بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
جمعه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 26
کد خبر: ۵۰۴۲۶
تاریخ انتشار: ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۰
نامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر/قسمت دوم
هرگز نباید سرمستى زمامدارى‏تو را بخود مشغول سازد/ از امتیاز خواهى براى خود در آنچه مردم در آن مساوى هستند بپرهیز/ هرگز بخاطرکارهاى فراوان و مهمى که انجام مى‏دهى از انجام نشدن کارهاى کوچک‏معذور نیستى/ «خراج‏»و«مالیات‏»را دقیقا زیر نظر بگیر!بگونه‏اى که صلاح مالیات‏دهندگان باشد.

تدبیر24: سیزدهم رجب سالروز ولادت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب است. جایگاه و شخصیت والای این ابر مرد عالم امکان بطور کامل قابل فهم و وصف نیست. یکی از اثرات بلند نظرانه و حکیمانه ایشان، نامه آن حضرت به مالک اشتر نخعی است که می بایست سرلوحه مسئولین در امور زمامداری مملکتی باشد. این فرمان را امام علیه السلام به هنگامى که مالک را فرماندار«مصر»قرار داد، نوشته است و این زمانى بود که وضع زمامدار مصر«محمد بن ابو بکر»در هم ریخته و متزلزل شده بود،این فرمان از طولانى‏ترین و جامعترین‏فرمانهاى امام علیه السلام مى‏باشد که آن را در دو قسمت به تشریح می خوانیم :

قسمت دوم :

سپس از میان مردم،برترین فرد،در نزد خود را براى قضاوت برگزین‏از کسانیکه مراجعه فراوان آنها را در تنگنا قرار ندهد.و بر خورد مخالفان‏با یکدیگر او را بخشم و کج‏خلقى وا ندارد. در اشتباهاتش پافشارى نکن. و باز گشت‏ به حق،هنگامى که براى آنها روشن شد،بر آنها سخت نباشد.

طمع را از دل بیرون کرده،و در فهم مطالب به اندک تحقیق،اکتفا نکند،ازکسانى که در شبهات از همه محتاط تر،و در یافتن و تمسک به حجت و دلیل از همه‏مصرتر باشند.با مراجعه مکرر شکایت کنندگان کمتر خسته شوند و در کشف امور شکیباتر،و به هنگام آشکار شدن حق در فصل خصومت ازهمه قاطع تر باشند.از کسانیکه ستایش فراوان آنها را فریب ندهد،و تمجیدهاى‏بسیار آنانرا متمایل به جانب مدح کننده نسازد،ولى البته این افراد بسیار کمند.

آنگاه با جدیت هر چه بیشتر قضاوتهاى قاضى خویش را بررسى کن و در بذل وبخشش به او سفره سخاوتت را بگستر،آنچنانکه نیازمندیش از بین برود وحاجت و نیازى به مردم پیدا نکند، و از نظر منزلت و مقام آنقدر مقامش را نزدخودت بالا ببر که هیچکدام از یاران نزدیکت،به نفوذ در او طمع نکند.واز توطئه این گونه افراد در نزد تو در امان باشد.

(و بداند که موقعیتش از اوبالاتر نیست که بخواهد از او شکایتى بکند)در آنچه گفتم با دقت‏ بنگر! چرا که‏این دین اسیر دست اشرار و وسیله هوسرانى و دنیا طلبى گروهى بوده است.

سپس در کارهاى کارمندانت ‏بنگر!و آنها را با آزمایش و امتحان بکار وادار! و از روى میل و استبداد آنها را به کارى وا ندار، زیرا استبداد و تسلیم‏تمایل شدن،کانونى از شعبه‏هاى جور و خیانت است.و از میان آنها افرادى‏که با تجربه‏تر و پاکتر و پیشگام تر در اسلامند برگزین،زیرا اخلاق آنها بهتر وخانواده آنها پاک تر،و همچنین کم طمع تر و در سنجش عواقب کارها بیناترند.

سپس حقوق کافى به آنها بده زیرا این کار آنها را در اصلاح خویش تقویت‏مى‏کند،و از خیانت در اموالیکه زیر دست آنها است‏بى‏نیاز می سازد.

بعلاوه این حجتى در برابر آنها است اگر از دستورت سر پیچى کنند یا درامانت‏خیانت ورزند، سپس با فرستادن ماموران مخفى راستگو و با وفا،کارهاى آنان را زیر نظر بگیر! زیرا بازرسى مداوم پنهانى،سبب مى‏شود که آنها به امانت دارى و مداراکردن بزیردستان ترغیب شوند! اعوان و انصار خویش راسخت زیر نظر بگیر اگر یکى از آنها دست‏بخیانت زد و ماموران سرى تو متفقا چنین گزارشى را دادند،به همین مقدار از شهادت قناعت کن.و اورا زیر تازیانه کیفر بگیر! و به مقدار خیانتى که انجام داده او را کیفر نما!سپس وى‏را در مقام خوارى و مذلت‏بنشان!و نشانه خیانت را بر او بنه!و گردن بند ننگ و تهمت را بگردنش بیفکن! (و او را به جامعه چنان معرفى کن که عبرت دیگران گردد)«خراج‏»و«مالیات‏»را دقیقا زیر نظر بگیر!بگونه‏اى که صلاح مالیات‏دهندگان باشد.زیرا در بهبودى وضع مالیات،و بهبودى حال مالیات‏دهندگان،بهبودى حال دیگران نیز نهفته است.و هرگز دیگران به صلاح و آسایش‏نمى‏رسند،جز اینکه خراج دهندگان در صلاح و بهبودى بسر برند،چرا که‏مردم همه عیال و نان خور خراج و خراج گذاران هستند.باید کوشش تو در آبادى‏زمین بیش از کوشش در جمع آورى خراج باشد زیرا که خراج جز با آبادانى‏بدست نمى‏آید.و آن کس که بخواهد مالیات را بدون عمران و آبادانى مطالبه‏کند شهرها را خراب،و بندگان خدا را نابود مى‏سازد.و حکومتش بیش ازمدت کمى دوام نخواهد داشت.اگر رعایا از سنگینى مالیات،و یا رسیدن‏آفات،یا خشک شدن آب چشمه‏ها،و یا کمى باران و یا دگرگونى زمین دراثر آب گرفتن و فساد بذرها،و یا تشنگى بسیار براى زراعت و فاسد شدن آن ‏به تو شکایت آورند.مالیات را به مقدارى که حال آنها بهبود یابد تخفیف بده ‏و هرگز این تخفیف بر تو گران نیاید،زیرا که آن ذخیره و گنجینه‏اى است که‏آنها بالاخره آنرا در عمران و آبادى کشورت بکار مى‏بندند و موجب عمران‏سرزمین هاى تو و زینت‏ حکومت و ریاست تو خواهد بود و از تو بخوبى ستایش‏مى‏کنند و در گسترش عدالت از ناحیه تو با خرسندى سخن مى‏گویند.و تو نیز خوددر این میان مسرور و شادمان خواهى بود. بعلاوه تو مى‏توانى با تقویت آنها ازطریق ذخیره‏اى که بر ایشان نهاده‏اى اعتماد کنى.و نیز مى‏توانى با این عمل که‏آنها را به عدالت و مهربانى عادت داده‏اى،به آنان مطمئن باشى،چرا که گاهى‏براى تو گرفتاریهائى بیش مى‏آید که باید بر آنها تکیه کنى.و در این حال آنهابا طیب خاطر،پذیرا خواهند شد و عمران و آبادى تحمل همه اینها را دارد و اما ویرانى زمین تنها به این علت است که کشاورزان و صاحبان زمین فقیر مى‏شوند.

و بیچارگى و فقر آنها بخاطر آن است که زمامداران به جمع اموال می پردازند و نسبت‏به بقاى حکومتشان بدگمانند،و از تاریخ زمامداران گذشته‏عبرت نمی گیرند.

سپس در وضع منشیان و کارمندانت دقت کن و کارهایت را به بهترین آنها بسپارو نامه‏هاى سرى و نقشه‏ها و طرحهاى مخفى خود را در اختیار کسى بگذارکه داراى اساسى‏ترین اصول اخلاقى باشد! از کسانى که موقعیت و مقام آنها را مست و مغرور نسازد که در حضور بزرگان و سران مردم،نسبت‏ به تو مخالفت‏ و گستاخى کنند،و در اثر غفلت در رساندن نامه‏هاى کارمندانت، به تو و گرفتن‏جوابهاى صحیحش از تو،کوتاهى ننمایند،خواه در امورى باشد که از طرف تو دریافت می دارند و یا از سوى تو می بخشند،باید قراردادهائى که براى تو تنظیم‏میکنند سست و آسیب پذیر نباشد،و هر گاه قرار دادى به زیان تو باشد از یافتن راه حل‏عاجز نمانند.و نسبت‏به ارزش و منزلت‏خویش نا آگاه و بى اطلاع نباشند که‏شخص نا آگاه از منزلت‏خویش،از ارزش و مقام دیگرى نا آگاه تر خواهد بود.

سپس در انتخاب این منشیان هرگز به فراست و خوشبینى و خوش گمانى‏خود تکیه مکن، چرا که مردان زرنگ، طریقه جلب نظر و خوشبینى زمامداران ‏را با ظاهر سازى و تظاهر به خوش خدمتى خوب مى‏دانند، در حالیکه در ماوراء این ظاهر جالب هیچگونه امانت‏دارى و خیرخواهى وجود ندارد. بلکه آنها را از طریق پستهائى که براى حکومتهاى صالح پیش از تو داشته‏اند بیازماى، بنابر این بر کسانى اعتماد کن که در میان مردم خوش سابقه‏تر و در امانت دارى‏معروفند،و این خود دلیل آنست که تو براى خدا و کسانى که والى بر آنان هستى‏خیر خواه مى‏باشى،باید براى هر نوعى از کارها یک رئیس انتخاب کنى!رئیسى‏که کارهاى مهم، وى را مغلوب و درمانده نسازد،و کثرت کارها او را پریشان‏و خسته نکند،و به خوبى باید بدانى هر عیبى در منشیان تو یافت‏شود که تو از آن‏بیخبر باشى شخصا مسؤل آن خواهى بود!به تجار و صاحبان صنایع توصیه کن!و آنها را به خیر و نیکى سفارش نما(و در این توصیه بین) بازرگانانى که در شهر و یا ده هستند (و داراى مرکز ثابت وتجارت خانه ‏اند)و آنها که سیار و در گردشند،و نیز صنعتگرانى که با نیروى‏جسمانى خویش بکار صنعت میپردازند،تفاوت مگذار! چرا که آنها منابع اصلى‏منافع و اسباب آسایش جامعه به شمار میروند،آنها هستند که از سرزمینهاى‏دور دست،از پرتگاهها و کوهستانها و دریاها،و سرزمینهاى هموار و ناهموارمواد مورد نیاز را گرد میآورند،از مناطقى که عموم مردم با آن سر و کارى‏ندارند و جرئت رفتن به آن سامان را نمیکنند (توجه داشته باش)بازرگانان وپیشه‏وران و صنعتگران مردمى سالمند و از نیرنگ و شورش آنها بیمى نیست،آنها صلح دوست و آرامش طلبند.اما باید از وضع آنان،چه آنها که درمرکز فرماندارى تو زندگى میکنند و چه آنها که در گوشه و کنار هستند جستجو وبازرسى کنى،ولى بدان با همه آنچه گفتم در میان آنها گروهى تنگ نظر و بخیل‏آنهم به صورت قبیح و زشت آن،میباشند.که همواره در پى احتکار مواد موردنیاز مردم و تسلط یافتن بر تمام معاملات هستند!و این موجب زیان توده مردم‏و عیب و ننگ بر زمامداران است.از احتکار به شدت جلوگیرى کن که رسول‏خدا صلى الله علیه و آله و سلم از آن منع فرمود.باید معاملات با شرائط آسان صورت گیرد،با موازین عدل و نرخهائى که نه به فروشنده زیان رساند و نه به خریدار!و هرگاه کسى پس از نهى تو از احتکار به چنین کارى دست‏بزند،او را کیفر کن!ودر مجازات او بکوش ولى این مجازات نباید بیش از حد باشد.

خدا را ! خدا را ! در مورد طبقه پائین! آنها که راه چاره ندارند یعنى‏مستمندان و نیازمندان و تهیدستان و از کار افتادگان،در این طبقه هم کسانى هستندکه دست‏سؤال دارند و هم افرادى که باید بآنها بدون پرسش،بخشش شود،بنابر این به آنچه خداوند در مورد آنان بتو دستور داده عمل نما!قسمتى از بیت المال و قسمتى از غلات خالصه‏جات اسلامى را در هر محل به آنها اختصاص ده،و بدان آنها که دورند به مقدار کسانى که نزدیکند سهم دارند و باید حق همه آنها را مراعات کنى،بنابر این هرگز نباید سرمستى زمامدارى‏تو را بخود مشغول سازد، (و بآنها رسیدگى نکنى)چرا که هرگز بخاطرکارهاى فراوان و مهمى که انجام مى‏دهى از انجام نشدن کارهاى کوچک‏معذور نیستى!نباید دل از آنها برگیرى و چهره بروى آنان درهم کشى!درامور آنها که بتو دسترسى ندارند و مردم بدیده تحقیر،بآنها مى‏نگرند بررسى‏کن،و براى این کار فرد مورد اطمینانى را که خدا ترس،و متواضع باشد برگزین‏تا وضع آنان را بتو گزارش دهد،سپس با آن گروه بطورى رفتار کن که به‏هنگام ملاقات پروردگار عذرت پذیرفته باشد،چرا که از میان رعایا این‏گروه از همه به احقاق حق محتاج ترند.و باید در اداى حق تمام افراد در پیشگاه‏خداوند عذر و دلیل داشته باشى،درباره یتیمان و پیران از کارافتاده که هیچ‏راه چاره‏اى ندارند و نمى‏توانند دست نیاز خود را بسوى مردم دراز کنند،بررسى کن،البته این کار بر زمامداران سنگین است!ولى حق همه‏اش سنگین است!

و گاهى خداوند آن را بر اقوامى سبک مى‏سازد، اقوامى که طالب عاقبت‏نیکند،و خویش را به استقامت و بردبارى عادت داده و براستى وعده‏هاى‏خداوند اطمینان دارند.

براى مراجعان خود وقتى مقرر کن که به نیاز آنها شخصا رسیدگى کنى!

مجلس عمومى و همگانى براى آنها تشکیل ده و درهاى آنرا بروى هیچکس نبندو بخاطر خداوندى که ترا آفریده تواضع کن و لشکریان و محافظان و پاسبانان‏را از این مجلس دور ساز! تا هر کس با صراحت و بدون ترس و لکنت‏سخنان‏خود را با تو بگوید،زیرا من بارها از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم این سخن را شنیدم‏«ملتى که حق ضعیفان را از زورمندان با صراحت نگیرد،هرگز پاک‏و پاکیزه نمى‏شود و روى سعادت نمى‏بیند»سپس خشونت و کندى آنها رادر سخن تحمل کن،در مورد آنها هیچگونه محدودیت و استکبار روا مدار که خداوند بواسطه این کار،رحمت واسعش را بر تو گسترش خواهد دادو موجب ثواب اطاعت او براى تو خواهد شد.آنچه میبخشى بگونه‏اى ببخش‏که گوارا باشد (بى منت و بى خشونت).و خود دارى از بخشش را با لطف ومعذرت‏خواهى توام کن! بدان قسمتى از کارها است که شخصا باید آنها را انجام دهى، (و نباید بدیگران واگذار کنى).از جمله:پاسخ دادن به کارگزاران ‏دولت می باشد،در آنجا که منشیان و دفتر داران از پاسخ عاجزند.و دیگر برآوردن نیازهاى مردم است در همان روز که احتیاجات گزارش میشود،و پاسخ‏آنها براى همکارانت مشکل و دردسر می آفریند. (بهوش باش!)کار هر روز را درهمان روز انجام ده زیرا هر روز کارى مخصوص بخود دارد. باید بهترین اوقات‏و بهترین ساعات عمرت را براى خلوت با خدا قرار دهى!هر چند اگر نیت‏خالص‏داشته باشى،و امور رعایا روبراه شود همه کارهایت عبادت و براى خدا است.

از جمله کارهائى که مخصوصا باید با اخلاص انجام دهى اقامه فرائض است‏که ویژه ذات پاک او است. بنابر این از بدنت‏شب و روز در اختیار فرمان خدا بگذار! و آنچه موجب تقرب تو به خداوند می شود بطور کامل و بدون نقص به انجام‏رسان! اگر چه خستگى جسمى و ناراحتى پیدا کنى و هنگامى که به نماز جماعت‏ براى مردم مى‏ایستى باید نمازت نه نفرت‏آور و نه تضییع‏کننده باشد. (نه آنقدرآنرا طول بده که موجب تنفر مامومین شود و نه آنقدر سریع که نماز را ضایع کنى)چرا که در بین مردمى که با تو به نماز ایستاده‏اند، هم بیمار وجود دارد،و هم افرادى‏که کارهاى فوتى دارند،من از رسول خدا (ص)بهنگامى که مرا بسوى‏«یمن‏»فرستاد پرسیدم:چگونه با آنان نماز بخوانم؟در پاسخم فرمود: نمازى بخوان‏همچون نمازى که ناتوانترین آنها میخواند،و نسبت‏به مؤمنان رحیم و مهربان‏باش!

هیچگاه خود را در زمانى طولانى از رعیت پنهان مدار!چرا که دور بودن‏زمامداران از چشم رعایا خود موجب نوعى محدودیت و بى اطلاعى نسبت‏به‏امور مملکت است،و این چهره پنهان داشتن زمامداران،آگاهى آنها را ازمسائل نهانى قطع میکند.در نتیجه،بزرگ در نزد آنان کوچک،و کوچک بزرگ،کار نیک زشت،و کار بد نیکو،و حق با باطل آمیخته میشود.چرا که زمامداربه هر حال بشر است، و امورى که از او پنهان است نمی داند. از طرفى حق همیشه‏علامت مشخصى ندارد تا بشود راست را از دروغ تشخیص داد از این گذشته تواز دو حال خارج نیستى یا مردى هستى که خود را آماده جانبازى در راه حق‏ساخته‏اى؟بنابر این نسبت ‏به حق واجبى که باید بپردازى،یا کار نیکى که بایدانجام دهى،چرا خود را در اختفا نگه میدارى؟ یا مردى هستى بخیل و تنگ‏نظر،در این صورت،مردم چون تو را ببینند مایوس میشوند و از حاجت‏خواستن‏صرفنظر میکنند!! بعلاوه بیشتر حوائج مراجعان براى تو چندان زحمتى ندارد،از قبیل شکایت از ستمى،یا در خواست انصاف در داد و ستدى.سپس بدان‏براى زمامدار، خاصان و صاحب اسرارى است که خود خواه و دست درازند،و در داد و ستد،با مردم عدالت و انصاف را رعایت نمیکنند،ریشه ستم آنان‏را با قطع وسائل از بیخ بر کن!و به هیچ یک از اطرافیان و بستگان خود زمینى‏از اراضى مسلمانان وامگذار،و باید طمع نکنند که قرار دادى بسود آنها منعقدسازى که مایه ضرر سایر مردم باشد،خواه در آبیارى و یا عمل مشترک دیگر، بطوریکه هزینه‏هاى آنرا بر دیگران تحمیل کنند که در این صورت سودش براى‏آنها است و عیب و ننگش براى تو در دنیا و آخرت.

حق را درباره آنها که خواهان حقند چه خویشاوند،و چه بیگانه رعایت‏کن،و در این باره صابر باش و به حساب خدا بگذار!(و پاداش این کار را ازاو بخواه) هر چند اینکار،موجب فشار بر یاران نزدیکت‏شود،و سنگینى این راه را بخاطر سرانجام ستوده آن تحمل کن،و هرگاه رعایا نسبت‏به تو گمان بد ببرند،افشاگرى کن!و عذر خویش را در مورد آنچه موجب بدبینى شده آشکارا باآنان در میان گذار،و با صراحت‏بدبینى آنها را از خود بر طرف ساز،چه اینکه‏ اینگونه صراحت، موجب تربیت اخلاقى تو و ارفاق و ملاطفت ‏براى رعیت‏است و این بیان عذر تو را به مقصودت در وادار ساختن آنها به حق می رساند.

هرگز صلحى را که از جانب دشمن پیشنهاد می شود و رضاى خدا در آن‏است رد مکن،که در صلح براى سپاهت آسایش و تجدید نیرو،و براى خودت‏آرامش از هم و غم ها،و براى ملتت امنیت است.اما زنهار! زنهار! سخت ‏از دشمنت پس از بستن پیمان صلح بر حذر باش! چرا که دشمن گاهى نزدیک می شودکه غافلگیر سازد،بنابر این دور اندیشى را بکار گیر،و در این موارد روح خوش بینى را کنار بگذار، اگر پیمانى بین تو و دشمنت‏بسته شد،و یا تعهد پناه دادن‏را باو دادى،جامه وفاء را بر عهد خویش بپوشان،و تعهدات خود را محترم‏بشمار! و جان خود را سپر تعهدات خویش قرارده! زیرا هیچ یک از فرائض الهى‏نیست که همچون وفاى بعهد و پیمان، مردم جهان با تمام اختلافاتى که دارند، نسبت‏ به آن این چنین اتفاق نظر داشته باشند حتى مشرکان زمان جاهلیت، علاوه‏بر مسلمانان، آن را مراعات می کردند.چرا که عواقب پیمان شکنى را آزموده‏بودند. بنابر این هرگز پیمان شکنى مکن،و در عهد خود خیانت روا مدار، ودشمنت را مفریب، زیرا غیر از شخص جاهل و شقى،کسى گستاخى بر خداوند را روا نمی دارد. خداوند عهد و پیمانى را که با نام او منعقد می شود با رحمت‏خود مایه آسایش بندگان،و حریم امنى برایشان قرار داده تا بآن پناه برند.و براى انجام کارهاى خود بجوار او متمسک میشوند. بنابر این،فساد،خیانت و فریب،در عهد و پیمان راه ندارد،هرگز پیمانى را مبند که در تعبیرات‏آن جاى گفتگو باقى بماند،و بعد از تاکید و عبارات محکم،عبارات سست‏و قابل توجیه بکار مبر(که اثر آنرا خنثى میکند).هرگز نباید قرار گرفتن در تنگنا به خاطر الزامهاى الهى پیمان ها، تو را وادار سازد که براى فسخ آن از راه ناحق ‏اقدام کنى،زیرا شکیبائى تو در تنگناى پیمانها که امید گشایش و پیروزى درعاقبت آن دارى،بهتر است از پیمان شکنى و خیانتى که از مجازات آن میترسى‏همان پیمان شکنى که موجب مسؤلیتى از ناحیه خداوند میگردد که نه در دنیا و نه‏در آخرت نتوانى پاسخ گوى آن باشى.

زنهار! از ریختن خون به ناحق بپرهیز، زیرا هیچ چیز در نزدیک ساختن کیفرانتقام،بزرک ساختن مجازات،سرعت زوال نعمت،و پایان بخشیدن به‏زمامدارى،همچون ریختن خون ناحق نیست،و خداوند سبحان در دادگاه‏قیامت قبل از هر چیز در میان بندگان خود،در مورد خونهائى که ریخته شده‏دادرسى خواهد کرد.بنابر این زمامداریت را با ریختن خون حرام تقویت‏مکن.چرا که آنرا تضعیف و سست میکند،بلکه بنیاد آنرا می کند و آنرا به‏دیگران منتقل مینماید.و هیچگونه عذرى نزد خدا و نزد من در قتل عمد پذیرفته‏ نیست.چرا که کیفر آن قصاص است.و اگر به قتل خطا مبتلا گشتى و شمشیر وتازیانه و دستت‏ به ناروا کسى را کیفر کرد،-چون ممکن است‏با یک مشت وبیشتر قتلى واقع گردد. مبادا غرور زمامدارى مانع از آن شود که حق اولیاء مقتول‏را بپردازى و رضایت آنها را جلب کنى!.

خویشتن را از خودپسندى بر کنار دار و نسبت‏به نقاط قوت خویش خود بین‏ مباش.مبادا تملق را.دوست‏بدارى زیرا که آن مطمئن‏ترین فرصت‏ براى شیطان است،تا نیکوکارى نیکان ‏را محو و نابود سازد.از منت ‏بر رعیت‏به هنگام احسان،بپرهیز،و بیش از آنچه‏انجام داده‏اى کار خود را بزرگ مشمار،و از اینکه به آنها وعده دهى و سپس تخلف‏ کنى برحذر باش،زیرا منت،احسان را باطل میسازد،و بزرگ شمردن خدمت‏نور حق را میبرد و خلف وعده موجب خشم خدا و خلق است،خداوند می فرماید «این موجب خشم بزرگ نزد خدا است که بگوئید و انجام ندهید»(سوره ‏صف(61)،آیه‏3.

از عجله در مورد کارهائى که وقتشان نرسیده،یا سستى در کارهائى که‏امکان عمل آن فراهم شده،یا لجاجت در امورى که مبهم است،یا سستى درکارها هنگامى که واضح و روشن است‏بر حذر باش!و هر امرى را در جاى خویش‏و هر کارى را بموقع خود انجام ده.

از امتیاز خواهى براى خود در آنچه مردم در آن مساوى هستند بپرهیز،واز تغافل از آنچه مربوط بتواست و براى همه روشن است‏برحذر باش،چرا که‏بهر حال نسبت ‏به آن در برابر مردم مسئولى و بزودى پرده از روى کارهایت‏بر کنارمیرود،و انتقام مظلوم از تو گرفته می شود باد دماغت را فرو بنشان حدت و شدت ‏و قدرت دست، و تیزى زبانت را در اختیار خود گیر! و براى جلوگیرى از این‏کار، مخصوصا توجه بزبانت داشته باش که(سخنى بدون فکر نگوئى)،و نیزدر بکار بستن قدرت تاخیر انداز تا خشمت فرو نشیند،و مالک خویشتن گردى،هرگز حاکم بر خویشتن نخواهى بود جز اینکه فراوان به یاد قیامت و باز گشت‏بسوى پروردگار باشى!

بر تو واجب است که همواره بیاد حکومتهاى عادلانه پیش از خود باشى،همچنین توجه خود را بر روشهاى خوب یا اثرى که از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم رسیده،ویا فریضه‏اى که در کتاب خداوند آمده معطوف دار،بخطوطى از حکومت که‏در روش من مشاهده کرده‏اى اقتداء کن و براى پیروى از این عهد./

و سلام و درود، بر پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)و دودمان پاکش باد،سلامى فراوان و بسیارو السلام.

برچسب ها: تدبیر24
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها