درستی است، اما عملی نشد و جریان اصولگرایی نتوانسته در یکروند، وحدت خود را نشان دهد. به اعتقاد «جلالی» در داخل جناح اصولگرا یکسری تنگنظریها وجود دارد که باید تکلیفشان مشخص شود: «برخی فقط خودشان را اصولگرا میدانند و [معتقدند] هر کسی نقدی کرد دیگر اصولگرا نیست و از دایره اصولگرایی دور میشود. به نظر میرسد این نگاه خوبی نیست.» سخنان«جلالی» مشخصا به جبهه پایداری اشاره دارد که بهتازگی برای اصولگرایی چارچوبی سفتوسخت تعریف کردهاند. خود آیتالله مصباح، بهعنوان پدر معنوی این جریان نیز در همان همایش معروف، به صراحت آب پاکی را روی دست دیگر اصولگرایان ریخت و غیرمستقیم اعلام کرد حاضر به کوتاهآمدن از چارچوبهایش نیست. اصولگرایان مشخصا حاضر نیستند که زیر چتر شروط آیتالله بروند. آنهم زمانی که برخی اصرار او بر «انتخاب اصلح» را دلیل شکست در انتخابات92 میدانند تا جایی که «جلالی» هم گفته است: «در طول سالیان گذشته خسارتهای زیادی از تنگنظری دایره اصولگرایی دیدهایم، اینکه اصولگرایی درگیر با خودش شود و بحث پالایشکردن و رسیدن به اصولگرایی ناب! اصولگرایی ناب هم فقط ماییم و این روند را به جایی میرساند که بقیه حذف میشوند. این باید علاج شود یا برخی از نگاههای تندروانه که در اصولگرایی وجود دارد، باید در جایی مشخص شود.»کمالالدین سجادی، سخنگوی «جبهه پیروان خط امام و رهبری» هم چندی قبل به «ایسنا» گفت: ««پایداری»ها بههیچ عنوان محور اصولگرایان نیستند و آیتالله مصباح نیز قرار نیست شخصیت محوری اصولگرایان باشد. محوریت اصولگرایان جامعتین هستند. اصلا معلوم نیست که پایداریها جبهه هستند یا حزب. اگرچه اخیرا تصمیم گرفتهاند بهعنوان یک حزب نام خود را ثبت کنند که در این صورت یک حزب در مقابل احزاب دیگر اصولگرا هستند. ضمن اینکه اینها زمانی گرایشات احمدینژادی داشتند و هماکنون زمان احمدینژاد سپری شده، در نتیجه گرایشاتشان به سمت آیتالله مصباحیزدی رفته است.»سیدرضا اکرمی، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز هم گفتهاست:«برگزاری این همایش با سخنرانی آیتالله مصباحیزدی به این معنا نیست که جبهه پایداری محور اصولگرایان است و دست بالا را از این پس در جناح خواهد داشت. بحثهایی از قبیل محور و مدیریت هرگز مطرح نیست.»
اصلاحطلبان؛ مقصر اصلی!
داستان وحدت میان اصولگرایان به ماجرای جالبی بدلشده است. ناکارآمدی باعث شده هریک توپ را به زمین دیگری حواله دهد و در این میان گریزی هم به اصلاحطلبان بزنند و گاهی کاسه کوزهها را بر سر آنها بشکنند. بهعنوان نمونه نزدیکان جبهه پایداری معتقدند اصلاحطلباناند که بر طبل عدموحدت اصولگرایان میکوبند و آن را شکستخورده جلوه میدهند. «آقاتهرانی»، دبیرکل جبهه پایداری اخیرا گفته است: «به وحدت نرسیدن اصولگرایان یکی از پیشبینیهای رسانههای اصلاحطلب است تا با استفاده از آن تلاش کنند آرایش سیاسی گروههای رقیب را ساماندهی کنند.» از آنسو «ناصر ایمانی»، تحلیلگر جناح اصولگرا نیز گفتهاست این اصلاحطلبانند که سعی دارند پایداریها را محور وحدت معرفی کنند. او معتقد است: «جریان اصلاحطلبی سعی میکند جبهه پایداری را که دارای مواضع تند است به عنوان محور اصولگرایی معرفی کند. درحالی که جبهه پایداری نه ادعای محوریت وحدت اصولگرایی را دارد نه در آن اندازه است که بتواند این مسوولیت را قبول کند. بزرگکردن جبهه پایداری در این حد که میتواند محوریت وحدت اصولگرایی قرار گیرد بیشتر ناشی از بزرگنمایی جریان رقیب و اصلاحطلبان برای رسیدن به اهداف سیاسی است.»
اصولگرایان در رسیدن به وحدت مشکل داشتند، حال با فوت آیتالله«مهدویکنی» موضوع زعامت هم بر آن اضافه شدهاست. با وجود اینکه تلاشهای او هم در این سالها برای وحدت کمتر به نتیجه رسیده بود اما او، همچنان مورد وثوق اصولگرایان بود. در فقدان او یافتن چهره جایگزین بسیارسختتر شدهاست. «جلالی» با اشاره به همین قضیه چندی قبل به «خانه ملت» گفتهبود: «چهارسال قبل که ایشان با کهولت و مشکلات، محوریت را به دست گرفتند باید دید چه کسانی در مقابل این شخص وحدت را بر هم زدند؟ مگر ایشان سازوکار را درست نکردند؟ قرار شد جریان اصولگرایی با محوریت آقای مهدویکنی پیش رود. جبهه پایداری در آن ائتلاف شرکت نکرد. آقایان میگفتند مراد شما چه وحدتی است؟ فلسفی، نظری؟ شخص آیتاللهمهدویکنی در آن دوره ناراحت شدند و در جلسه گفتند ما میفهمیم وحدت یعنی چی.» با این حال آیتالله«موحدیکرمانی»، قائممقام «جامعه روحانیت مبارز» اخیرا گفتهاست که هنوز در زمینه زعامت بحثی نشده تا شخص معینی قرار داشته باشد، اما احتمالا دو الی سهنفر میتوانند با هم این رسالت را دنبال کنند. آیتالله«مصباحیزدی» و «آیتاللهیزدی» احتمالا یکی از این سهنفر هستند. در این صورت باید گفت کار برای اصولگرایان واقعا سختشده است!
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
امیر محبیان:
معتدلین اصولگرا، متحد شوید
با «امیر محبیان»، استاد دانشگاه، موسس حزب نواندیشان و مدیرعامل خبرگزاری آریا در خصوص همایش دوهفته پیش و جوانب آن صحبت کردهایم.
در همایشی که نام وحدت اصولگرایی را یدک میکشید بیشتر چهرهها و طیفهایی خاص از اصولگرایان دیده میشدند. چهرههای شاخص و معتدلین این جناح از غایبان همایش بودند. با توجه به اینکه حجتالاسلام تقوی که مسوول گردهمآوردن اصولگرایان برای وحدت شده، گفته بود که دعوت بهصورتعام انجام شده است بهنظر شما چرا چهرههای شاخص حضوری در این همایش نداشتند؟
من از دلایل عدمحضور افراد دعوتشده اطلاعی ندارم و طبیعی است که در این مورد خودشان دلایل عدمحضورشان را اعلام کنند، ولی میتوانم حدس بزنم که این کارشان اعتراضی به حجتالاسلام تقوی نبوده است، همه ما ارزش کار آقای تقوی را میدانیم. بهویژه زمانیکه ایشان داغدار بودند و با بزرگواری و با آرامشی که ناشی از تربیت دینیشان بود مراسم را برگزار کردند، اما زمانیکه قرار شد این همایش برگزار شود، تعدادی از چهرههای پایداری با تبلیغات کوشیدند اینگونه وانمود کنند که این نشست بهنوعی برای تغییر محوریت رهبری در جناح است، طبعا در این شرایط هرچند واقعیت غیر از این بود، این ابهام در وضعیت محتمل باعث احتیاط چهرههای معتدل و موثر شد، آنها نمیخواستند که در برابر عمل انجامشده قرار گیرند.
طیف جبهه پایداری و نزدیکان احمدینژاد بالای 70 تا 80 درصد شرکتکنندگان این همایش را تشکیل میدادند. با توجه به اینکه سخنران و محور اصلی همایش آیتالله مصباحیزدی بوده است آیا میتوان گفت که این همایش بیش از اینکه متصف به نام همایش وحدت اصولگرایی باشد همایشی برای جلب نظر آیتالله مصباح از سوی یاران و نزدیکانش بوده است؟
خیر، تا آنجا که اطلاع دارم هدف برگزارکنندگان همایش با نمایشی که بعضیها در پی القای آن بودند، کاملا متفاوت بود. آیتالله«مصباح» نظیر سایر بزرگوارانی بود که در همایشهای پیشین برای سخنرانی دعوت شده بودند. در مورد ترکیب شرکتکنندگان هم نباید اغراق کرد، اینکه کسانی در دورهای در دولت دکتر«احمدینژاد» فعال بوده و مسوولیت داشتهاند، به معنای آن نیست که آنها نیروی بلااختیار احمدینژاد هستند.
از پیش، برخی چهرههای اصولگرایی بر محورینبودن، نقش، شخصیت و چهره مصباحیزدی در بین اصولگرایان صحبتهایی کرده بودند آیا عدمشرکت افرادی مانند ناطقنوری، لاریجانی و طیف جبهه رهروان ولایت، قالیباف، آیتاللهیزدی، ولایتی، پورمحمدی، محسن رضایی و... که چهرههای شاخص اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری سالهای اخیر هم بودهاند حامل و حاوی پیام خاصی نیست؟
در تحلیل وقایع نباید احساسی برخورد کرد، چنین هماهنگیای برای ارسال پیام نبوده است، اما بهنظر میرسد که معتدلین جناح که اکثریت نیز هستند بهمرور دارند خطر جریانات تندرو را احساس میکنند و توقعات روزافزون آنها را میبینند، شاید الان وقت آن رسیده که معتدلین شعار «معتدلین اصولگرا متحد شوید» سردهند.
با توجه به اینکه آیتالله مصباحیزدی در این همایش هم باز بر همان مواضع پیشین خود تکیه کرد و نشان داد که قرار نیست از اصول و ارزشهای خود کوتاه بیاید و در یک جمله کلیدی گفت: «تصورمان این است که جمع حاضر افرادی هستند که میخواهند خود را از این سقوطها حفظ کنند، اگر میخواهند اینطور باشد شرطش این است که اصول بینشی، ارزشی و روشی داشته باشند. اگر بنا را بر رعایت اصول گذاشتیم 99درصد از سقوط مصون میشویم، اما اگر امروز یکحرف زدیم و فردا گفتیم حالا که دوستان سلیقهشان عوض شده طور دیگری رفتار میکنیم درست نیست.» با این مواضع آیا باز هم میتوان انتظار وحدت داشت؟ بهنظر میرسد وحدت تنها زمانی امکانپذیر است که اصولگرایان به اصول و شروط آیتالله مصباح تن دهند.
اساس سخن ایشان درست است، خاصیت اصول آن است که تابع شرایط تغییر نکند. داشتن اصول بینشی و ارزشی و... هم کاملا درست است. این سخنان درست است و مانع وحدت نیست. اشکال در آنجاست که در تعامل درونی اصولگرایان فرد یا گروهی خود را معیار اصولگرایی بداند و از همه بخواهد که خود را با او یا آن گروه تنظیم کنند. اختلاف میان جریانات اصولگرایی حول محور حق و باطل نیست، بر سر روشها و سلیقههاست. سلیقهای باید پذیرفته شده و ملاک حرکت شود که در عمل موثرتر و با نگاه اکثریت همخوانتر باشد. والا مطابق حق و شرعبودن که شرط لازم تمامی تصمیمات اصولگرایان باید باشد.
عدمشرکت چهرههای شاخص اعتراضی نسبت به کلیدینبودن و محورینبودن شخصیت آیتالله مصباح نیست؟ غیبت چهرههای شاخصی مثل «قالیباف» و «ولایتی» که زمانی حذف این دو شرط حضور مصباح و حامیانش در طرح وحدت برای مجلس نهم بودند آیا معنیدار نیست؟
تمامی چهرهها و جریانات اصولگرا حق دارند که در نشستها حضور داشته و نظر دهند، گرایش و منش اصولگرایان محصول این تعامل فکری و سیاسی است، هیچکس نمیتواند حذف دیگری را درخواست کند مگر آنکه پیشاپیش دو نکته را اثبات کند: اول اینکه خودش بهدلیل صحت نگرش ملاک حق است و دیگری آنکه انحراف طرف دیگر از حق را اثبات کند. هیچکس نمیتواند با ادعای ادراک شهودی از انحراف دیگران خواهان حذف فرد یا جریانی شود. هر ادعایی برای اثبات باید مراحل کامل قضاوت را از جهت صحت شهود و مدارک و نهایتا قضاوت افکار عمومی طی کند. ادعا ملاک نیست. ما معتقد به حذف سر خود نیستیم، نه حذف پایداری و نه حذف احمدینژاد یا قالیباف یا هرکس دیگر، اصولگرایی یک گرایش فکری است، نه ملک شخصی فرد یا جریانی که دیگران را از آن اخراج کند.
چطور میشود که همایشی با عنوان اصولگرایی و وحدت برگزار شود اما از افراد به صورت عام دعوت شود. اینکه گفته شده بود از اشخاص و گروهها با عنوان خاص دعوت نشده و هرکس خود را اصولگرا میداند شرکت میکند چه معنا و پیامی میتواند داشته باشد؟ آیا بابت این نبوده است که بعدا مشخص نشود آنها که شرکت نکردهاند مخالف چنین همایشی بودهاند؟ و از سویی دیگر همایش در هر صورت به نام اصولگرایی تمام شود حتی اگر چهرههای و جریانهای شاخص هم غایب باشند؟ مثلا جامعه مدرسین گفته بود از ما دعوت نشده بود و حضور افراد با توجه به شخصیت حقیقیشان بوده نه شخصیت حقوقی.
نه، با این تحلیل موافق نیستم، از لحاظ عملی امکان دعوتکردن همگان بهصورت رسمی نبوده است، اگر دعوت رسمی میکردند افرادی از قلم میافتادند و این خود باعث اختلاف میشد.
شما به عنوان تحلیلگر جناح اصولگرا چرا در این همایش شرکت نکردید و برآورد شما از دستاورد برگزاری همایشی با چنین نامی اما در این شرایط و با این کیفیت در نهایت چیست؟
همان شبههای که قبلا گفتم برای من هم وجود داشت، تبلیغات پایداریها و نوعی سکوت ناگزیر گردانندگان همایش برای من این شبهه را بهوجود آورد که مبادا در همایشی حضور یابم که با نوعی بازی تعدادی افراد تندرو مسیر نادرستی شکل گیرد و ناخواسته سیاهیلشکر یک مسیر ناخواسته شویم، هرچند شخصا برای حجتالاسلام تقوی احترام قائلم ولی بازیگردانی بعضی چهرهها، این تبعات را هم به دنبال داشت.