به زودی با این جنجالی که به راه افتاده، دست و پای منفعت طلبان از این باشگاه مردمی کوتاه می شود. منفعت طلبانی که به قول محمد مایلی کهن بوی دلالی را به تیم آورده اند!
تدبیر24: منتقدین - «آنچه موجب شکل گیری آرامش بر فضای ورزش نیز شده این است که سایه سیاست را
از روی ورزش برداشتیم.» (رئیس جمهور در گفتگوی زندۀ شبکۀ اول سیما، در
گزارش صدمین روز از شروع دولت)
جلوی جملۀ بالا چند علامت تعجب باید
گذاشت؟ چند خط اجازه بدهید تا ببینم دولت آقای روحانی چطور سایۀ سیاست را
از ورزش کشور کنار زده است:
1. عزل علی دایی از سرمربیگری پرسپولیسنیازی
به معرفی علی دایی نیست؛ همه او را می شناسند. جناب آقای رئیس جمهور هم
احتمالا در حالی که جلوی تلوزیون نشسته اند و ظرف تخمه ای جلویشان بوده،
بازیهای او را دیده اند. شاید هم از طریق شبکه های اجتماعی که در آن عضوند
پیگیر گل های علی دایی بوده اند. هرچه هست امروز به گفتۀ علی دایی که همیشه
به رُک گویی شهره بوده، وزیر ورزش موجب برکناری اش شده است. در انتهای این
یادداشت مفصل به این ماجرا خواهیم پرداخت.
2. وزیر ورزش: «در صورتی که رئیس فدراسیون فوتبال نیز اشتباه داشته باشد مجمع را برگزار و رئیس را عوض میکنیم.»لازم
نیست تا ورزشی باشی که بدانی دخالت سیاسیون در ورزش، یعنی تعلیق ورزش
کشور؛ در هر رشته ای که باشد. این اظهارات وزیر ورزش آنقدر در رسانه ها
اینور و آنور شد که بالاخره مجبور شدند بگویند منظور آقای وزیر دخالت
مستقیم نبوده است، بلکه منظور این بوده که مجمع رئیس را برکنار می کند!
هرچه هست از روز روشنتر است که آقای وزیر، به صرف «وزیر» بودنشان چنین حرفی
را زده اند، وگرنه چرا دیگر اعضای مجمع چنین افاضاتی نفرموده اند؟
3. وزیر ورزش: «کیروش مربی هر رشتهای هم که باشد، باید تابع قوانین فدراسیون باشد.»بعد
از صعود مقتدرانۀ ایران به جام جهانی و بازیهای درخشان این تیم جلوی
بزرگان فوتبال دنیا، موجی از درخواست های مردمی برای تمدید قرارداد با مربی
موفق تیم ملی به راه افتاد. خب، یک سیاست باز قهار در این شرایط چه می
کند؟ معلوم است، موج سواری! آقایان هم همین کار را کردند: از کی روش حمایت
می کنیم. به فدراسیون کمک می کنیم تا او بماند و... به عنوان نمونه آقای
وزیر فرموده بوند: «آقای کیروش باید تجدیدنظر خاصی کند و اگر تعدیل مالی
در خواسته وی صورت بگیرد، ما کمک میکنیم.» کمی که گذشت آن روی سکۀ افاضات
وزیر محترم ورزش هم آغاز شد. از یک طرف کی روش را به تبعیت از «قوانین»
فدراسیون دعوت می کردند و از طرف دیگر رئیس همان فدراسیون را «تهدید» که
اگر اشتباه کنی برکناری! این می شود همان بازی معروفی که همه می شناسندش؛
همان «سیاست...».
4.
معاون وزارت ورزش: «عقد قرارداد کارلوس کیروش، یک مسئله داخل فدراسیونی
است که به دلیل ضعف فدراسیون به فضای عمومی جامعه کشیده شده است، در
حالی که این موضوعی نیست که برخی رسانهها در مورد آن رفراندوم بگذارند و
نظر مردم را دریافت کنند و این ضعف فدراسیون را میرساند که مسئله داخلی
را نتوانسته مدیریت کند.»
کسانی که ماجرای کی روش را پیگیری کرده
اند می دانند که کار قرارداد او تقریبا تمام شده بود. همه چیز بر وفق مراد
بود، تا اینکه از اینطرف و آنطرف صدا بلند شد که شرایط قرارداد باید به
تصویب وزارت ورزش برسد. مسلم است که مدیر مصالحه گر اما زیرکی مثل کفاشیان
هم به جای مقابله با شرایط، تسلیمِ آن شود. بنابراین بعد از گذشت مدتی
کوتاه، همۀ توافقات به هم می خورد و کفاشیان می گوید قرارداد کی روش باید
به تایید وزارت ورزش برسد! بعد هم در اظهارنظری می گوید ابقای کیروش به
عنوان سرمربی تیم ملی بستگی به نظر وزارت ورزش و تصمیم آنها دارد!
5.
کفاشیان: «واقعا اختیاری ندارم، البته جاهایی اختیارم زیاد است و جاهایی
خیلی کم. در واقع جاهایی که به من حمله میشود اختیاراتم زیاد میشود.»این
جملۀ کفاشیان خیلی معنا دارد. یک معنایش این است که اگر سیاسیون به من
حمله کنند که «عوضت می کنیم»، فشار مردم فوتبالدوست توپ را به زمینِ طرفِ
مقابل می اندازد. اتفاقی که هم اکنون هم افتاده و رئیس فدارسیون تلاش می
کند با زیرکی و با کمک گرفتن از نظرات مردم که در نظرسنجی های مختلف، از
جمله در نظر سنجی برنامۀ نود، قاطعانه خواستار ابقای کی روش هستند، قرارداد
او را تمدید کند. کفاشیان در شجاعت کارنامه درخشانی نداشته اما بعضی وقتها
با درایت عمل کرده است و امیدواریم قرارداد کی روش هم با درایت او و بی
دخالت سیاست بازان تمدید شود.
6. نگاهی به ماجرای عزل غیرورزشی علی داییشکی
نیست که پرسپولیس با نتایج ضعیفی که در ابتدای فصل گرفت، موجی از انتقادات
را به راه انداخت، و باز هم شکی نیست که عده ای که در این اوضاع بویی به
مشامشان رسیده بود، با حرارت تر از بقیه با سایت ها و روزنامه ها مصاحبه می
کردند که تیم را بدهید به من، درستش می کنم اما اگر کمی منصفانه به ماجرا
نگاه کنیم، متوجه می شویم که از دست دادن «سید جلال حسینی»، «محمدرضا
خلعتبری»، «محسن مسلمان»، «سید مهدی سید صالحی» و... برای هر تیمی مشکل
ایجاد می کند. با این حال تمرینات پیش از فصل پرسپولیس به طور منظم انجام
شد و این تیم با ترکیبی از بازیکنان جوان و باتجربه لیگ را آغاز کرد. اما
هنوز چند هفته از شروع لیگ نگذشته بود که انتقادها شروع شد. انتقادهایی که
بعضا غیرمنصفانه بود. همان زمان بود که مصاحبه های آقای درخشان هم شروع شد.
جالبترین بخش مصاحبه های این مربی آنجا بود که می گفت: یک سال تیم را به
من بدهید ببینید چطور می شود! اینهمه مربی خارجی و داخلی آمدند و رفتند،
یعنی نیمکت پرسپولیس یکسال به منِ پیشکسوت نمی رسد!؟
جواب سوال
حمید درخشان خیلی زود از طرف رئیس هیات مدیرۀ پرسپولیس داده شد. دایی
برکنار شد و به جای اینکه مربی بزرگتری را در سمتِ او منصوب کنند، حمید
درخشان سرمربی شد. درخشانی که چهار تیم لیگ برتری را هدایت کرده است و جالب
اینکه همۀ آنها به دستۀ اول سقوط کرده اند! دایی قهرمان یک دورۀ لیگ، و دو
دورۀ جام حذفی، و نایب قهرمان فصل قبل از تیم کنار می رود و شخصی با این
کارنامه جایگزین می شود...
به هر حال ماجرای سیاسی برکناری علی
دایی، به همان اندازه که طرفداران را بهت زده کرد، به همان اندازه هم به
نفع آنان شد. چراکه به زودی با این جنجالی که به راه افتاده، دست و پای
منفعت طلبان از این باشگاه مردمی کوتاه می شود. منفعت طلبانی که به قول
محمد مایلی کهن بوی دلالی را به تیم آورده اند! همانها که ورزشی نیستند و
از درد ورزش هیچ نمی دانند. همانها که به قول آقای رحیمی، مدیرعامل سابق
تیم هم قدرت دارند و هم ثروت.
آنها خواهند رفت و آنچه می ماند خواستۀ زلالِ مردم است. خواسته ای که در دو حرف خلاصه می شود: «حق...»