بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 May 03
کد خبر: ۸۴۷۸۳
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۴
از روز اول زندگی مشکل داشتیم. حساسیت بیش‌ازحد همسرم درمورد خانواده‌اش باعث شد واکنش نشان بدهم، آن هم واکنش منفی. بیشتر دعوا و مرافعۀ ما سر همین مسئله بود.

تدبیر24»من به خانۀ خواهر و برادرش نمی‌رفتم و او با خانواده‌ام رفت‌و‌آمد نمی‌کرد. حاصل این زندگی دو فرزند بود، یک پسر و یک دختر، و بچه‌ها ناظر و شاهد دعواهای تکراری ما بودند.

دوست داشتم احترامم جلوِ بچه‌هایم حفظ شود اما پسر و دخترم از من و مادرشان درس گرفتند که چگونه عصبانی و زودرنج باشند و به دیگران بی‌احترامی کنند. سر همین رفتار، پسرم را در حد مرگ کتک می‌زدم.

هر‌چه بیشتر کتکش می‌زدم بدتر می‌شد. به‌زور دیپلم گرفت و بعد سربازی‌اش فهمیدم با دوستان نااهل رفت‌و‌آمد می‌کند و به دام اعتیاد افتاده است. همسرم مرا مقصر می‌دانست و حسابی درگیر مشکل او شده بودیم. می‌خواستم به هر قیمتی شده از منجلاب اعتیاد نجاتش بدهم اما یک مشکل دیگر سر راهمان سبز شد. حالا دخترم سرکش شده و نه‌تنها به من بلکه به مادرش توهین می‌کند. دخترم که دانشجوست اصلا حرف‌شنوی نمی‌کرد.

تیپ و قیافۀ اجق‌وجق و دیر و زود آمدن و رفتنش عذابمان می‌داد. دیروز همسرم می‌گفت لباس‌های دوستش که به خانۀ ما آمده بود بوی سیگار می‌داد. گفتم: «دیگر حق نداری با او راه بروی.». توی چشمانم نگاه کرد و حرف‌های بی‌ربطی زد. جر و بحثمان بالا گرفت.

آن شب از خانه فرار Escape کرد و دو شب خانۀ مادربزرگش بود. حالا می‌گوید می‌خواهد مستقل زندگی کند. به کلانتری۱۳ آمده‌ام تا از کارشناس مشاوره کمک بگیرم. دارم دیوانه می‌شوم. من و همسرم اشتباه کردیم.

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها