مشارکت مردم در اداره امور عمومی در جهت رشد و توسعه به عنوان شاه بیت جوانب توسعه میباشد.
تدبیر24»مشارکت به معنای شرکت دادن و سهیم کردن است، اما مشارکتی که داوطلبانه و ارادی در امور مورد علاقه باشد، لذا مشارکت با مفهوم اجبار قابل طرح نیست. مشارکت در اجتماع، گسترش مسئولیتپذیری و مسئولیتدهی است. مشارکت مفهومی سیاسی است، به عبارت بهتر اگر سیاهرگ را مشارکت اقتصادی فرض کنیم سرخرگ آن قطعا سیاسی است، همچنین توسعه اقتصادی جلوه کمّی توسعه و توسعه سیاسی جلوه کیفی آن است. در سیستمهای سیاسی دموکراتیک، مشارکت عبارت از شرکت دلخواهانه، ارادی و غیرتحریک شده است و مردم در جریان تعیین سیاستهای مملکتی در فرآیند انتخابات روسای جمهور و نمایندگان، به حرکت انداختن چرخهای اقتصادی و انتخاب نمایندگان مجلس عمل میکنند. این تعریف معطوف به ارزشهای جوامع دموکراتیک است. هدف دموکراسی برخورد یکسان با همه مردم است. انتخابات عمدهترین وسیله است که مردم از طریق آن اختیار تصمیمگیری در مورد سیاستهای دولت را در یک نظام پارلمانی کسب میکنند. کلیه قدرتهای سیاسی از مردم سرچشمه میگیرند. نوسازی اجتماعی همواره مدنظر دموکراسی است. سیاستها یا سیاستمداران غیرکارآ و بیتدبیر دائما طی جریانات قانونمند و مسالمتآمیز با مکانیسم انتخابات حذف میشوند و به این ترتیب نوسازی اجتماعی بدون بروز اغتشاش یا فروپاشی نظام یا دولت تضمین میشود. دموکراسی در بردارنده حق برابر مشارکت است. اگر کلیه شهروندان حق برابر برای کاندیدا شدن و انجام فعالیتهای اجتماعی و امکان جبران سوءمدیریتهای احتمالی گذشته را داشته باشند و رای مردم دارای ارزش برابر باشد، میتوان به برابری سیاسی دست یافت. باید به خاطر داشت که تعداد افرادی که از شرکت در انتخابات خودداری میکنند و افزایش آنها بین اقشار مختلف مردم، اخطار اولیه و علامتی مهم در مورد ناتوانی دولت در حفظ فرآیند دموکراسی در جامعه است. حکمرانی خوب احترام به اصول مردمسالاری است که صدا و حق انتخاب مردم را گسترش داده و پاسخگویی دولت را افزایش میدهد. در رژیمهای سیاسی غیردموکراتیک و سلطه جو عموما متغیرهای دلخواهانه و اختیاری شده از کار میافتد. بنابراین مفهوم مشارکت، متغیر، مستقل و واسط بین دو نوع سیستم سیاسی است و امروز مشارکت یکی از ستونهای اصلی جامعه دموکراتیک است. روشن است که منظور از مشارکت به ویژه مشارکت سیاسی، شرکت واقعی افراد در اتخاذ تصمیمات ملی و محلی مشارکت سیاسی است که برای ملت یک کشور دارای اهمیت است. دایرهالمعارف علوم اجتماعی مینویسد به آن دسته از فعالیتهای ارادی دلالت دارد که از طریق آن اعضای یک جامعه در انتخاب تصمیم گیران به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل دادن سیاست عمومی همکاری دارند. مشارکت در کاربردش مفهوم سیاسی است و این اعتبار به درازای قدمت دموکراسی سابقه تاریخی دارد. امروزه بعد سیاسی ضرورت مشارکت از آنجاست که سرنوشت فرد و حقوق افراد در اختیار دستهای نامرئی اداری، سیاسی، نظامی و سازمانی و حتی نیروهای اقتصادی نیفتد. افراد از چند و چون تصمیمگیریهای زندگی خودشان بیخبر نباشند و از طرفی قربانی تمایلات و گرایشات یک قشر خاص قرار نگیرند. مشارکت سیاسی عبارت از شرکت مردم در فراگرد سیاسی است که به انتخاب و گزینش تعدادی از افراد با یک فرد به هر عنوان منجر گردد تا بتوانند سیاست عمومی کشور را تعیین نمایند یا بر آن اثر بگذارند. گرچه حق مشارکت در حوزه حقوق فردی است اما این حق و اعمال آن به طور کامل و شاید و باید انجام نمیگیرد و میزان علاقه یا بیتفاوتی سیاسی افراد اغلب به عنوان ملاکهای مشارکت یا عدم مشارکت در نظر گرفته میشود. پایه و اساس تمدن غرب و دنیای پیشرفته نیز بهادادن به فرد و حقوق فردی است. مسئولان موظف به تامین امنیت مدنی و حقوق شهروندی عموم مردم هستند. حق مشارکت امروزه به تکلیف مشارکت بدل شده و اجرای کیفیت و استیفای حقوق مشارکتی در عملکرد افراد و گروهها در جوامع دارای ساختمان متفاوت است در برخی از کشورها که مشارکت سیاسی به صورت استفاده از حقوق به چشم نمیخورد، میزان پایین فعالیت در سطوح فعال مشارکت، باعث شده تا عدم مشارکت و بیتفاوتی سیاسی به عنوان یک پدیده آسیب زننده در سیستم سیاسی عمل کند، در این کشورها نخبگان، روشنفکران و اقشار آزاده، آگاه و باسواد جامعه، رأی دهی را ناکارآمد تلقی کرده و حضور و رای خود را بیحاصل میبینند. بیاعتنایی به مطالبات مشروع و قانونی مردم، نادیده گرفتن حقوق شهروندی و آزادیهای اجتماعی، فردگرایی، واپسگرایی، بیتوجهی به خواستها و تمایلات و مشکلات روحی روانی نسل جوان، ناکافی بودن بسترهای مناسب برای نقد منطقی چنین دولتهایی و در نتیجه آن موجب گسترش دامنه شکافهای سیاسی و اجتماعی و همهگیر شدن تصور بیفایده بودن رای دادن میشود. نکته حائز اهمیت این است که همواره مشروعیت چنین نظامهایی در نزد ملل جهان با علامت سوال همراه است. در راستای مشارکت و همچنین ظهور احزاب سیاسی پرجمعیت بسیار متجلی است که به وسیله متغیرهای استمرار مشارکت، رقابتی و پر رونق بودن مشارکت، مشارکت خودجوش و ارادی، مشارکت فردی و گروهی محقق است. این مکانیسم جامعه را به ثبات و تعادل و ترقی میکشاند. مشارکت سیاسی با رقابت تاثیرگذار حزبی و گروههای مرجع تلاش میکنند تا مشروعیت نظام را ارتقا داده و فرهنگ سکوت را درهم شکنند تا عوامفریبان یا انحصارگران نتوانند در جامعه حرف اول را بزنند. میکوشند صدای همه مردم به آنها شنیده شود و همه اقشار ملت را نیرومند ساخته و حاشیه نشینی و غیرخودی و برکنار بودن را از میان بردارند. کشورمان امروز در حساسترین ابتلا و امتحان خود قرار گرفته و ما باید ثابت کنیم که جامعه ایران ساختاری دموکراتیک و مردمسالار با رویکرد اسلامی دارد. ما باید همواره از کسانی که برای مدیریت کشور انتخاب کردهایم در برابر قدرت، تعهدات و اختیاراتی که دارند، مسئولیت و اقدامات عملی مطالبه کنیم. ارتقای کیفیت زندگی عموم ایرانیان را بجد پیگیری کرده و ملک و ملت را از بحرانها و حوادث احتمالی با افزایش ضریب اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی و جلوگیری از بارشدن هزینههای نامناسب بر دوش آحاد مردم بیمه کنیم. ضعف تشکیلاتی گروههای اصلاحطلب و مطلقگرایی لایههایی از جریان اصولگرا در کنار تندرویهای تخریبی جریان دلواپس با روح اسلام، انقلاب، عقل، منطق و منافع ملی سازگار و موافق نیست و باعث انسداد مشارکت سیاسی میشود.
کمال الدین پیرموذن، عضو هیات مدیره صندوق بازنشستگی