تدبیر24: سیزدهم رجب سالروز ولادت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب است. جایگاه و شخصیت والای این ابر مرد عالم امکان بطور کامل قابل فهم و وصف نیست. یکی از اثرات بلند نظرانه و حکیمانه ایشان، نامه آن حضرت به مالک اشتر نخعی است که می بایست سرلوحه مسئولین در امور زمامداری مملکتی باشد. این فرمان را امام علیه السلام به هنگامى که مالک را فرماندار«مصر»قرار داد، نوشته است و این زمانى بود که وضع زمامدار مصر«محمد بن ابو بکر»در هم ریخته و متزلزل شده بود،این فرمان از طولانىترین و جامعترینفرمانهاى امام علیه السلام مىباشد که آن را در دو قسمت به تشریح می خوانیم :
قسمت دوم :
سپس از میان مردم،برترین فرد،در نزد خود را براى قضاوت برگزیناز کسانیکه مراجعه فراوان آنها را در تنگنا قرار ندهد.و بر خورد مخالفانبا یکدیگر او را بخشم و کجخلقى وا ندارد. در اشتباهاتش پافشارى نکن. و باز گشت به حق،هنگامى که براى آنها روشن شد،بر آنها سخت نباشد.
طمع را از دل بیرون کرده،و در فهم مطالب به اندک تحقیق،اکتفا نکند،ازکسانى که در شبهات از همه محتاط تر،و در یافتن و تمسک به حجت و دلیل از همهمصرتر باشند.با مراجعه مکرر شکایت کنندگان کمتر خسته شوند و در کشف امور شکیباتر،و به هنگام آشکار شدن حق در فصل خصومت ازهمه قاطع تر باشند.از کسانیکه ستایش فراوان آنها را فریب ندهد،و تمجیدهاىبسیار آنانرا متمایل به جانب مدح کننده نسازد،ولى البته این افراد بسیار کمند.
آنگاه با جدیت هر چه بیشتر قضاوتهاى قاضى خویش را بررسى کن و در بذل وبخشش به او سفره سخاوتت را بگستر،آنچنانکه نیازمندیش از بین برود وحاجت و نیازى به مردم پیدا نکند، و از نظر منزلت و مقام آنقدر مقامش را نزدخودت بالا ببر که هیچکدام از یاران نزدیکت،به نفوذ در او طمع نکند.واز توطئه این گونه افراد در نزد تو در امان باشد.
(و بداند که موقعیتش از اوبالاتر نیست که بخواهد از او شکایتى بکند)در آنچه گفتم با دقت بنگر! چرا کهاین دین اسیر دست اشرار و وسیله هوسرانى و دنیا طلبى گروهى بوده است.
سپس در کارهاى کارمندانت بنگر!و آنها را با آزمایش و امتحان بکار وادار! و از روى میل و استبداد آنها را به کارى وا ندار، زیرا استبداد و تسلیمتمایل شدن،کانونى از شعبههاى جور و خیانت است.و از میان آنها افرادىکه با تجربهتر و پاکتر و پیشگام تر در اسلامند برگزین،زیرا اخلاق آنها بهتر وخانواده آنها پاک تر،و همچنین کم طمع تر و در سنجش عواقب کارها بیناترند.
سپس حقوق کافى به آنها بده زیرا این کار آنها را در اصلاح خویش تقویتمىکند،و از خیانت در اموالیکه زیر دست آنها استبىنیاز می سازد.
بعلاوه این حجتى در برابر آنها است اگر از دستورت سر پیچى کنند یا درامانتخیانت ورزند، سپس با فرستادن ماموران مخفى راستگو و با وفا،کارهاى آنان را زیر نظر بگیر! زیرا بازرسى مداوم پنهانى،سبب مىشود که آنها به امانت دارى و مداراکردن بزیردستان ترغیب شوند! اعوان و انصار خویش راسخت زیر نظر بگیر اگر یکى از آنها دستبخیانت زد و ماموران سرى تو متفقا چنین گزارشى را دادند،به همین مقدار از شهادت قناعت کن.و اورا زیر تازیانه کیفر بگیر! و به مقدار خیانتى که انجام داده او را کیفر نما!سپس وىرا در مقام خوارى و مذلتبنشان!و نشانه خیانت را بر او بنه!و گردن بند ننگ و تهمت را بگردنش بیفکن! (و او را به جامعه چنان معرفى کن که عبرت دیگران گردد)«خراج»و«مالیات»را دقیقا زیر نظر بگیر!بگونهاى که صلاح مالیاتدهندگان باشد.زیرا در بهبودى وضع مالیات،و بهبودى حال مالیاتدهندگان،بهبودى حال دیگران نیز نهفته است.و هرگز دیگران به صلاح و آسایشنمىرسند،جز اینکه خراج دهندگان در صلاح و بهبودى بسر برند،چرا کهمردم همه عیال و نان خور خراج و خراج گذاران هستند.باید کوشش تو در آبادىزمین بیش از کوشش در جمع آورى خراج باشد زیرا که خراج جز با آبادانىبدست نمىآید.و آن کس که بخواهد مالیات را بدون عمران و آبادانى مطالبهکند شهرها را خراب،و بندگان خدا را نابود مىسازد.و حکومتش بیش ازمدت کمى دوام نخواهد داشت.اگر رعایا از سنگینى مالیات،و یا رسیدنآفات،یا خشک شدن آب چشمهها،و یا کمى باران و یا دگرگونى زمین دراثر آب گرفتن و فساد بذرها،و یا تشنگى بسیار براى زراعت و فاسد شدن آن به تو شکایت آورند.مالیات را به مقدارى که حال آنها بهبود یابد تخفیف بده و هرگز این تخفیف بر تو گران نیاید،زیرا که آن ذخیره و گنجینهاى است کهآنها بالاخره آنرا در عمران و آبادى کشورت بکار مىبندند و موجب عمرانسرزمین هاى تو و زینت حکومت و ریاست تو خواهد بود و از تو بخوبى ستایشمىکنند و در گسترش عدالت از ناحیه تو با خرسندى سخن مىگویند.و تو نیز خوددر این میان مسرور و شادمان خواهى بود. بعلاوه تو مىتوانى با تقویت آنها ازطریق ذخیرهاى که بر ایشان نهادهاى اعتماد کنى.و نیز مىتوانى با این عمل کهآنها را به عدالت و مهربانى عادت دادهاى،به آنان مطمئن باشى،چرا که گاهىبراى تو گرفتاریهائى بیش مىآید که باید بر آنها تکیه کنى.و در این حال آنهابا طیب خاطر،پذیرا خواهند شد و عمران و آبادى تحمل همه اینها را دارد و اما ویرانى زمین تنها به این علت است که کشاورزان و صاحبان زمین فقیر مىشوند.
و بیچارگى و فقر آنها بخاطر آن است که زمامداران به جمع اموال می پردازند و نسبتبه بقاى حکومتشان بدگمانند،و از تاریخ زمامداران گذشتهعبرت نمی گیرند.
سپس در وضع منشیان و کارمندانت دقت کن و کارهایت را به بهترین آنها بسپارو نامههاى سرى و نقشهها و طرحهاى مخفى خود را در اختیار کسى بگذارکه داراى اساسىترین اصول اخلاقى باشد! از کسانى که موقعیت و مقام آنها را مست و مغرور نسازد که در حضور بزرگان و سران مردم،نسبت به تو مخالفت و گستاخى کنند،و در اثر غفلت در رساندن نامههاى کارمندانت، به تو و گرفتنجوابهاى صحیحش از تو،کوتاهى ننمایند،خواه در امورى باشد که از طرف تو دریافت می دارند و یا از سوى تو می بخشند،باید قراردادهائى که براى تو تنظیممیکنند سست و آسیب پذیر نباشد،و هر گاه قرار دادى به زیان تو باشد از یافتن راه حلعاجز نمانند.و نسبتبه ارزش و منزلتخویش نا آگاه و بى اطلاع نباشند کهشخص نا آگاه از منزلتخویش،از ارزش و مقام دیگرى نا آگاه تر خواهد بود.
سپس در انتخاب این منشیان هرگز به فراست و خوشبینى و خوش گمانىخود تکیه مکن، چرا که مردان زرنگ، طریقه جلب نظر و خوشبینى زمامداران را با ظاهر سازى و تظاهر به خوش خدمتى خوب مىدانند، در حالیکه در ماوراء این ظاهر جالب هیچگونه امانتدارى و خیرخواهى وجود ندارد. بلکه آنها را از طریق پستهائى که براى حکومتهاى صالح پیش از تو داشتهاند بیازماى، بنابر این بر کسانى اعتماد کن که در میان مردم خوش سابقهتر و در امانت دارىمعروفند،و این خود دلیل آنست که تو براى خدا و کسانى که والى بر آنان هستىخیر خواه مىباشى،باید براى هر نوعى از کارها یک رئیس انتخاب کنى!رئیسىکه کارهاى مهم، وى را مغلوب و درمانده نسازد،و کثرت کارها او را پریشانو خسته نکند،و به خوبى باید بدانى هر عیبى در منشیان تو یافتشود که تو از آنبیخبر باشى شخصا مسؤل آن خواهى بود!به تجار و صاحبان صنایع توصیه کن!و آنها را به خیر و نیکى سفارش نما(و در این توصیه بین) بازرگانانى که در شهر و یا ده هستند (و داراى مرکز ثابت وتجارت خانه اند)و آنها که سیار و در گردشند،و نیز صنعتگرانى که با نیروىجسمانى خویش بکار صنعت میپردازند،تفاوت مگذار! چرا که آنها منابع اصلىمنافع و اسباب آسایش جامعه به شمار میروند،آنها هستند که از سرزمینهاىدور دست،از پرتگاهها و کوهستانها و دریاها،و سرزمینهاى هموار و ناهموارمواد مورد نیاز را گرد میآورند،از مناطقى که عموم مردم با آن سر و کارىندارند و جرئت رفتن به آن سامان را نمیکنند (توجه داشته باش)بازرگانان وپیشهوران و صنعتگران مردمى سالمند و از نیرنگ و شورش آنها بیمى نیست،آنها صلح دوست و آرامش طلبند.اما باید از وضع آنان،چه آنها که درمرکز فرماندارى تو زندگى میکنند و چه آنها که در گوشه و کنار هستند جستجو وبازرسى کنى،ولى بدان با همه آنچه گفتم در میان آنها گروهى تنگ نظر و بخیلآنهم به صورت قبیح و زشت آن،میباشند.که همواره در پى احتکار مواد موردنیاز مردم و تسلط یافتن بر تمام معاملات هستند!و این موجب زیان توده مردمو عیب و ننگ بر زمامداران است.از احتکار به شدت جلوگیرى کن که رسولخدا صلى الله علیه و آله و سلم از آن منع فرمود.باید معاملات با شرائط آسان صورت گیرد،با موازین عدل و نرخهائى که نه به فروشنده زیان رساند و نه به خریدار!و هرگاه کسى پس از نهى تو از احتکار به چنین کارى دستبزند،او را کیفر کن!ودر مجازات او بکوش ولى این مجازات نباید بیش از حد باشد.
خدا را ! خدا را ! در مورد طبقه پائین! آنها که راه چاره ندارند یعنىمستمندان و نیازمندان و تهیدستان و از کار افتادگان،در این طبقه هم کسانى هستندکه دستسؤال دارند و هم افرادى که باید بآنها بدون پرسش،بخشش شود،بنابر این به آنچه خداوند در مورد آنان بتو دستور داده عمل نما!قسمتى از بیت المال و قسمتى از غلات خالصهجات اسلامى را در هر محل به آنها اختصاص ده،و بدان آنها که دورند به مقدار کسانى که نزدیکند سهم دارند و باید حق همه آنها را مراعات کنى،بنابر این هرگز نباید سرمستى زمامدارىتو را بخود مشغول سازد، (و بآنها رسیدگى نکنى)چرا که هرگز بخاطرکارهاى فراوان و مهمى که انجام مىدهى از انجام نشدن کارهاى کوچکمعذور نیستى!نباید دل از آنها برگیرى و چهره بروى آنان درهم کشى!درامور آنها که بتو دسترسى ندارند و مردم بدیده تحقیر،بآنها مىنگرند بررسىکن،و براى این کار فرد مورد اطمینانى را که خدا ترس،و متواضع باشد برگزینتا وضع آنان را بتو گزارش دهد،سپس با آن گروه بطورى رفتار کن که بههنگام ملاقات پروردگار عذرت پذیرفته باشد،چرا که از میان رعایا اینگروه از همه به احقاق حق محتاج ترند.و باید در اداى حق تمام افراد در پیشگاهخداوند عذر و دلیل داشته باشى،درباره یتیمان و پیران از کارافتاده که هیچراه چارهاى ندارند و نمىتوانند دست نیاز خود را بسوى مردم دراز کنند،بررسى کن،البته این کار بر زمامداران سنگین است!ولى حق همهاش سنگین است!
و گاهى خداوند آن را بر اقوامى سبک مىسازد، اقوامى که طالب عاقبتنیکند،و خویش را به استقامت و بردبارى عادت داده و براستى وعدههاىخداوند اطمینان دارند.
براى مراجعان خود وقتى مقرر کن که به نیاز آنها شخصا رسیدگى کنى!
مجلس عمومى و همگانى براى آنها تشکیل ده و درهاى آنرا بروى هیچکس نبندو بخاطر خداوندى که ترا آفریده تواضع کن و لشکریان و محافظان و پاسبانانرا از این مجلس دور ساز! تا هر کس با صراحت و بدون ترس و لکنتسخنانخود را با تو بگوید،زیرا من بارها از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم این سخن را شنیدم«ملتى که حق ضعیفان را از زورمندان با صراحت نگیرد،هرگز پاکو پاکیزه نمىشود و روى سعادت نمىبیند»سپس خشونت و کندى آنها رادر سخن تحمل کن،در مورد آنها هیچگونه محدودیت و استکبار روا مدار که خداوند بواسطه این کار،رحمت واسعش را بر تو گسترش خواهد دادو موجب ثواب اطاعت او براى تو خواهد شد.آنچه میبخشى بگونهاى ببخشکه گوارا باشد (بى منت و بى خشونت).و خود دارى از بخشش را با لطف ومعذرتخواهى توام کن! بدان قسمتى از کارها است که شخصا باید آنها را انجام دهى، (و نباید بدیگران واگذار کنى).از جمله:پاسخ دادن به کارگزاران دولت می باشد،در آنجا که منشیان و دفتر داران از پاسخ عاجزند.و دیگر برآوردن نیازهاى مردم است در همان روز که احتیاجات گزارش میشود،و پاسخآنها براى همکارانت مشکل و دردسر می آفریند. (بهوش باش!)کار هر روز را درهمان روز انجام ده زیرا هر روز کارى مخصوص بخود دارد. باید بهترین اوقاتو بهترین ساعات عمرت را براى خلوت با خدا قرار دهى!هر چند اگر نیتخالصداشته باشى،و امور رعایا روبراه شود همه کارهایت عبادت و براى خدا است.
از جمله کارهائى که مخصوصا باید با اخلاص انجام دهى اقامه فرائض استکه ویژه ذات پاک او است. بنابر این از بدنتشب و روز در اختیار فرمان خدا بگذار! و آنچه موجب تقرب تو به خداوند می شود بطور کامل و بدون نقص به انجامرسان! اگر چه خستگى جسمى و ناراحتى پیدا کنى و هنگامى که به نماز جماعت براى مردم مىایستى باید نمازت نه نفرتآور و نه تضییعکننده باشد. (نه آنقدرآنرا طول بده که موجب تنفر مامومین شود و نه آنقدر سریع که نماز را ضایع کنى)چرا که در بین مردمى که با تو به نماز ایستادهاند، هم بیمار وجود دارد،و هم افرادىکه کارهاى فوتى دارند،من از رسول خدا (ص)بهنگامى که مرا بسوى«یمن»فرستاد پرسیدم:چگونه با آنان نماز بخوانم؟در پاسخم فرمود: نمازى بخوانهمچون نمازى که ناتوانترین آنها میخواند،و نسبتبه مؤمنان رحیم و مهربانباش!
هیچگاه خود را در زمانى طولانى از رعیت پنهان مدار!چرا که دور بودنزمامداران از چشم رعایا خود موجب نوعى محدودیت و بى اطلاعى نسبتبهامور مملکت است،و این چهره پنهان داشتن زمامداران،آگاهى آنها را ازمسائل نهانى قطع میکند.در نتیجه،بزرگ در نزد آنان کوچک،و کوچک بزرگ،کار نیک زشت،و کار بد نیکو،و حق با باطل آمیخته میشود.چرا که زمامداربه هر حال بشر است، و امورى که از او پنهان است نمی داند. از طرفى حق همیشهعلامت مشخصى ندارد تا بشود راست را از دروغ تشخیص داد از این گذشته تواز دو حال خارج نیستى یا مردى هستى که خود را آماده جانبازى در راه حقساختهاى؟بنابر این نسبت به حق واجبى که باید بپردازى،یا کار نیکى که بایدانجام دهى،چرا خود را در اختفا نگه میدارى؟ یا مردى هستى بخیل و تنگنظر،در این صورت،مردم چون تو را ببینند مایوس میشوند و از حاجتخواستنصرفنظر میکنند!! بعلاوه بیشتر حوائج مراجعان براى تو چندان زحمتى ندارد،از قبیل شکایت از ستمى،یا در خواست انصاف در داد و ستدى.سپس بدانبراى زمامدار، خاصان و صاحب اسرارى است که خود خواه و دست درازند،و در داد و ستد،با مردم عدالت و انصاف را رعایت نمیکنند،ریشه ستم آنانرا با قطع وسائل از بیخ بر کن!و به هیچ یک از اطرافیان و بستگان خود زمینىاز اراضى مسلمانان وامگذار،و باید طمع نکنند که قرار دادى بسود آنها منعقدسازى که مایه ضرر سایر مردم باشد،خواه در آبیارى و یا عمل مشترک دیگر، بطوریکه هزینههاى آنرا بر دیگران تحمیل کنند که در این صورت سودش براىآنها است و عیب و ننگش براى تو در دنیا و آخرت.
حق را درباره آنها که خواهان حقند چه خویشاوند،و چه بیگانه رعایتکن،و در این باره صابر باش و به حساب خدا بگذار!(و پاداش این کار را ازاو بخواه) هر چند اینکار،موجب فشار بر یاران نزدیکتشود،و سنگینى این راه را بخاطر سرانجام ستوده آن تحمل کن،و هرگاه رعایا نسبتبه تو گمان بد ببرند،افشاگرى کن!و عذر خویش را در مورد آنچه موجب بدبینى شده آشکارا باآنان در میان گذار،و با صراحتبدبینى آنها را از خود بر طرف ساز،چه اینکه اینگونه صراحت، موجب تربیت اخلاقى تو و ارفاق و ملاطفت براى رعیتاست و این بیان عذر تو را به مقصودت در وادار ساختن آنها به حق می رساند.
هرگز صلحى را که از جانب دشمن پیشنهاد می شود و رضاى خدا در آناست رد مکن،که در صلح براى سپاهت آسایش و تجدید نیرو،و براى خودتآرامش از هم و غم ها،و براى ملتت امنیت است.اما زنهار! زنهار! سخت از دشمنت پس از بستن پیمان صلح بر حذر باش! چرا که دشمن گاهى نزدیک می شودکه غافلگیر سازد،بنابر این دور اندیشى را بکار گیر،و در این موارد روح خوش بینى را کنار بگذار، اگر پیمانى بین تو و دشمنتبسته شد،و یا تعهد پناه دادنرا باو دادى،جامه وفاء را بر عهد خویش بپوشان،و تعهدات خود را محترمبشمار! و جان خود را سپر تعهدات خویش قرارده! زیرا هیچ یک از فرائض الهىنیست که همچون وفاى بعهد و پیمان، مردم جهان با تمام اختلافاتى که دارند، نسبت به آن این چنین اتفاق نظر داشته باشند حتى مشرکان زمان جاهلیت، علاوهبر مسلمانان، آن را مراعات می کردند.چرا که عواقب پیمان شکنى را آزمودهبودند. بنابر این هرگز پیمان شکنى مکن،و در عهد خود خیانت روا مدار، ودشمنت را مفریب، زیرا غیر از شخص جاهل و شقى،کسى گستاخى بر خداوند را روا نمی دارد. خداوند عهد و پیمانى را که با نام او منعقد می شود با رحمتخود مایه آسایش بندگان،و حریم امنى برایشان قرار داده تا بآن پناه برند.و براى انجام کارهاى خود بجوار او متمسک میشوند. بنابر این،فساد،خیانت و فریب،در عهد و پیمان راه ندارد،هرگز پیمانى را مبند که در تعبیراتآن جاى گفتگو باقى بماند،و بعد از تاکید و عبارات محکم،عبارات سستو قابل توجیه بکار مبر(که اثر آنرا خنثى میکند).هرگز نباید قرار گرفتن در تنگنا به خاطر الزامهاى الهى پیمان ها، تو را وادار سازد که براى فسخ آن از راه ناحق اقدام کنى،زیرا شکیبائى تو در تنگناى پیمانها که امید گشایش و پیروزى درعاقبت آن دارى،بهتر است از پیمان شکنى و خیانتى که از مجازات آن میترسىهمان پیمان شکنى که موجب مسؤلیتى از ناحیه خداوند میگردد که نه در دنیا و نهدر آخرت نتوانى پاسخ گوى آن باشى.
زنهار! از ریختن خون به ناحق بپرهیز، زیرا هیچ چیز در نزدیک ساختن کیفرانتقام،بزرک ساختن مجازات،سرعت زوال نعمت،و پایان بخشیدن بهزمامدارى،همچون ریختن خون ناحق نیست،و خداوند سبحان در دادگاهقیامت قبل از هر چیز در میان بندگان خود،در مورد خونهائى که ریخته شدهدادرسى خواهد کرد.بنابر این زمامداریت را با ریختن خون حرام تقویتمکن.چرا که آنرا تضعیف و سست میکند،بلکه بنیاد آنرا می کند و آنرا بهدیگران منتقل مینماید.و هیچگونه عذرى نزد خدا و نزد من در قتل عمد پذیرفته نیست.چرا که کیفر آن قصاص است.و اگر به قتل خطا مبتلا گشتى و شمشیر وتازیانه و دستت به ناروا کسى را کیفر کرد،-چون ممکن استبا یک مشت وبیشتر قتلى واقع گردد. مبادا غرور زمامدارى مانع از آن شود که حق اولیاء مقتولرا بپردازى و رضایت آنها را جلب کنى!.
خویشتن را از خودپسندى بر کنار دار و نسبتبه نقاط قوت خویش خود بین مباش.مبادا تملق را.دوستبدارى زیرا که آن مطمئنترین فرصت براى شیطان است،تا نیکوکارى نیکان را محو و نابود سازد.از منت بر رعیتبه هنگام احسان،بپرهیز،و بیش از آنچهانجام دادهاى کار خود را بزرگ مشمار،و از اینکه به آنها وعده دهى و سپس تخلف کنى برحذر باش،زیرا منت،احسان را باطل میسازد،و بزرگ شمردن خدمتنور حق را میبرد و خلف وعده موجب خشم خدا و خلق است،خداوند می فرماید «این موجب خشم بزرگ نزد خدا است که بگوئید و انجام ندهید»(سوره صف(61)،آیه3.
از عجله در مورد کارهائى که وقتشان نرسیده،یا سستى در کارهائى کهامکان عمل آن فراهم شده،یا لجاجت در امورى که مبهم است،یا سستى درکارها هنگامى که واضح و روشن استبر حذر باش!و هر امرى را در جاى خویشو هر کارى را بموقع خود انجام ده.
از امتیاز خواهى براى خود در آنچه مردم در آن مساوى هستند بپرهیز،واز تغافل از آنچه مربوط بتواست و براى همه روشن استبرحذر باش،چرا کهبهر حال نسبت به آن در برابر مردم مسئولى و بزودى پرده از روى کارهایتبر کنارمیرود،و انتقام مظلوم از تو گرفته می شود باد دماغت را فرو بنشان حدت و شدت و قدرت دست، و تیزى زبانت را در اختیار خود گیر! و براى جلوگیرى از اینکار، مخصوصا توجه بزبانت داشته باش که(سخنى بدون فکر نگوئى)،و نیزدر بکار بستن قدرت تاخیر انداز تا خشمت فرو نشیند،و مالک خویشتن گردى،هرگز حاکم بر خویشتن نخواهى بود جز اینکه فراوان به یاد قیامت و باز گشتبسوى پروردگار باشى!
بر تو واجب است که همواره بیاد حکومتهاى عادلانه پیش از خود باشى،همچنین توجه خود را بر روشهاى خوب یا اثرى که از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم رسیده،ویا فریضهاى که در کتاب خداوند آمده معطوف دار،بخطوطى از حکومت کهدر روش من مشاهده کردهاى اقتداء کن و براى پیروى از این عهد./
و سلام و درود، بر پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)و دودمان پاکش باد،سلامى فراوان و بسیارو السلام.