بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 04
کد خبر: ۴۶۹۷۳
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۲
به بهانه اکران فیلم محمد رسول الله برای اهل رسانه
مجیدی در واقع شعری بلند سروده است با همان مولفه های آشنای فیلم های خاص خودش...در یکی از دیالوگ های ماندگار آمنه به کودک خود می گوید: «این دنیا یک روز تمام می شود اما مهربانی باقی می ماند. مثل بوی خوش دست تو که از یثرب تا اینجا هنوز همراه توست.»
تدبیر24:  مهرداد خدیر - سرانجام روز 23 بهمن، توفیق تماشای فیلم «محمد رسول الله» برای اهل رسانه فراهم آمد؛ پایان هشت سال انتظار.
 
از همان روزی که خبر شروع پروژه سینمایی «محمد رسول الله» به کارگردانی ، هدایت و مدیریت «مجید مجیدی» - کارگردان پرافتخار و نجیب سینمای ایران - منتشر شد، این کنجکاوی در گرفت که این امر چگونه ممکن خواهد بود در حالی که درسال 1975 میلادی  (نیمه دهه 50 خورشیدی) مصطفی عقاد فیلمی درباره پیامبر اسلام ساخت که کمتر کسی آن را ندیده و درایران نیز با همین نام «محمد رسول الله» شناخته می شود.
 
مجیدی و دیگران البته بارها توضیح داده اند که نام واقعی و رسمی آن فیلم مشهور «الرساله» است و نام «محمد رسول الله» برگرفته از آن نیست.
 
تصور دیگر این بود که چون آن فیلم را مسلمانی غیر شیعه و با معیارهای سینمای هالیوود ساخته این بار قرار است از نگاه یک مسلمان شیعه روایت شود اما مجیدی بر این انگاره هم مهر بطلان زد و گفت فیلم او از دوران جاهلیت شروع می شود و تا نوجوانی پیامبر را در بر می گیرد؛ دورانی که شیعه و سنی هیچ اختلافی درباره این بخش ندارند. ( هر چند دو صحنه مربوط به شعب ابو طالب مربوط به بعد از پیامبری و در میان سالی است).با این حال و با این که سیمای بازیگران نقش کودکی پیامبر حتی در نوزادی و خردسالی هم نمایش داده نمی شود اما الازهر مصر از همین تصویرها هم راضی نیست. به لحاظ تاریخی اما هیچ موضوع محل مناقشه ای درباره این مقطع – تا 14 سالگی پیامبر – وجود ندارد.
 
این فیلم با هزینه 33 میلیون دلار پر خرج ترین فیلم تاریخ سینمای ایران به حساب می آید و آشکار است که با گیشه داخلی به نقطه سر به سر نمی رسد و چه بسا با فروش خارجی هم این اتفاق نیفتد.  
 
از این رو یک پروژه ملی و به نام پیامبر است اما یک کار سفارشی نیست که چون پول هنگفت آن از طریق برخی نهادها تامین شده مجید مجیدی کار و نگاه خود را ارایه نکند که همه جا امضای او هست و چه پررنگ هم و ما را به یاد «بچه های آسمان» و « به رنگ خدا» می اندازد و تاکید مستمر مجیدی بر «معنویت» به جای اکتفا به ظواهر در جای جای آن مشهود است. هزینه هم به خاطر ساخت و ساز ها و جلوه های ویژه و از همه زیباتر سکانس دریا و ماهی هایی که به ساحل فرو می ریزند قابل توجیه به نظر می رسد.
 
این انتظار که فیلم مانند «آخرین امپراتور» برناردو برتولوچی حماسی یا مانند فیلم مصطفی عقاد، کلاسیک باشد البته هرگز برآورده نمی شود اما این نه به خاطر ضعف پلان ها و کاستی در بازیگری هاست که شاید چون فیلمنامه آن، ساختار مناسبی ندارد و فیلم به شکلی آشکار در میانه خود اصطلاحا از ریتم می افتد.
 
بلافاصله اما باید توضیح داد که انبوه پلان های چشم نواز- ولو بعضا کارت پستالی - خیره کننده است. «ویتوریو استورارو» تصویر بردار ایتالیایی با مهارت تمام بر چهره بازیگران نقش محمد نور پاشیده و «کرکا کلژا کویچ» طراح صحنه نیز دکورهای عظیمی خلق کرده و فیلم در لابراتوارهای مونیخ آلمان به نیکوترین وجه نهایی شده است.
 
انصاف این است که گفته شود بازی ها هم در حد اعلاست. علیرضا شجاع نوری (در نقش عبدالمطلب)، مهدی پاکدل (ابوطالب)، پانته آ مهدی نیا (فاطمه بنت اسد)، مینا ساداتی (آمنه)، ساره بیات (حلیمه) و البته محسن تنابنده در نقش تاجر یهودی (ساموئل) بازی های بی نقصی ارایه داده اند اما تمرکز و تاکید کارگردان بر خود کودک (محمد) و ماهیت غیر داستانی فیلم و فقدان نقاط عطف دراماتیک اجازه نمی دهد این بازی های درخشان چندان که باید به چشم بیاید یا زیر تاثیر موسیقی و دکورها قرار می گیرد.تنها وجه دراماتیک رابطه عاطفی مادر و پسرک است و دل تنگی های کودک.
 
شاعرانه مجید مجیدی با نام متبرک محمد
 
 
مجید مجیدی پیش تر گفته بود پروژه او با مصطفی عقاد کاملا متفاوت است. اول به این خاطر که مربوط به دوران کودکی پیامبر است و دوم این که در آن فیلم تصویر جنگ و خشونت می چربد حال آن که از زندگی 63 ساله حضرت محمد ص تنها 60 روز در جنگ می گذرد.
 
دراین فیلم اما تنها لطافت به چشم می آید. مجیدی در واقع شعری بلند سروده است با همان اِلمان های آشنای فیلم های خاص خودش: آب، ماهی، گل، پروانه و البته باران...
 
در یکی از دیالوگ های ماندگار آمنه به کودک خود می گوید:«این دنیا یک روز تمام می شود اما مهربانی باقی می ماند. مثل بوی خوش دست تو که از یثرب تا اینجا هنوز همراه توست.»   
 
و مجیدی می خواهد این بو را ما هم استشمام کنیم. فیلمی که بر خرق عادت بودن تولد او به سبب نورافشان شدن آسمان و دستان شفابخش و دعای برآورنده معجزات در همان کودکی تاکید می ورزد.  
 
 کم نیست صحنه هایی که اشک بر چشم بیننده می نشاند اما جدای هزینه 100 میلیارد تومانی و امکانات فراوان مالی و فنی نمی توان از محدودیت های کارگردان نگفت چون حساسیت های بسیاری را باید لحاظ می کرده است.
 
  با این همه در جاهایی احساس می شود که مخاطب اصلی او بیننده غربی است. زیرا تاکید بسیار بر این که محمدص در آیین مسیح بشارت داده شده بود و تلاش برای پیوند میان اسلام و مسیحیت بخش قابل توجهی از مضمون را به خود اختصاص داده است. حال آن که دو آیین اسلام و مسیحیت در موارد متعددی اختلاف دارند و روایت راهب مسیحی نیز تا این اندازه در تاریخ اسلام پررنگ نیست.
 
فیلم با تصویر شعب ابوطالب شروع می شود و با آن نیز به پایان می رسد (تنها صحنه های بعد از پیامبری) و بقیه صحنه ها فلاش بک اند و مربوط به دوران کودکی ولی چون از زبان ابوطالب روایت می شود قاعدتا در جاهایی که خود او حاضر نبوده نمی تواند راوی باشد و این در تکنیک های فیلمنامه نویسی یک ضعف به حساب می آید. جدای این بیننده غیر مسلمان از کجا باید بداند ماجرای تحریم مسلمانان و حصر آنان در شعب ابوطالب از چه قرار بوده و شاید تنها برچیدن حصار و دیوار تحریم را دریابد. این تلقی هم شاید درگیرد که که با مشکلات امروز ایران به خاطر تحریم ها مرتبط است و باید امید داشت که لطف الهی موریانه هایی نیز به جان توافقات علیه ما بیندازد.
 
هر جا که شاعرانه تر است اما فیلم حال و هوای دیگر آثار مجیدی را به کمال دارد و هر جا که می خواهد از این فضا فاصله بگیرد از ریتم می افتد با این حال همچنان می توان آن را  شاعرانه ای دیدنی و شنیدنی توصیف کرد که به نام محمد متبرک شده است.
 
 بگذارید نکته ای دیگر را هم اضافه کنم تا این تصور شکل نگیرد که در مقام یک منتقد سینمایی این نوشته منتشر می شود.  
 
آن نکته هم این است که اگرچه چند سال پیش که  تفسیر خاص چهره شاخص روشنفکری دینی بحث انگیز شد مجید مجیدی در زمره نخستین کسان بود که بر وحیانی بودن همه رفتارها و گفتارهای محمد ص  از بدو تولد تا پایان  تاکید ورزید  و به تندی بر او تاخت که سخن پیامبر نه محصول تجربه و مشاهده او که تنها کلام الهی را بازمی تابانده اما تاکید این اثر مجیدی بر نور و شفا اتفاقا انگار تصویری از سروده همان چهره فکری است که:
 
چون توان در تو رسیدن؟ به دویدن؟ به پریدن؟
نورپایی که چنین با دگران فاصله داری
 
لیله القدرِ وصالِ تو چه فرخنده شبی بود
تا چه دیدی که چنین مستی و پر شور و شراری
 
شعله در خرمنِ تاریکیِ تاریخ، فکندی
 چشمِ بیدارِ زمان بودی و خسبیده به غاری
 
از اشاراتِ تو روشن شده چشمانِ بشارت
طرفه فانوسی و آویخته بر طرفه مناری
 
به شفا خانه ی قانون تو افتاد نجاتم
کیمیایی است سعادت ز فتوحات تو جاری...
 
آری، دنیای همه ما یک روز تمام می شود و تنها مهربانی بر جای می ماند و بوی خوش دست های مهربانی...
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها