بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 02
کد خبر: ۶۷۶۶۴
تاریخ انتشار: ۰۱ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۷:۳۸
 تدبیر24:  میلاد شکری- از قدیم ندیم‌ها مهر مادری بالاترین مهری بود که بعد از محبت خالق به مخلوق از آن یاد می‌شد. شاید اگر رنج کشیدنهای مادری که با تحمل سختی‌های اقتصادی فرزندان یتیمش را به سامان می‌رساند از نزدیک ندیده باشیم اما به کرات درباره مادرانی شنیده‌ایم که رختشویی می‌کردند و در سرمای زیر صفر یخ حوض را می‌شکستند تا برای فرزندانشان لقمه‌ای نان ببرند اما این روزها در گذار سنت به مدرنیته خبرهایی می‌شنویم که بسیار ناخوشایند است.
 
خبر کشتن سارای معصوم چهار ساله به دست مادرش با خوراندن قرص متادون خبری دردناک بود در آغازین روزهای بهاری جامعه را داغدار معصومیت سارایی کرد که نه از مهر پدری چیزی به یاد داشت و نه محبت مادری او را به آرزوهای دور دستش می‌رساند.... به نظر می‌رسد تغییر ارزشها و باورهای افراد بر مادران که تبلور از خودگذشتگی بوده‌اند تأثیر گذاشته است از این رو در گفت‌و‌گوی پیش رو با سارا گلستانی کارشناس ارشد روانشناسی به بررسی موضوع مورد نظر پرداخته‌ایم .
*** دلیل عدم مسؤولیت پذیری مردان در ازدواج با زنان مطلقه بچه‌دار چیست؟
حوادثی از این دست که مادری با بی رحمی تمام؛ کودک خود را به خاطر ازدواج دوم و خوشبختی آینده اش به قتل می‌رساند نشان از تغییر ارزش‌ها در جامعه می‌دهد. گذشتن از زندگی سنتی و قرار گرفتن در جامعه در حال گذار موجب افزایش سطح استرس آدم‌ها شده است و چون برای هر انسانی تغییر اضطراب آور است این تغییرات منجر به افزایش سطح استرس آدم‌ها شده است. متأسفانه هنگامی که این تغییرات درباره اساسی‌ترین نیازهای انسان از جمله مسایل مادی و عاطفی باشد ممکن است انسان به دنبال رفع نیازهای اولیه خود در سطحی از استرس اسیر شود که در جامعه شناوری مثل جامعه ما دیگر به ارزش‌های کاربردی زندگی توجهی نکند. بنابراین موضوع قتل دختر چهار ساله هشداری جدی به مردم و مسؤولان در بازآگاهی و خودآگاهی افراد جامعه است مسلماً نیازمند آموزشهای فراگیر، اصولی و همه جانبه‌ای برای یکایک مردم جامعه هستیم تا بدانند که چگونه باید هیجانات خود را کنترل و مدیریت نمایند چرا که بسیاری از بزهکاری‌ها و مشکلات اجتماعی ناشی از عدم مدیریت هیجانات افراد است بنحوی که منجر به جنون آنی شده و در شرایط خاص می‌تواند منجر به بروز رفتاری از جمله عملکرد مادر سارای چهار ساله شود. آنچه در ظاهر از عملکرد این مادر می‌توان استنباط کرد این است که وی دچار جنون آنی شده و در شرایط اضطراب بالایی که داشته به نوعی مرگ روانی رسیده که راضی به قتل فرزندش برای خوشبختی خودش شده است.
***یکی از مسایلی که این مادر برای قتل فرزندش عنوان کرده عدم پذیرش دخترش از سوی خواستگاران و خانواده‌های آنها بوده است این مسأله در حال حاضر معضل بسیاری از زنان مطلقه‌ای است که فرزندشان را نگهداری کرده و آمادگی ازدواج مجدد را دارند اما اکثر مردها از پذیرش زنی با فرزندش ممانعت می‌کنند با توجه به اینکه ما انسان‌ها همانند حلقه‌های یک زنجیره بر زندگی هم تأثیر می‌گذاریم شما این مسأله را چگونه تحلیل می‌کنید؟
مسلماً عدم پذیرش فرزندان زن مورد علاقه نشان از کاهش مسؤولیت پذیری و تغییر ارزش‌های جامعه است. مردم خودخواه شده و دیگر عهده دار مسؤولیت زندگی دیگران نمی‌شوند. به نظر می‌رسد دربسیاری از موارد انسان‌ها حاضر به پذیرش مسؤولیت حتی برای نزدیکان خود نیستند وای به حال فرزندی از مرد دیگری. این رفتارها بیانگر افزایش رفتارهای عصبی در جامعه است. در روان درمانی تعریفی از رفتارهای عصبی و عصبیت وجود دارد که افزایش اختلال‌های روانی جامعه را نشان می‌دهد. مسلماً هنگامی که جامعه به این سطح اضطراب و اختلال روانی می‌رسد دیگر نباید منتظر مردم نشست اینجاست که راهکارهای اساسی باید از سوی مسؤولان کشور اندیشیده شود چرا که زنگ خطر به صدا درآمده و آسیب‌های اجتماعی در اشکالی که در فرهنگ ما وجود نداشته به راحتی در جامعه اتفاق می‌افتد. مسلماً این فرهنگ جامعه است که هرآنچه کاشته را برداشت می‌کند.
***آیا مسایل اقتصادی می‌تواند توجیه قابل اعتنایی برای چنین جنایت‌هایی باشد؟
یقیناً نه. اما از بعد دیگر این مسأله باید اینگونه بررسی شود که مشکلات اقتصادی نباید بهانه خوبی برای عدم آموزش و مدیریت هیجان افراد شود تا به هر بهانه و توجیهی رفتارهایی انجام دهند که تبعات زیان آوری بر پیکره خانواده و جامعه به جا می‌گذارد. متأسفانه به نظر می‌رسد مسؤولان از توجه به این مسایل و یافتن راهکارهایی اساسی برای آن غافل هستند و از زیر بار چنین مسؤولیت‌هایی شانه خالی می‌کنند و متأسفانه بار مسؤولیت آموزشی و مدیریت روانی جامعه را به دوش خود افراد مستأصل و پریشان انداخته‌اند.
***بنابراین معتقد هستید که خودخواهی‌ها در جامعه روز به روز در حال افزایش است بنحوی که این معضل به مادران نیز سرایت کرده است؟
 
قتل کودک چهار ساله به دست مادر یقیناً نشان از افزایش خودخواهی است. خودخواهی یک مکانیزم دفاعی می‌باشد و با خود دوست داری در تضاد است. آدم‌هایی که خودشان را دوست دارند در قبال دیگران نیز مسؤولند و برایشان انرژی صرف می‌کنند چرا که به این موضوع واقف هستند که سلامت اطرافیان بر سلامت آنها تأثیر دارد. اما مطلب این است که در جامعه ما به دلیل افزایش استرس،  افراد وقتی برای آموزش و کنترل هیجانات خود ندارند بنابراین این هیجانات در محیط بیرون مدیریت می‌شود بنحوی که در هیجانات اولین چیزی که اتفاق می‌افتد مکانیسم‌های دفاعی ناخودآگاهی که قادر است قدرت تصمیم گیری را از ما بگیرد وارد عمل شده و فقط ترس‌ها،  نگرانی‌ها و اضطراب‌ها را جایگزین عقلانیت می‌کنند از این رو این حالات است که مشخص می‌کند من چه کسی باید باشم و چه رفتاری اعم از خودخواهانه یا غیر آن را در پیش بگیرم!
 ***فقر عاطفی زنان مطلقه تا چه حد بر رفتارهای غیر معقول آنها تأثیر می‌گذارد؟
مسلماً فشارهای اقتصادی تأثیرات نامطلوبی بر زنان وارد می‌کند اما از سوی دیگر مسأله ای که مسؤولان بدان بی‌توجهی کرده‌اند خلأهای زنان مطلقه ای است که در اثر مسایل عاطفی اتفاق می‌افتد. بهتر است بگوییم کمتر زنی به خاطر مشکلات اقتصادی عاطفه مادری را زیر سؤال می‌برد بلکه هنگامی که زنان به فقر عاطفی برسند می‌توانند نسبت به هر کسی حتی فرزندان خود بی‌رحم شوند. حال سؤال اینجاست «چرا جامعه فکری برای اینکه نقش زن و مرد نسبت به هم چیست» نمی‌کند که حداقل سلامت جامعه حفظ شود، هنگامی که فرهنگ ما لنگ می‌زند و به مسایل فرهنگی و ارزشی توجه نمی‌شود شاهد کاهش ازدواج و کمرنگ شدن روابط تعهدآمیز در خانواده و جامعه هستیم. متأسفانه مردها در حال تجربه کردن این مسأله خطرناک هستند که نیازهای جنسی‌شان را بدون مسؤولیت برطرف کنند. یقیناً عمده چیزی که در گذشته آقایان را متعهد می‌کرد رفع نیازهای جنسی در حریم خانواده بود اما این روزها مردان با کمترین مسؤولیتی قادر به ارضای نیازهای جنسی خود هستند بنابراین نمی‌توان از آنها انتظار داشت با چنین جامعه و فرهنگ رو به اضمحلالی مسؤولیت زنی را با فرزندش بپذیرند...
برچسب ها: تدبیر24 ، قتل ، فرزندکشی
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها