كش و قوس سه ماهه بين امريكا و كره شمالي براي برگزاري نشست سران دو كشور، دو سفر مايك پمپئو وزير خارجه امريكا به پيونگ يانگ و اتفاقات دو روز گذشته، شامل...
لغو نشست سران و طرح احتمال برگزاري آن در همان زمان و محل، بار ديگر چند ويژگي سياست خارجي ترامپ، يعني بداههگري، بيتصميمي و اختلافات شديد در تيم امنيتي او را به نمايش گذاشت. برخي ويژگيهاي ديگر ترامپ نيز كه در اين ميان جلبتوجه كرد ميتواند براي ما كه بر سر برجام با او درگير هستيم، گويا باشد: نامه ترامپ به كيم جونگ اون مبني بر لغو نشست در مجموع احترامآميز و حاكي از تاسف شديد او از اين بابت بود. وي لغو اين نشست را «يك فرصت از دست رفته» و «يك لحظه واقعا غمبار در تاريخ»، توصيف كرد. او در اين نامه كيم را «عاليجناب» و با اسم و عنوان رسمياش مورد خطاب قرار داد و از كره شمالي نيز با اسم رسمي آن كشور ياد كرد؛ دو بار از كيم به خاطر آزادي «گروگانها» تشكر كرد و در خاتمه خطاب به او نوشت: «اگر نظرتان در مورد برگزاري نشست تغيير كرد، در تلفن زدن يا نامه نوشتن ترديد نكنيد.» كره شمالي نيز در يك واكنش شديدا مصالحهجويانه از زبان معاون وزارت خارجه تصميم ترامپ را «غيرمنتظره و تاسفبار» خواند و از آمادگي كره شمالي براي ملاقات با ترامپ «به هر شكل و در هر تاريخي» سخن گفت و اظهار اميدواري كرد كه ترامپ در تصميم خود تجديد نظر كند. به اين ترتيب هر دو طرف راه را براي از سرگيري روند باز گذاشتهاند. از اوايل مارس كه ترامپ به نحو غير منتظرهاي دعوت كيم براي ملاقات را پذيرفت، كره شمالي چند اقدام عملي براي تسهيل روند انجام داد كه از آن جمله ميتوان به طرح پيشنهاد ملاقات بين رهبران دو كشور، توقف آزمايشهاي هستهاي و موشكي، آزادي سه زنداني كرهاي- امريكايي و نهايتا انهدام يكي از مراكز آزمايشات هستهاي در حضور شماري خبرنگار خارجي اشاره كرد. پيونگيانگ همه اينها را بدون اينكه درخواست امتياز متقابلي از امريكا داشته باشد، انجام داد. پيونگيانگ همچنين رويه مسالمتجويانهاي در برابر كره جنوبي و رييسجمهور «مون» كه معتقد به لزوم مصالحه با كره شمالي است، در پيش گرفت و از اين طريق فشاري مضاعف را بر امريكا براي اتخاذ رويهاي آشتي جويانه اعمال كرد. در مجموع ميتوان گفت كه دولت كره شمالي زماني كه احساس خطر كرد، انعطاف نشان داد و دست به اقداماتي زد كه ترامپ از آنها به عنوان «ژستهاي زيبا» ياد كرد. يكي از احتمالاتي را كه ميتوان به عنوان علت لغو نشست سران مورد توجه قرار داد، مخالفت جريانهاي تندرو در هر دو كشور با يك سازش تاريخي است. در كره شمالي، بناكنندگان ساختار هستهاي و موشكي كشور كه نخبگان حكومتي واقعياند و از نفوذ سياسي بسيار بالا و يك زندگي كاملا مرفه برخورداراند، مخالف امتياز دادن در حوزه هستهاي و موشكي در ازاي دريافت امتيازات اقتصادي هستند؛ امتيازاتي كه ممكن است تنها به درد توده مردم بخورد. بعلاوه، تضعيف زرادخانهاي كه آنها بر پا كردهاند ميتواند مترادف با تضعيف موقعيت و امتيازات آنها باشد. كيم اگر چه به پول، سرمايهگذاري و تكنولوژي نياز دارد، اما همزمان ناچار از حفظ رضايت و همراهي نخبگان نظامي و هستهاي و موشكي كشور هم هست و نميتواند به راحتي مهمترين ستون امنيتي خود را تضعيف كند؛ به ويژه در شرايطي كه طي ٦٥ سال گذشته همواره امنيت و بقا مهمترين مقوله براي دولت پيونگ يانگ بوده است. در امريكا نيز غلبه افراطيترها در تيم امنيتي ترامپ را ميتوان علت اصلي بن بست در روند كار با كره شمالي به شمار آورد. همانطور كه كساني چون بولتون، پمپئو و پنس در قضيه برجام و ايران از ترامپ تندروتر به نظر ميرسند چنين مينمايد كه در مورد كره شمالي نيز چنين است. بولتون، مشاور امنيت ملي ترامپ، چند ماه قبل از از انتصابش به عنوان مشاور امنيت ملي، مقالهاي تحت عنوان «توجيه حقوقي براي حمله به كره شمالي» منتشر كرده بود. وي بعد از شروع به كار در كاخ سفيد نيز كرارا «مدل ليبي» را براي خلع سلاح كره شمالي مطرح كرد؛ مدلي كه طي آن سرهنگ قذافي در سال ٢٠٠٣ همه امكانات هستهاياش را به امريكا فرستاد و در قبال آن نيز هيچ امتيازي نخواست. پنس، معاون رييسجمهور امريكا، طي مصاحبهاي حتي فراتر از «مدل ليبي» رفت و كيم را به سرنوشتي مشابه سرنوشت قذافي در صورت خودداري از مصالحه تهديد كرد. طبعا واكنش كره شمالي نيز به اينگونه لفاظيها بسيار تند بود و از جمله پنس را «احمق سياسي» ناميدند. اين واكنشها همان است كه ترامپ در نامه خود به آنها اشاره ميكند. به هر حال، به نظر ميرسد كه كره شمالي به خاطر انعطافي كه طي چند ماه گذشته نشان داد، اكنون در موضع بهتري قرار دارد. اينبار فشار چين به كره شمالي ميتواند كمتر و كمتر شود؛ چرا كه امريكا روند تشكيل نشست سران را متوقف كرد. تهديد نظامي و اقتصادي كره شمالي نيز در اين شرايط كه هم پيونگ يانگ همچنان صحبت از آمادگي براي مذاكره ميكند و هم كيم و مون روند عاديسازي روابط شمال و جنوب را ادامه ميدهند و از شكلگيري عصر جديدي در شبه جزيره كره سخن ميگويند، مشروعيت و مقبوليت كمتري نزد افكار عمومي و دولتها دارد. در امريكا نيز اقدام ترامپ به توقف روند، موجب انتقاداتي از دولت شده است.
کوروش احمدی