بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 04
کد خبر: ۶۲۹۶۷
تاریخ انتشار: ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۰
تدبیر24 : این زن جوان به افسر پرونده گفت: وقتی همسرم فهمید معتادم هستم، مرا از خانه بیرون انداخت و من در خیابان گشت می زدم.
 
با پسری که معتاد بود و شیشه مصرف می کرد، آشنا شدم.
 
او به دوستانش زنگ زد و مرا با خود به خانه ای بردند و به من موادمخدر دادند و به زور با من ارتباط برقرار کردند.
 
 
افسر پرونده این زن جوان را به مرکز مشاوره فرماندهی انتظامی استان گلستان، انتقال داد تا در کنار رسیدگی به پرونده، زن 29 ساله هم تحت روانکاوی قرار گیرد.
 
وی به مددکار این مرکز گفت: فرزند سوم یک خانواده 5 نفری هستم که دارای یک خواهر و یک برادر بزرگتر از خودم هستم، زمانی که 17 ساله بودم در یک محفل دوستانه با پسری آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و من شیفته وی شدم.
 
تا آن روز کسی به من ابراز محبت نکرده بود و کم کم رابطه من و میلاد به قدری نزدیک شد تا زمانی که متوجه شدم از میلاد باردار هستم.
 
دو ماه باردار بودم که خانواده ام فهمیدند و مجبور به قبول خواسته ام شدند و ما با کمترین امکانات و بدون مراسم عروسی، ازدواج کردیم.
 
همسرم مرا به خانه پدری‌اش که در زیرزمینی بود برد. پس از مدتی زندگی با میلاد در زیر یک سقف، کم کم متوجه تغییر رفتارهای میلاد شدم.
 
او بی جهت مرا کتک می زد. بعدها متوجه شدم وی موادمخدر مصرف می کند. اوایل سر و صدا می کردم؛ او مرا مجبور به مصرف موادمخدر کرد تا ساکت شوم.
 
وقتی خانواده ام متوجه این موضوع شدند، پس از به دنیا آمدن بچه طلاق مرا از وی خواستند و بدون گرفتن مهریه از همسرم جدا شدم.
 
مدت زیادی در خانه پدرم حبس بودم و پدرم با من بدرفتاری می کرد تا این که مردی به خواستگاری ام آمد.
 
در ابتدا خواست با هم صیغه باشیم و چون از توان مالی بالایی برخوردار بود پدرم قبول کرد و مرا مجبور به ازدواج با وی کرد.
 
من در مدتی که با وی صیغه بودم به وی علاقه ای نداشتم و در اثر ناراحتی که داشتم دوباره به سمت مواد کشیده شدم و این دفعه شیشه مصرف می کردم. زمانی که همسرم موضوع را متوجه شد مرا طرد کرد.
 
روزی که همسرم فهمید من معتادم مرا از خانه بیرون انداخت و من در خیابان گشت می زدم. با پسری که معتاد بود و شیشه مصرف می کرد آشنا شدم. او به دوستانش زنگ زد و مرا با خود به خانه ای بردند و به من موادمخدر دادند و به زور با من ارتباط برقرار کردند.
 
 نیمه شب مرا در خیابان رها کردند که توسط پلیس با همان حال دستگیر شدم.
برچسب ها: تدبیر24 ، گرگان
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها