بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 03
کد خبر: ۶۱۴۳۹
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۳
دلتوشته یک مادر شاغل؛
پوستر «بهشت زیر پای مادران است، نه کارمندان!»، که رویکردی واپس گرایانه به اشتغال_زنان دارد؛ در شبکه های اجتماعی واکنش زیادی را بر انگیخت.
تدبیر24 : فرزندم سلام؛ الان که این نامه را برایت می نویسم ساعت 2 نیمه شب است. کارهای منزل تمام شده و این زمانی مناسب است که با تو کمی درد دل کنم.
عزیز بهتر از جانم؛ اگر این نامه را برای تو می نویسم، نه برای این است که منتی بر تو باشد یا بخواهم گله ای از زندگیم کنم. این به خاطر این است که چند روز است مطلبی ذهن مرا درگیر کرده است. مطلبی درباره بهشتی که به من و امثال من وعده داده شده بود و گویا آن را قرار است پس بگیرند! لازم دیدم برای تو و امثال تو درد دل کنم.

اکنون که این نامه را برای تو می نویسم اشک مجالم نمی دهد و یک بار عظیم بر قلبم سنگینی می کند. حقارت نابرابری و بی عدالتی ها از یک طرف، و تهمت مادر نبودن از طرف دیگر به اتهام شاغل بودن، این سنگینی را بر قلبم افزون می کند.

چه کنم که سلاحم فقط اشک و آه و قلمم است که قطعا اشک و آهم سلاحی بس ویرانگر است اگر این را بدانند!
جانم به فدایت، برای هر مادری جدا شدن از پاره تنش در بهترین و بدترین شرایط بسیار سخت و دشوار است. زمانی که بعد از شش ماه مجبور به ترک تو بودم، لحظاتی سخت و دشوار و وصف ناپذیر بود که فقط خدا می داند. زمانی که بیمار بودی و می بایست با هزار خواهش و تمنا، اجازه ماندن در منزل را می گرفتم، برایم بسیار دردناک بود. آن هنگام که اولین روز مدرسه رفتنت را ندیدم فقط به خاطر اینکه اجازه نداشتم و تجسم دیدن اشکهای تو برایم ویرانگر بود. آن روز که برای جشن پایان سال تحصیلی تو آمدم، هزاران حرف شنیدم اما یادآوری لبخند تو همه را فراموشم کرد.

فرزندم زمانی را به خاطر می آورم که با وجود خستگی و بیماری وقتی به منزل می آمدم، تو دوان دوان به سوی من می آمدی و من با آغوش باز تو را بر قلبم می فشردم و تمام رنجهایم را فراموش می کردم و با انرژی بیشتر شیفت دوم کاریم را شروع می کردم. هم شاغل بودم  هم مادر، هم همسر که می بایست هر سه را به نحو احسن انجام می دادم تا خللی در زندگیم ایجاد نشود. بعد از این همه آیا بهشت زیر پای من نیست!!

جان شیرینم؛ داشتن تو برایم بهترین بهشت و نعمتی است که خداوند به من عطا کرده است. پس این بهشت وعده داده شده برای آن کسانی باشد که عشق مادری را با ترازوی توهم و خیال و دروغ می سنجند.

مادر، مادر است چه شاغل چه خانه دار. چه فقیر چه غنی . چه انسان چه حیوان.
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها