بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
سه‌شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 30
کد خبر: ۸۵۲۶۲
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۶
رمان‌های «بن‌بست‌ خاله‌ رُزا» از علیرضا مجابی،«متولد ۱۶ آگوست» از سپیده محمدیان و «سه نقطه در رویا...» از سهیلا مهاجر ایروانی منتشر شده‌اند.
تدبیر24»رمان «بن‌بست‌ خاله‌ رُزا» نوشته علیرضا مجابی در ۱۵۹ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۵هزار تومان در نشر روشنگران و مطالعات زنان راهی بازار شده‌ است.
در بخشی از کتاب می‌خوانیم: خاله رزا به خاطر همین حرف‌ها بود که خاله رزا شده بود، خاله سیاسی مردم فقیر و بینوا. بچه‌های دانشگاه‌ هم خاله رزا یا رزا چریکه صداش می‌کردند و جلویش دولا راست می‌شدند. .... نسخه بدل رزا لوکزامبورگ یکی از رهبران سوسیالیست اروپا که به خاطر رفتار تند و تیزش از طرف منتقدان به رزای جاه‌طلب و عاشق ریاست، یا رزای خون‌ریز و همیشه در انجام کار اشتباه ملقب شده بود...
«دوچرخه امن نیست، خودم با لادا می‌برمت. از این کولی‌ها آبی گرم نمیشه واسه مبارزه طبقاتی...»
اشاره خاله رزا به دفعه قبل بود که بعد از دو ساعت هل دادن ماشین لادا، با من به چادر کولی‌ها قدم گذاشت و پس از بحث سیاسی مفصل با آن‌ها به این نتیجه رسید... کولی‌ها به چیزی دلبستگی دائم ندارند، به جز کوچ دائم و از این‌که در هیچ‌کدام از طبقات مد نظرش، اعم از کارگر و خرده‌بورژوا جا نمی‌گرفتند حسابی گیج شد، چون قدر مسلم کولی‌ها سرمایه‌دار هم نبودند و در پلکان طبقات ذهنی خاله رزا جایی نداشتند:
«از نظر طبقاتی خنثی هستند، کولی‌های بیجا، کولی‌های نابه‌جا...»
با تعجب به طرف خاله‌ رزا برگشته بودم:
«کدوم آدم بیجا، آدم نابه‌جا... کولی دربند جا و نابه‌جای کسی نیست، اسیر و عاشق دل بی‌قرار خودشه. هرجا عشقش بکشه چادر می‌زنه و جغرافیاش محسوب می‌شه. کولی با واحدهای درسی دانشگاه و حماقت‌های تئوریک ما قابل انطباق نیست!»

همچنین رمان «متولد ۱۶ آگوست» نوشته سپیده محمدیان در ۱۶۶ صفحه یا شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۱۲هزار تومان در نشر یادشده عرضه شده است.
در بخشی از کتاب می‌خوانیم: به دلدار یادآوری شد که بچه‌های عادی این قدرت را دارند به هر چیز چرندی بخندند. می‌توانند سوار خیالشان به هر کجا که بخواهند سفر کنند. بچه‌های عادی، رویاها و زندگی‌ و آینده عادی. برای بار هزارم چشم‌هایش را بست و مادران بی خیال و شادی را تصور کرد که در بیست خانه مختلف، منتظر بچه‌های عادی بودند... بعد همه این تصاویر را در مقایسه‌ای بی‌رحم با زندگی مادران کودکان اوتیسم قرار داد. مادرانی که زندگی عادی کودکانشان در کنار آن‌ها جاری نبود و زندگی‌شان در پیوندی غم‌انگیز و ابدی با جهان ناشناخته اوتیسم طی می‌شد. در ابهام ترسناک سوالاتی که هیچ مادری به واقع پاسخش را نمی‌دانست: «اصلا می‌دونه که دوستش دارم؟ دوستم داره؟» «براش فرقی می‌کنه این‌جاست یا توی خونه؟ بودن و نبودن من چی؟ فرقی‌ داره؟ دنیا رو چه طور می‌بینه؟ رنج می‌کشه؟....خیلی رنج می‌کشه؟...»
در نوشته پشت جلد نیز آمده است: دلدار گفته بود:
من از خداحافظی‌های طولانی بیزارم. یه خداحافظی طولانی، مثل پریدن از یک ارتفاع بلنده. هرچه قر دل‌دل‌کنی، هرچه قدر این پا و اون‌پا کنی فقط سخت‌ترش می‌کنی. باید چشماتو ببندی و یکدفعه‌ بپری... قبل از این‌که ترس نگه‌ات داره... برای همین من از خداحافظی‌های طولانی بیزارم.

دیگر کتاب تازه منتشرشده در نشر روشنگران و مطالعات زنان، رمان «سه نقطه در رویا...» نوشته سهیلا مهاجر ایروانی است که در ۱۸۴صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۶ هزار تومان منتشر شده است.
در بخشی از کتاب می‌خوانیم: همان‌طور که به این موجود معصوم و ضعیف نگاه می‌کردم، به یاد مادربزرگم و آن تصور احمقانه‌ام افتادم که،
«اگر دخترها همه با شاخ به دنیا می‌آمدند، آن‌وقت روزگار چه شکلی پیدا می‌کرد؟»
یعنی ممکن است که وسیله دفاعی مادربزرگم ، آن دو انگشت نشانه دست‌هایش، اکنون به این شکل مسخره جان گرفته باشد؟ یا خیال‌پردازی‌های احمقانه من از یک شوخی، حال در واقعیتی رحمانه، این‌گونه جلوی چشمانم به نمایش گذاشته شده باشد؟

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها