«به نظر میرسد با توجه به کافی نبودن اتکای صرف به رونق و رشد اقتصادی به عنوان تنها عامل تامین و تضمینکننده رفاه و توسعه همه جانبه کشور لازم باشد شاخصها و نماگرهای تهیه و تولید شده ناظر به رفاه مادی و شرایط فیزیکی جامعه به سمت استخراج رفاه ذهنی و بهزیستی اجتماعی گروههای مختلف سنی و جنسی جامعه نظیر کودکان، زنان، جوانان و سالمندان به صورت جداگانه معطوف شود.»
تدبیر24»روزنامه
اعتماد نوشت: «در طول چند دهه اخیر همزمان با شکلگیری گفتمان جهانی جدید
مبنی بر بررسی خصوصیات غیر مادی و روانی جوامع، شامل کیفیت زندگی، رفاه
فردی و اجتماعی، رضایت از زندگی و شادمانی افراد در جامعه، محققان علم
اقتصاد، روانشناسی و علوم اجتماعی، عوامل عینی بیرونی تاثیرگذار بر رفاه
اقتصادی را شناسایی و اندازهگیری کردهاند. ابعاد رفاه اقتصادی را سطح
درآمد و سرانه مصرف، اشتغال، مسکن، سلامت و تغذیه تشکیل میدهد. بعد دیگری
از رفاه به نام «رفاه ذهنی» به منزله مولفهای چند بُعدی برای ارزیابی
احساس کامیابی مردم در سطح فردی و ملی و همچنین مطالعه بر روی ابعاد احساسی
و هیجانی زندگی شهروندان با در نظر گرفتن رویکردهای مختلف کمّی، کیفی و
غیر مستقیم مورد توجه محققان حوزه رفاه قرار گرفته است. تعدادی از کشورهای
توسعهیافته جهان برای تامین سعادت عمومی و افزایش بهزیستی و بهروزی مردم
خود معیار جدیدی از رفاه ملی را با هدف ترسیم جنبههای روحی و فکری جامعه،
از جمله شادمانی فردی، برای درک میزان اهمیت عوامل غیر اقتصادی و
روانشناختی تاثیرگذار بر احساس خوشبختی ذهنی اعضای جامعه طراحی و تنظیم
کردند و در تعدادی از پیمایشهای خود علاوه بر دریافت اطلاعات از سطح
برخورداری مردم از کالاها و خدمات، تسهیلات مالی و امکانات مادی و فیزیکی
سوالاتی درباره طرز نگرش مردم در خصوص حالات احساسی، احساس امید و اطمینان
به آینده، امنیت خاطر و احساس طرد شدگی یا مقبولیت اجتماعی مردم را طرح
کردند. در همین حال موضوعاتی نظیر خرسندی کلی افراد جامعه از شرایط زندگی،
نحوه برداشت و قضاوتهای شخصی افراد در خصوص وضعیت درونی زندگی خود همانند
رضایت شغلی و درآمدی، کیفیت روابط خانوادگی، رضایت زناشویی، چگونگی مناسبات
دوستانه با همسایگان و مقایسه میان گروههای مختلف از جهت معیارهای
رفتاری و جهتگیریهای ارزشی نظیر درجه اهمیت پول، قدرت، خانواده، امنیت،
اصول اخلاقی، آزادی، استقلال و دستیابی به موفقیت توسط سازمانهای اقتصادی
در سطح ملی و منطقهای مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت.
در عین حال
خودارزیابیهای شناختی و ادراکی افراد در ارتباط با وضع کلی سلامت جسمی،
حالات ذهنی و روانی، تلقی افراد از عدالت و نابرابری و میزان مواجهه با
هیجانات مثبت شامل میزان تجربه حسی مستمر احساسات مثبت (شادی، لذت و
خوشبینی) و تجربه احساسات منفی (ناراحتی، استرس، نگرانی و خشم) یا همان
بهزیستی ذهنی (subjective well-being) نیز با مصاحبههای عمقی ثبت و ضبط
میشود.
در این میان
گزارش سالانه موسسه گالوپ با استفاده از طراحی پرسشنامههای ویژه در خصوص
میزان خواب و استراحت، احساس احترام، دامنه شادیهای روزمره، انجام
فعالیتها بر اساس علایق شخصی و تعداد دفعات تجربه احساس درد جسمانی، غم،
نگرانی و عصبانیت در بین مردم کشورهای مختلف و درجه احساسات و عواطف ملل
مختلف جهان را بر اساس شدت شاد و غمگین بودن میسنجد.
همچنین
درگزارش جهانی شادی و شاخص کامیابی لگاتوم در کنار درآمد و تولید ناخالص
ملی مقولاتی چون حمایتهای اجتماعی، اعتماد، بخشندگی، ادراک فساد، حکمرانی
خوب، آزادی انتخاب، تحمل و مدارای اجتماعی در افزایش کامیابی جوامع موثر
قلمداد شده است و بر همین اساس تعدادی از موسسات و سازمانهای اقتصادی
بینالمللی مثل سازمان همکاری و توسعه اقتصادی نیز اقدام به اجرای
پیمایشهای ملی و منطقهای در خصوص سنجش ابعاد جسمی، روحی، روانی و ذهنی
شهروندان کشورهای عضو خود با هدف دستیابی به وضعیت پایدار شادکامی و نشاط
اجتماعی، بازشناسی بیشتر ارزشهای فرهنگی نهفته، سرمایه اجتماعی، انسجام و
همبستگی اجتماعی کردهاند تا سیاستگذاران و محققان امکان شناسایی هزارتوی
عوامل و مولفههای محیطی در هم تنیده تاثیرگذار بر بهزیستی فردی و جمعی
مشترک را بیابند.
همچنین با
وجود این که آمارهای ویژه بازتابدهنده کیفیت توسعه اجتماعی و انسانی جامعه
شامل وضعیت بهزیستی اجتماعی و روانی، روند نزولی یا صعودی تحرک اجتماعی
عمودی، مدل رفتاری گذران وقت مبتنی بر رفاه ذهنی در جامعه و شکاف احساس
شادی و خوشبختی در میان طبقات و اقشار مختلف در کشور به محاق رفته است ولی
هنوز بسیاری از شاخصهای اجتماعی و آمارهای تهیه شده به وسیله مرکز آمار
نظیر آمار و ارقام مربوط به نرخ بیکاری و اشتغال جوانان، نحوه توزیع درآمد
در جامعه، مصارف خوراکی و غیر خوراکی خانوارها، حسابهای اقماری سلامت،
الگوی گذران وقت و فعالیتهای تفریحی و نتایج سرشماری نفوس و مسکن مربوط با
ویژگیهای جمعیتی، امید به زندگی، پراکندگی طلاق، تعداد افراد هرگز ازدواج
نکرده، سالخوردگی جمعیت و نحوه تصرف مسکن قادر است اطلاعات بسیار جامع و
دقیقی از سطح رفاه عینی، کمّی و ملموس کشور ارایه دهد.
سایر آمار و
دادههای تولید شده به وسیله دستگاههای اجرایی شامل حوزههای سلامت،
بهداشت و درمان، پروندههای قضایی، آسیبهای اجتماعی، آموزش و محیط زیست
نیز ابعاد غیر اقتصادی رفاه ملی را که ترندهای در حال جریان درون
ساختارهای اجتماعی و فرهنگی کشور است بازمینمایاند.
به نظر
میرسد با توجه به کافی نبودن اتکای صرف به رونق و رشد اقتصادی به عنوان
تنها عامل تامین و تضمینکننده رفاه و توسعه همه جانبه کشور لازم باشد
شاخصها و نماگرهای تهیه و تولید شده ناظر به رفاه مادی و شرایط فیزیکی
جامعه به سمت استخراج رفاه ذهنی و بهزیستی اجتماعی گروههای مختلف سنی و
جنسی جامعه نظیر کودکان، زنان، جوانان و سالمندان به صورت جداگانه معطوف
شود.
از سوی دیگر
برای نیل به توسعه و پیشرفت پایدار اقتصادی و اجتماعی فزاینده میتوان با
به کار گیری ابزارهای نوین آماری نسبت به بررسی وضعیت نشاط و سرزندگی
عمومی، مشارکت اجتماعی و سیاسی، روحیه جمعی جامعه، ذایقهها و سلایق میان
نسلی و احساس پیشرفت و ارزشمندی افراد مبادرت ورزید تا به جهت مغفول ماندن
آیتم رفاه ذهنی در آمارها و با تغییر پارادایم در نظام آماری کشور امکان
تهیه و تدوین سنجههای کاربردیتر در ارتباط با چگونگی تغییر در کیفیت
زندگی، توزیع جغرافیایی شادکامی، بازخوانی آمارها درخصوص افزایش یا کاهش
سطح استاندارد و مطلوب زندگی فراتر از آمارهای خرد و کلان همچون نرخ جرم و
قتل، سطح سواد، شیوع بیماریها، سطح سلامت عمومی و در نتیجه تولید شاخصهای
ملی شادمانی فراهم شود تا متعاقب آن برنامهریزان و تصمیمگیران با تمسک
به آمار و شاخصهای برآمده از رفاه ذهنی واقعی مردم امکان انجام
برنامهریزی و سیاستگذاری مناسب برای سنجش و شناسایی عوامل موثر بر
وضعیتهای ناملموس و ناخوشایند روحی و روانی نظیر ناامیدی و عدم قطعیت نسبت
به آینده را بیابند.»