حرکت مجلس در جهت تصویب طرح منع بهکارگیری بازنشستگان در دستگاههای دولتی باید در ادامه روند قانونی گذشته تلقی گردد.
تدبیر24»بر اساس قانون، کسانی که به سن بازنشستگی میرسند با بازنشسته شدن عملا امکان تحرک بیشتر اجرایی و مدیریتی و منابع انسانی را برای دولتها فراهم میکنند، اما آنچه که در عمل در طی سالها اتفاق افتاده اضافه شدن استثناهایی است که اصل قاعده اولیه را از بین برده است. روشن است که در موارد خاص و با مکانیزمهای قانونی و اطمینان بخش و در مناصب خاصی وجود کمیسیونی برای تشخیص استثناها ضرورت دارد. گر چه تقلیل چنین ضرورتهایی بر جانباز، ایثارگر یا از خانواده شهدا بودن، به لحاظ نگاه واقعبینانه چندان اعتباری ندارد، باید چنین موارد خاصی با ضوابط سختگیرانه خاصی همراه باشد. اصل بازنشسته شدن کسانی که دوران بازنشستگی آنها فراهم شده این امکان را از آنها سلب نخواهد کرد که بتوانند اولا در بخشهای خصوصی و غیر دولتی تجربیات خود را به منصه ظهور برسانند و همچنین با عنوان ارائه مشاورههای علمی و تخصصی در کنار نیروهای شاداب، پویا و جوان نشاط بیشتری را به بدنه اجرایی دولت بدهند. آنچه تا کنون شاهد بودهایم در بسیاری از موارد این استثناها تابع دقتهای واقعی نبوده و بیشتر بهصورت سفارش، ارتباطات و گاه وابستگیهای جناحی از سوی هر دو جناح به بازگرداندن یک بازنشسته به سر کار منجر شده است. دولت باید از چنین طرحی که توسط نمایندگان مجلس داده شده استقبال کند. باید توجه داشته باشیم که از نظر نیروی انسانی در بسیاری از حوزهها هیچ کمبودی نداریم و به نفع کشور است تا نیروهای جوان فرصت عرض اندام و خدمترسانی را در بدنه اجرایی کشور داشته باشند. استثنا قائل شدن بر این قاعده باید با ضوابط سختگیرانه بوده و نظارت هم صورت گیرد. از طرف دیگر دولت باید قطعا در این جهت قدم بردارد و در راستای نو کردن مجموعه خود پیشتاز باشد و با استقبال از طرح نمایندگان در موارد خاص و با ضابطههای دقیق مواردی را که میتواند استثنا باشد، از دایره شمول قاعده خارج کند. باید توجه داشت که استثناها نباید آنچنان باشد که اصل قاعده بازنشستگی را ناکارآمد و غیر مفید کند. آنچه در طول این سالهای اخیر شاهد بودیم همیشه جابهجا شدن چهرههای تکراری از قسمتی به قسمت دیگر بوده و گویی عملا در کشور قحطالرجالی رخ داده و دایره مدیران دست بهدست در میان دولتها رد و بدل میشود. یکی از مشکلات دولت فعلی که از همان روزهای نخست تذکر داده شد اتکا به چهرههای قدیمی و بهرهگیری از الیگارشی مدیران قبلی است که متاسفانه این مساله در جناح اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدالگرا نیز همواره شاهد آن بودهایم. جابهجاییها نیز باید معنای خاص خود را داشته باشد. از جمله تغییری که بعضا در بانک مرکزی شاهد بودهایم؛ ضمن اینکه بازهم از چهرههای قدیمی در این مساله استفاده شد، معلوم نیست که این انتخاب درست و دقیق بوده باشد. بهنظر میآید دولت فعلی دربعد اقتصادی مبتلا به همان مشکلی شده که در دولت احمدینژاد شاهد آن بودهایم. وجود یک تیم اقتصادی که بر اساس تئوری و نظریه اقتصادی عمل کنند از ضرورتهای دولت فعلی است. آقای احمدی در اوایل دولت خود معتقد بود که در مسائل اقتصادی باید تئوریها و نظریهها را کنار گذاشت و تلاش میکرد با شیوه پوپولیستی مسائل را پیش برد و در عمل نیز بحرانهای گوناگونی را به کشور تحمیل کرد. اگر آقای روحانی قصد تغییر در تیم اقتصادی خود را دارد، اولا باید از نیروهای تازهنفس و مبتنی بر درک و فهم تئوریها و نظریههای موجود بتواند دولت را در زمینههای اقتصادی ترمیم و اصلاح کند. در غیر اینصورت جابهجایی افراد آن هم با چهرههای قدیمی وکمتر کارآمد به مشکلات دولت در آینده خواهد افزود.
محمد کیانوش راد، فعال سیاسی اصلاحطلب