برای ارتقای فرهنگ صرفهجویی اول باید به نهادسازیهای مردمی در سطح جامعه مدنی رسمیت بخشید؛ دوم ارتباط مستقیم و هماهنگ این نهادها را با دولت و مسئولان ایجاد کرد و سوم اینکه اطلاعرسانی شفاف و دقیق به مردم صورت داد.
تدبیر24: منابع آبی کشور ما محدود است؛ این مسأله جدیدی نیست چون همه ما در درس جغرافیای دوران مدرسه، خواندهایم که کشور ما در منطقه گرم و خشک کرهخاکی قرار دارد. اما تا چندسال پیش که مشکل جهانی گرمشدن زمین مطرح نشده بود، هم هشداری در مورد کمبود آب منابع کشور شنیده نمیشد. اما چند سالی است که میبینیم دیگر خبری از برفهای سنگین زمستانی در خیلی از شهرهای ایران نمیشود و طبیعی است که سطح سدها و منابع آب ما روز به روز کمتر و کمتر میشود؛ بارشهای گاهگاه هم مشکل را حل نمیکند. ما باید یاد بگیریم الگوهای مصرفمان را تغییر دهیم تا با اقلیم خشک و فراخشک کشور که سالبهسال هم اوضاعش وخیمتر میشود، سازگار شویم.
به گزارش شهروند، جعفر غفاری شیروان، عضو انجمن علوم و مهندسی آب ایران است. او معتقد است، مشکل اصلی ما این است که نتوانستهایم فرهنگ صرفهجویی را در تکتک شهروندانمان نهادینه کنیم. در بحثهای مدیریت آب و بحران کمآبی از منظر اجتماعی لازم بود توجه بیشتری به نقش مشاركتي مردم شود؛ بهطوریکه فرهنگ مصرف بهینه (نه کاهش مصرف) در کشور اشاعه میيافت. گفتوگوی «شهروند» با این صاحبنظر حوزه مدیریت آب را در ادامه میخوانید...
مشکل کمآبی و خشکسالی بحثی قدیمی در ایران است، باتوجهبه اینکه این مشکل در سالهای اخیر وخیمتر شده است، مسئولان ما تا چه اندازه در تغییر الگوی مصرف و نهادینهکردن فرهنگ صرفهجویی در میان مردم موفق بودهاند؟ نقش نهادهای مردمی و سازمانهای مردم نهاد در این میان چگونه بوده است؟
در نهادسازیها و توجه به نهادهای مدنی بهویژه در حوزه مديريت آب و محیطزیست و منابع طبیعی کمتوجهی شده است، به عقیده من کمتوجهیها به مسئولان برنمیگردد، بلکه به مسئولیتها مرتبط است. نهادهایی که در دولت شکل گرفته است باید با نهادهای مدنی و مردم در ارتباط باشند؛ متاسفانه این ارتباط برقرار نیست. درواقع صرفا نهادهای دولت و نظام حاکمیت به صورت بخشي در محدوده مسئولیتهای خودشان بدون توجه به نقش نهادهای مردمي و تکتک شهروندان عمل میکنند و در حوزه مديريت مشاركتي توجه کمتری میشود. در بحثهای مدیریت آب و بحران کمآبی از منظر اجتماعی لازم بود توجه بیشتری به نقش مشاركتي مردم میشد بهطوریکه فرهنگ مصرف بهینه (نه کاهش مصرف) در کشور اشاعه میيافت که در این زمینه در ٥ دهه اخير در دولت و ساير بخشهاي حاكميتي کمتوجهی شده است. در ارتباط با این بحث سياستگذاري و برنامهریزی خاص لازم است؛ در برنامههای توسعه بحثهایی تحتعنوان آگاهسازی عمومي و مشاركت بهرهبرداران و ذينفعان مطرح بوده است. مسلما رسانهها در این زمینه نقش اساسی دارند و میتوانند پل ارتباطی موثري بین مسئولان و نهاد مردم باشند. بههرحال تاكنون در مقوله مشارکت مردم در مدیریت آب کمتوجهی شده است.
فرهنگ مشارکتی در مورد آب از دوران باستان در ایران وجود داشته است. سامانههای قنات و نهرهایی که معمولا هر سال باید لایروبی و برای انتقال آب كشاورزي آماده میشد، بهطور نظاميافتهاي توسط خود مردم و بهرهبرداران انجام میشد و به نوعی ساختار مديريت مردمی در بهرهبرداري و حفاظت از منابع آب در رفتار مصرفکنندگان تجلي داشت و نتیجه این بود که مدیریت مصرف، نهادینه شده بود. متاسفانه با ورود به عصر جدید و توسعه فیزیکی همهجانبه که در کشور ما اتفاق افتاد، ما در بخش توسعه فرهنگی و اجتماعی غفلت کردهایم. توصیه من این است که در زمینه مدیریت مصرف با مشارکت نهادهای مردمی میتوان این بحث را نهادینه کرد. نهادهای مردمی این توانایی را دارند که فرهنگ مصرف آب را در بخشهای اقتصادی، كشاورزي، صنعت و بخشهای شرب و بهداشت، در کلانشهرها، شهرستانها و حتی روستاها نهادینه کنند و نقش موثری در این زمینه ایفا کنند.
بحث دیگری که مطرح است نبود اعتماد بین مردم و نهادهای مردمی و دولت است. به عقیده شما اعتمادسازی چقدر در ایجاد فرهنگ مصرف بهینه موثر است؟ اینکه دولت هشدار میدهد منابع آب به شدت کاهش یافته ولی پس از ماهها شاخصهای مصرفی مردم بهویژه در کلانشهرها تغییر محسوسی نمیکند، آیا به همان بیاعتمادی برمیگردد؟
در رابطه با مديريت منابع آب، هدفگذاری ما باید ارتقای سرمایه اجتماعی باشد. در سرمایه اجتماعی اولین بحثی که مطرح است اعتمادسازی است و دنبال آن هم ایجاد مشارکت و همیاری به میان میآید. از منظر علوم و مهندسی منابع آب ممكن است این بحث مطرح شود که ارتقای سرمایه اجتماعی به چه معنی است؟ طبیعی است چون این مفهوم فیزیکی نیست که بتوان با معیارها و شاخصهای مهندسی اندازهگیریاش کرد. ارتقای سرمایه اجتماعی یعنی چه کار کنیم که بین نهادهای قدرت و حاکمیت و نهادهای مردمی بخش کشاورزی و سازمانهای شهری اعتمادسازی شود و فرآیند مشاركت، همكاري و همياري شكل بگيرد. در اين مهم نقش رسانهها موثر و ارزشمند است تا زمینههای ایجاد اعتماد میان مردم و مسئولان فراهم آيد.
در آگاهسازي عمومي، اطلاعات باید به صورت صحيح و شفاف در اختیار مردم قرار داده شود. دلیلی ندارد کشوری که اقلیم ٨٥درصدی فراخشك، خشک و نیمهخشک دارد، مردمش از این موقعیت جغرافیایی طبيعي اطلاع نداشته باشند. اطلاعرسانی صورت گرفته و میگیرد اما آنطور که باید و شاید تاثيرگذار نبوده است. شفاف به این معنی است که آحاد مردم باید متوجه باشند که فقط ١٥درصد کشور اقليم مرطوب و نيمهمرطوب دارد، باید بر سازگاری با اقليم خشك متمرکز شویم. درواقع بايد به جريان مستمر و شفاف اطلاعات بها داده شود، مسلم است که مردم هم با آگاهي در جهتگیریها براي مديريت ريسك و بحران همراه و همگام ميشوند.
درحال حاضر بهرغم كاستي در آگاهسازي عملا مردم از مسئولان و نهادهای حاکمیتی جلوتر هستند؛ چون مشکل کمآبی و نبود آب را لمس میکنند. در بسیاری از مناطق کمآبی مطرح نیست، چراکه دیگر آبی وجود ندارد. بنابراین به عقیده من برای ارتقای فرهنگ صرفهجویی اول باید به نهادسازیهای مردمی در سطح جامعه مدنی رسمیت بخشید؛ دوم ارتباط مستقیم و هماهنگ این نهادها را با دولت و مسئولان ایجاد کرد و سوم اینکه اطلاعرسانی شفاف و دقیق به مردم صورت داد. بايد شرايط طبیعي و اقلیمی مناطق مختلف برای مردم روشن شود و مردم هر منطقه بدانند وضع آب در استان و شهرشان چگونه است و در هر منطقه باتوجهبه شرایط آب و هوایی منطقه باید برنامهریزی و مدیریت منابع آب صورت گیرد تا سازگاری با موقعیت اقلیمی فراهم شود.
اینکه اطلاعات بهطور شفاف در اختیار مردم قرار نگرفته است در شرایطی که باتوجهبه اقلیم خشک کشور پیشبینی خشکسالی ٣٠ ساله از مدتها پیش مشخص بود، به چه دلیل بوده است؟
من فکر میکنم اینطور نبوده که مسئولان نخواهند اطلاعات را در اختیار مردم قرار دهند؛ مسأله این است که بحث مدیریت مشاركتي آب بهعنوان یک پروژه ملی و مدیریتی مورد توجه مسئولان و دولتها قرار نگرفته است. حتی رسانهها هم نقش خود را خوب ایفا نکردهاند. مطالبی که امروز گفته میشود، به این منظور نیست که بخواهیم ذهن جامعه مشوش شود بلكه هدف این است که مردم واقعیت اقلیم ایران را بشناسند و گمان نکنند هشدارها جدی نیست. وظیفه رسانه هم ارتقای آگاهیهای مردم است نه تشویش اذهان. متاسفانه بعضیوقتها ممکن است مطالب آنچنان منعکس شود که ایجاد تشویش كند که از اخلاق حرفهای و مسئولیتهای اجتماعی رسانهها به دور است. مطبوعات، رادیو و تلویزیون وظیفه دارند، واقعیتها را در جامعه اشاعه دهند. در کار رسانههای ما هم قصور دیده میشود؛ آنها هم نتوانستند آنطور که باید ارتباط مردم و مسئولان را برقرار کنند. رسانهها وقتی با یک مسئول دولتی صحبت میکنند، باید گفتهها را طوری منعکس کنند که آگاهی مخاطب افزایش یابد نه اینکه نسبت به عملکرد مسئولان و دولت بدبینی ایجاد شود. چراکه نهایتا مجموعه نهادهای مردمي و دولت است که باید منابع محدود آب کشور را مدیریت کنند و نقش رسانهها هم در این میان اهمیت زیادی دارد.
قوانین محدودیتزا مثل جیرهبندی یا بالابردن هزینههای مصرف آب چقدر میتواند در ارتقای فرهنگسازی صرفهجویی موثر باشد؟
اینها ابزار است؛ اصل قضیه این است که ابتدا باید پذیرش مردمی اتفاق بیفتد. مردم باید بدانند در ایرانی که ٨٥ درصدش خشک مستمر است، مطرح كردن خشکسالی معنا ندارد. این امر مسأله دیروز و امروز نیست. کشور ما در کمربند خشک کرهخاکی قرار گرفته است. بنابراین باید برنامهریزیها براساس یک سرزمین خشک و فراخشک انجام شود و مردم هم در این برنامهریزیها نقش داشته باشند که این نقش جدی باید برای آنها تعریف شود تا با سازماندهی مشارکت کنند. در این زمینه طبیعی است که از ابزارهاي مديريتي نيز استفاده میشود. وقتی مردم قبول کردند که باید مصرفشان بهینه باشد، خودشان کنترل میکنند. اما اگر استثنائا اتفاقی افتاد که مصرف بیش از حد متعارف بود، طبیعی است که باید ضوابطی تعریف شود. در همه کشورهای دنیا هم همینطور است؛ بحثهای جیرهبندی فقط مخصوص ایران نیست. حتی کشورهای پرآب هم این ضوابط را دارند. اصل قضیه نهادینه شدن مدیریت مصرف در نهاد تکتک شهروندان است که باید روی آن کار کرد. به موازات این کار هم مقررات و ضوابط از نظر قیمتها و جریمهها اعمال میشود. وقتی که مردم در برنامهریزیها مشاركت داشته باشند، این ضوابط را هم میپذیرند.
بارندگیهای اخیر میتواند باعث غفلت دوباره شهروندان شود؟ تابستان امسال را در رابطه با منابع آب چطور پیشبینی میکنید؟
باید بپذیریم که بهرغم بارشهای پراکنده در اواخر زمستان گذشته و بهار امسال که گاهگاه شاهد آن بوديم و هستیم، منابع آبی ما بهشدت کاهش یافته است. باید اینطور بررسی کنیم تا منابع آبی که تعریف میکنیم در چرخه هيدرولوژيكي چگونه اتفاق میافتد. در چرخه آب از بارش، روان آب، نفوذ و در آخر برگشت به طبیعت چه فعل و انفعالاتي روي ميدهد؟ اگر این چرخه را در همین تهران درنظر بگیریم، میبینیم هر آنچه که بوده جاری میشود و نهایتا در یک نقطهای به خروجی تهران و دریاچه نمک میرسد که در اين فرآيند اصولا دریاچه نمک هم باید پایدار باشد و آب بدون آلودگی به آن برسد. در این کلانشهر بیش از ٧٠٠ کیلومتر مربعی که تقريبا همه سطح آن غیرقابل نفوذ شده و روان آبهاي حاصل از این بارشها از کانالهای انسانساز عبور داده میشود، يعني به جای اینکه ١١ رود - دره طبيعي حفظ شود و روان آبها را جمعآوري و هدايت كند، سه کانال و تونل عبوری به جنوب تهران ایجاد شده است، البته این کارها بهتازگی صورت نگرفته و در طول ٥٠-٤٠سال گذشته انجام شده است که نهایتا آبها از شهر آلودهکننده تهران جمعآوري و خارج میشود. چیزی که عاید میشود این است که همکمیت و همکیفیت منابع آب تخریب شده و عملا این بارشها کمکی به جبران کمبود منابع آبي حوضه آبريز نمیکند. رژیم بارشی نيز تغيير كرده است. یعنی در زمستان که باید بارشها بهصورت برف نازل و ذخیره طبيعي ايجاد شود، محدود شده است. با تغییراتی که در اثر تشدید تغییرات اقلیمی و گرمتر شدن کره زمین حادث شده است، رژيم بارشي تغيير يافته و برف زمستان محدود و به بارشهای گاهگاه اول بهار تبديل شده است. به بیان دیگر هیچکدام از این بارشها به ما کمک نخواهد کرد، وضع منابع آبی ما بهشدت رو به وخامت است. یعنی وضع منابع آب از جنبه كمي وكيفي رو به وخامت است. بنابراین مدیریت منابع آب باید طوری باشد که بتوانیم خودمان را با این وخامت سازگار کنیم. ما نمیتوانیم با طبیعت وارد جنگ شویم، پس لازم است رفتارهایمان را تصحیح کنیم و استراتژی سازگاري با اقليم را با آگاهسازی عمومی و مشاركت همگاني تهیهکنیم. اگر نتوانیم مدیریت مصرف آب را در نهاد آحاد شهروندان نهادینه کنیم، به واقع نمیتوانیم با این شرایط کنار بیاییم چون اساسا منابعی وجود ندارد که پاسخگوی نیازهای رو به افزایش كشور باشد.
برای ارتقای فرهنگ صرفهجویی اول باید به نهادسازیهای مردمی در سطح جامعه مدنی رسمیت بخشید؛ دوم ارتباط مستقیم و هماهنگ این نهادها را با دولت و مسئولان ایجاد کرد و سوم اینکه اطلاعرسانی شفاف و دقیق به مردم صورت داد. بايد شرايط طبیعي و اقلیمی مناطق مختلف برای مردم روشن شود و مردم هر منطقه بدانند وضع آب در استان و شهرشان چگونه است و در هر منطقه با توجه به شرایط آب و هوایی منطقه باید برنامهریزی و مدیریت منابع آب صورت گیرد تا سازگاری با موقعیت اقلیمی فراهم شود.
بحث مدیریت مشاركتي آب بهعنوان یک پروژه ملی و مدیریتی مورد توجه مسئولان و دولتها قرار نگرفته است. حتی رسانهها هم نقش خود را خوب ایفا نکردهاند. مطالبی که امروز گفته میشود، به این منظور نیست که بخواهیم ذهن جامعه مشوش شود بلكه هدف این است که مردم واقعیت اقلیم ایران را بشناسند و گمان نکنند هشدارها جدی نیست.
مردم باید بدانند، در ایرانی که ٨٥ درصدش خشک مستمر است، مطرحكردن خشکسالی معنا ندارد. این امر مسأله دیروز و امروز نیست. کشور ما در کمربند خشک کرهخاکی قرار گرفته است. بنابراین باید برنامهریزیها براساس یک سرزمین خشک و فراخشک انجام شود و مردم هم در این برنامهریزیها نقش داشته باشند که این نقش جدی باید برای آنها تعریف شود تا با سازماندهی مشارکت کنند.
با تغییراتی که در اثر تشدید تغییرات اقلیمی و گرمتر شدن کرهزمین حادث شده است، رژيم بارشي تغيير يافته و برف زمستان محدود و به بارشهای گاهگاه اول بهار تبديل شده است. به بیان دیگر هیچکدام از این بارشها به ما کمک نخواهد کرد، وضع منابع آبی ما به شدت رو به وخامت است. یعنی وضع منابع آب از جنبه كمي وكيفي رو به وخامت است. بنابراین مدیریت منابع آب باید طوری باشد که بتوانیم خودمان را با این وخامت سازگار کنیم. ما نمیتوانیم با طبیعت وارد جنگ شویم، پس لازم است رفتارهایمان را تصحیح کنیم.
در این رابطه بیشتر بخوانید: http://www.tabnak.ir/fa/news/493010/%D8%B4%D9%87%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D9%85%D8%B5%D8%B1%D9%81-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%AF © www.tabnak.ir