بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
شنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 27
کد خبر: ۲۹۸۹۱
تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۸
اما همکاران من در بی بی سی خوب می دانند من چه می گویم. این که پایان یک گفتگو را با یک مثال هنرمندانه ای که می دانی با روح و روان مخاطب چه می کند به پایان ببری مهم است و نه آن مناظره یک ساعته.
تدبیر24: سیدعبدالجواد موسوی - اول از همه بگذارید صادقانه و صمیمانه تشکر کنم از آن هایی که در باره مطلب این بنده کم ترین اظهار نظر کردند. چه آن ها که به متلکی بسنده کردند. چه آن ها که مرا نواختند. چه آن ها که فکر کردند من تغییر موضع دادم و به اردوگاه دلواپسان پیوستم و به همین دلیل از دستم ناراحت شدند و چه آن هایی که برعکس به همین دلیل خوشحال شدند و تحسینم کردند. از همه عزیزان صمیمانه سپاسگزارم.

اما آن یادداشت چنان که من از کامنت ها متوجه شدم درست خوانده نشد. صد البته مقصر این بنده کم ترینم که نتوانستم با بیان الکن خود منظور و مرادم را درست منتقل کنم.عذر می خواهم. آن یادداشت چنان که از لحن آن پیداست کاملا شتابزده بود و مثل خیلی از یادداشت های دیگر صاحب این قلم احساساتی. اما چون موضوع آن،کودکان به خون غلتیده بود میزان احساسات در آن از غلظت بیشتری برخوردار بود. آن یادداشت در مدت زمانی کوتاه نوشته شد. در پاسخ به یک احساس درونی. دیدم که دوستان من در بی بی سی فارسی دارند به زعم خودشان زیرکی به خرج می دهند و در قامت یک خبرنگار حرفه ای و بی طرف چیزهایی را به مخاطبانشان القا می کنند که من هر چه قدر هم در این سال ها تغییر کرده باشم هیچ رقمه توی کتم نمی رود.

مشکل اغلب دوستان معترض به صاحب این قلم این است که در فضای دوقطبی زندگی می کنند. یعنی فکر می کنند آدمیزاد یا باید طرفدار بیست و سی باشد و یا طرفدار بی بی سی. آن ها که منصف ترند و حافظه تاریخی شان خیلی صدمه ندیده، اباطیل بنده را درباره صدا و سیمای جمهوری اسلامی بارها و بارها در همین خبرآنلاین دیده اند. انتقاداتی که به مراتب از آن چه درباره بی بی سی نوشته ام رادیکال تر است. من اصلا انتظاری از این رسانه به اصطلاح ملی ندارم. نه انتظاری و نه امیدی. پس انتقاد از بی بی سی به معنای تایید دم و دستگاه آقای ضرغامی نیست. و اصلا خیالتان را راحت کنم. من بی بی سی را نگاه می کنم اما این رسانه به اصطلاح ملی را نه. چرا که به این سخن مولانا جلال الدین بلخی از بن جان معتقدم:

گفت پیغمبر عداوت از خرد

بهتر از حمدی(مهری)که از جاهل رسد

بی بی سی فارسی را مصداق تام و تمام معاندان خردمند می دانم. و درست به همین دلیل به شدت برای آن ها احترام قائلم. این بیتی که برایتان مثال زدم در سال های اخیر برای من فقط یک بیت زیبا نبوده. سخنی حکیمانه بوده که راه و روش زندگی مرا تعیین کرده. بدون شک همکاران من در بی بی سی بسیاری از برنامه هایشان قابل تحسین است. از گفتن این حرف هیچ ابایی ندارم و از این که دلواپسان و همگنان آن ها از این حرف چه استنباطی داشته باشند هم هراسی. البته در همین بی بی سی فارسی برنامه هایی دیده می شود که مظهر و مصداق تام و تمام ابتذال و سطحی نگری است. فی المثل بعضی از برنامه هایی که تحت عنوان موسیقی به خورد خلق الله می دهند. به ویژه در برنامه تحویل سال نو امسال کاری انجام دادند که نشان می داد حقیقتا تا چه اندازه در فهم و درک زیبایی شناسی و مقولاتی از این دست بندگان خدا مشکل دارند. بگذریم. منظور این که مشکل خیلی از دوستان این است که درمقام قیاس برمی آیند. غافل از آن که اثبات شی نفی ماعدا نمی کند.

دیگر این که بله، من هم دیدم تصاویری را که از بی بی سی پخش شده. مصاحبه های بی بی سی را هم با آدم های مختلف دیدم. اما همکاران من در بی بی سی خوب می دانند من چه می گویم. این که پایان یک گفتگو را با یک مثال هنرمندانه ای که می دانی با روح و روان مخاطب چه می کند به پایان ببری مهم است و نه آن مناظره یک ساعته. این که اصلا به روی خودت نیاوری منشا و ریشه این جنگ چیست مهم است. این که مدام تکرار کنی دوهزار موشک به سوی اسرائیل پرتاب شده مهم است.د لامصب اگر آن موشک ها موشک بودند که لازم نبود دوهزار تا پرتاب شود. دو هزار تا پرتاب می کنند بلکه دوتایش بخورد به جهنم دره ای. سعی دارند یک جنایت جنگی را که یک طرفش زن ها و بچه ها و مردم بی پناهند و طرف دیگر یک ارتش تا دندان مسلح،یک جنگ تمام عیار جا بزنند. جنگ. می فهمی جنگ یعنی چه؟ یعنی من بزنم و تو هم بزنی. نه این که تو هواپیما داشته باشی و من چیزهایی به اسم موشک که حتی به قدر انفجار یک آبگرمکن قدرت تخریب ندارد. نه این که تو در حفاظ ضدگلوله و گنبد آهنی باشی و من بی سرپناه و جان پناه. مشکل این جاست که دارند اشغالگری را و جنایت جنگی را دفاع از خود می نامند. بی بی سی مدام این لغت چندش آور دفاع از خود را تکرار می کند. و آن وقت دوستان من می گویند مگر تو صحنه های کشته شدن فلسطینی ها را ندیدی؟ چرا می گویی بی بی سی مغرض است؟ چه بگویم؟ من فکر می کردم مخاطبان اباطیل بنده این میزان زیرکی را دارند و نیاز به توضیح واضحات نیست. آیا اشتباه می کردم؟ آیا سیاست زدگی چنان ما را در خود فروبرده که دیگر میان ما امکان دیالوگ وجود ندارد؟ البته من بیش از آن که دوستان عزیزم را مقصر بدانم آقای ضرغامی و نظائر او را مقصر می دانم. آن ها کار این سرزمین را به جایی کشانده اند که دیگر باید بابت دفاع از کودکان مظلوم غزه نیز شماتت شویم. این فاجعه نتیجه ندانم کاری ها و کج سلیقگی های آن هاست. شاید اگر عمری باقی بود همین روزها یک کیسه حسابی به تن این دوستان بکشم. 
برچسب ها: تدبیر24 ، بی بی سی
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها