دیگو مارادونا اسطوره دنیای فوتبال این روزها در مکزیک به سر میبرد تا یکی از جذابترین چالشهای زندگی حرفهای اش را سپری کند.
تدبیر24»مارادونا هدایت تیم دسته دومی دورادوس را به دست گرفته و به تازگی در پلی
آف صعود به دسته بالاتر هم رقابت را باخته. با این حال موردی که کار «ال دی
یز» را شبیه شگفتی میکند این است که او در شهری از مکزیک مربیگری میکند
که یکی از پرجرم و جنایتترینهاست؛ از قاچاق مواد گرفته تا آدمربایی و
قتل. دیگو و البته هواداران این باشگاه مکزیکی امیدوار هستند حالا فوتبال
بتواند بخشی از این جرایم را از بین ببرد. «راستش را بخواهید جو اینجا
باشکوه است. مردم با من فوق العاده خوب رفتار میکنند.» این بخشی از
صحبتهای دیگو مارادونا با مجله «سوفوت» است. دیگو در ادامه حرفهایش از
دلیل انتخاب دورادوس مکزیک حرف میزند و میگوید: «من قراردادی داشتم که با
دینامو برست بلاروس بود (تیمی که مارادونا را رئیس افتخاری باشگاه هم کرده
است). مسئله این بود که در سالهای گذشته من در دبی مربیگری کرده بودم
جایی که دما معمولاً ۵۴ درجه میشود، ولی در بلاروس دما تا منفی ۵۰ درجه
کاهش مییابد. خب، دوست دارم زندگیام را وقف فوتبال کنم ولی باید به همسر و
خانوادهام هم فکر کنم. در همین گیرودار بود که پیشنهاد دورادوس مکزیک هم
رسید ولی من حتی یکی از بازیهای این تیم را هم ندیده بودم. نگاه کردم و
بعد حس کردم مربیگری در اینجا شغلی است که از آن خوشم میآید.»
ذوب در مکزیکبرای
دیگو مارادونا فقط به سه هفته زمان نیاز بود تا ذوب در باشگاه جدید و
البته این کشور جدید شود؛ او آنقدر از کار در باشگاه تازه اش خوشش آمده که
میگوید حتی برای دیدن نوه اش هم دیگر وقتی برای برگشتن به آرژانتین ندارد.
«از زمانی که به اینجا آمدهام هنوز به آرژانتین برنگشتهام، حتی نرفتهام
بنیامین، نوهام را ببوسم. بعد از سه هفته کار در این باشگاه دیگر تمایلی
به بازگشت به آرژانتین نداشتم. مکزیک و این باشگاه را دوست دارم.»
تغییرات تاکتیکییکی
از مسئولان باشگاه دورادوس میگوید: «بازیکنان ما سال گذشته حال و حوصله
تمرین کردن نداشتند و در زمین حتی جابهجا هم نمیشدند ولی از زمانی که
دیگو آمده شرایط فرق کرده؛ حالا آنها خیلی جدی به کار و تمرین ادامه
میدهند.». دیگو هم، اما برای این بازیکنان برنامه خیلی سریعی ندارد. او
میخواهد بازیکنانش را آهسته آهسته به چیزی که در سر دارد برساند؛ به همان
برنامههای تاکتیکی که حالا شاید نجاتبخش این باشگاه باشد. ماراداونا
میگوید: «باید آهسته آهسته فلسفه بازیام را به این تیم منتقل کنم، چون
دوران حرفهایام خیلی خیلی طولانی بوده است. هر بار که بازیکنی در جاگیری،
در موقعیت برای دریافت توپ اشتباه میکند یا هر بار که به توپ بد ضربه
میزند و نمیتواند در کارهای ترکیبی روی ضربات ایستگاهی خوب کار کند،
میروم و برایش توضیح میدهم. به او میگویم: «اگر من باشم چنین کاری
میکنم. سعی میکنم تا شیوه درستتر را انجام بدهم». دستور نمیدهم، به
بازیکنی که اشتباه میکند پیشنهاد میدهم.» بازیکنان دورادوس جوانتر از
چیزی هستند که بازیهای دیگو در مستطیل سبز را به خاطر داشته باشند.
دروازهبان این تیم میگوید: «خب سن و سال ما به زمان بازی او قد نمیدهد
ولی ویدئوهایش را از یوتیوپ دیدهام. او یکی از بهترینهای تاریخ است».
دیگو هم میگوید برای اینکه بازیکنانش بتوانند به سطح بهترین در فوتبال
برسند ابتدا نیازمند این هستند که احساس راحتی کنند و از بازیشان لذت
ببرند. «بازیکنانی که دارم قبلاً شیوه دیگری بازی میکردند، حالا من چشم در
چشم با آنها خیلی جدی حرف میزنم. از آنها میخواهم بگویند دوست دارند
چهکاره شوند. باید بازیکنم احساس راحتی کند، فوتبال را دوست داشته باشد و
بتواند زوایای پنهانی که دارد را کشف کند.»
تمرین حرف اول را میزندمارادونا
میگوید در تیمش کسی مثل خودش را ندارد که بدون تمرین هم بتواند کار را در
مسابقه دربیاورد، به همین خاطر همه موظف هستند تا هرطور شده در تمرینات
باشگاه شرکت کنند. «من سعی میکنم نظم تیمی را حفظ کنم و یکسری اصول وضع
کنم. اگر بازیکنی تمرین نکند، بازی نمیکند. اوکی قبول، مارادونا تمرین
نکرده است ولی در بازی قبلی، مارادونا دو گل زده و بازی با پیروزی به پایان
رسیده است. در تیمی که من دارم، مارادونایی وجود ندارد، پس بازیکنان
انتخابی به غیر از تمرین کردن ندارند.» دورادوس باشگاهی با امکانات زیاد
نیست ولی این موضوع هم دلیلی برای دلسردی مارادونا نیست. او تحت هر شرایطی
تمرینات باشگاه را دنبال میکند و آدمی نیست که غر بزند. رئیس باشگاه
دورادوس حرفهای جالبی درباره دیگو دارد. «روز اولی که تمرین را شروع کرده
بودیم از پشت فنسها داشتم همه را نگاه میکردم. کمی بعد از اینکه تمرین
تمام شد مارادونا آمد و من را بغل کرد و بابت فراهم کردن امکانات تمرینی از
من تشکر کرد. راستش ما زمین تمرین برای شب قبل از مسابقه نداریم و این
موضوع را به مارادونا هم گفتم ولی او رفت یک زمین خالی پیدا کرد و بعد از
رانندههای اتوبوس خواست با ماشینهایش آن زمین را روشن کنند. اینطوری
دیگر مشکل حل شد. مارادونا به جای اینکه غر بزند سعی کرد راه حل را پیدا
کند. او در هر شرایطی تمایل به برگزاری تمرین دارد. وقتی دیگو دارد زمین
میشود روحیه اش حسابی تغییر میکند و این همان چیزی است که این مرد را از
بقیه مجزا میکند.»
هنوز هم فوتبالمارادونا هم،
اما بیدلیل نیست که به هر دری میزند تا تمرینات تیمش برگزار شود. بیدلیل
نیست که او هنوز هم شیفته فوتبال و مربیگری است. او دلیل اصلی این موضوع
را خیلی ساده توضیح میدهد و میگوید: «در سرم، در ذهنم، من هیچ وقت از
زمین فوتبال بیرون نمیروم، چون هنوز هم خودم را یک فوتبالیست حس میکنم.
حس کردن بوی چمن را با هیچ قیمتی نمیشود خرید. به خاطر تداوم اینجور
احساسات است که مربیگری میکنم.»