بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
جمعه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 26
کد خبر: ۵۶۷۱۵
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۴
 تدبیر24:غلامرضا کاظمیان پور - هر پدیده و هر حادثه و رخدادی ، معلول عوامل مختلف محیطی و فرامحیطی است . بقاء و ادامه موجودیت پدیده و آثار آن نیز ، خود به عوامل متعددی وابسته است و بدون وجود این عوامل ، استمرار یافتن آثار ناشی از حادثه و رخداد نیز امکان پذیر نیست .
برای تحلیل بهتر پدیده ها و رسیدن به نتیجه درست از این تحلیل ، لازم است تا در ابتدا توجه کنیم که میان " ایجاد شدن " و " موجود بودن " فاصله زیادی قرار دارد . متاسفانه در موارد بسیار و برای دور ساختن اذهان از علت و زمینه های تداوم پیدا کردن یک وضعیت ناگوار و بغرنج ، " منشاء ایجاد شدن " پدیده را به جای " علت تداوم موجودیت " آن قلمداد نموده و با این ترفند مفری برای گریز از پاسخگویی باز می نمایند . به طور مثال : خرابی و وارد آمدن خسارات جانی و مالی ، نتیجه حتمی زمین لرزه است . اما برجای ماندن خرابی ها و طولانی شدن دوره بازسازی و معطل ماندن اقدامات عمرانی در مناطق خسارت دیده ، به هیچ وجه با اصل رخداد ارتباط ندارد . باقی ماندن خرابی ها ، نتیجه کمبود اعتبارات و منابع مالی و یا به علت عدم تخصیص اعتبار ، نبود آمادگی لازم و برنامه ریزی درست و یا به علت ضعف و نا توانی در مدیریت بحران و اجرای برنامه های معطوف به بازسازی است . لذا نمی توان خرابی چند ساله منطقه زلزله زده را به بهانه اصل حادثه ، بدون پاسخ گذاشت . زلزله و خرابی های آن ، موضوعی کاملا مستقل از باقی ماندن خرابی ها می باشد . اگر چه ممکن است در هر دو مورد ، پرسش با چرائی آغاز شود اما این چرائی کجا و آن کجا !
************** ************** ************** **************
این تداخل مبحث و مغالطه ، طی دهه های گذشته گریبانگیرتحلیل های آسیب شناسی پیرامون مشکلات موجود در حوزه های سیاسی – اجتماعی و اقتصادی و مباحث توسعه محور ، در کشورمان بوده است. در نتیجه بی آنکه توجه شود ، به عنوان مانعی بزرگ و دیواری بلند در مسیر شناخت دلایل واقعی مشکلات و انتخاب راه های مناسب جهت فائق آمدن بر آنها و اتخاذ راهبرد های برون رفت از بحران ، قد علم کرده است .
موضوع نوشته حاضر در جهت تبیین برخی ناکارآمدی های مزمن دستگاه های اجرایی و ضعف های مدیریتی و بی کفایتی ها و بی تدبیری ها و بی برنامه گی ها و در مقابل ، تلاش های رندانه برای فرافکنی و مخفی ساختن آنها در ورای بهانه های نه چندان مقبول و موجه وآسمان و ریسمان بافتن های مستمر ، برای ربط دادن تمام این ایراد ها و ضعف ها به چیزهایی است که هیچ ربط مشخص و قابل درکی میان آنها وجود ندارند . به منظور رعایت اختصار به توضیح در مورد سه نمونه از بهانه هایی که غالبا در بیان علت وجود مشکلات ، مطرح می شود ؛ بسنده می گردد :
1- نظام ستم شاهی : در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه در دهه نخست حیات جمهوری اسلامی ، هنگام طرح موضوع عقب ماندگی های سیاسی و اجتماعی واقتصادی و موضوعاتی نظیر بیکاری و اعتیاد و فقر , بی کمترین تأمل و توقفی ، نظام ستم شاهی ، مقصر اصلی و بلکه تنها مقصر وضعیت اسف بار موجود ، معرفی می شد و تمام مشکلات گذشته و حاضر و مصائب ریز و درشت کشور به شاه و نظام شاهنشاهی نسبت داده می شد .
در نقش و مسؤلیت شاه و نظام شاهنشاهی در ایجاد و استمرار یافتن دوران سیاه تحمیل شده به ایران در دوقرن اخیر و خاصه در دوران پهلوی دوم ، هیچ تردیدی وجود ندارد و نباید و نمی توان در تحلیل شرایط بغرنج گذشته ، از این عامل به سادگی عبور نمود . در اینکه نظام شاهنشاهی موجد و مؤید وضعیت اسفبار گذشته بوده است ؛ جای تردید وجود ندارد . با این وجود و با تمام این اوصاف ، ادامه یافتن نا بسامانی ها و تثبیت و - حتی در مواردی - تشدید خرابی ها ، آنهم بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه از پایان عمر ننگین شاه و حیات سیاه نظام شاهنشاهی ، ارتباط قابل فهمی با شاه و شاهنشاهی ، پیدا نمی کند .
از آن گذشته ، تاریخ معاصر جهان، شاهد جابجایی قدرت و تغییر حاکمان و حکومت ها و نظام های سیاسی در کشورهای مختلف بوده ایم . اما در کمتر جایی شاهد بوده ایم که تداوم یافتن مشکلات در مدت نزدیک به نیم قرن ، به حاکمان و حکومت های از میان رفته نسبت داده شود . 
تحت هیچ عنوان و بهانه ای نمی توان شاه و رژیم شاهنشاهی را از آلودگی سرسپردگی به بیگانگان و عقب نگه داشتن کشور و تحمیل فقر و فساد به کشور ، تطهیر نمود ؛ این داغ ننگ برای همیشه تاریخ بر پیشانی شاهان ایران ، باقی خواهد ماند . انکار خیانت های بزرگ پادشاهان قاجار و پهلوی به ایران و ایرانی و به مذهب و اقتصاد و به تجارت و به کشاورزی و به ... کشور ، به منزله انکار هر حقیقت و هر واقعیت دیگر است .
اما از سوی دیگر ، بدیهی بودن خیانت ها و خرابی های گذشته و گذشتگان ، هیچ حقی را برای نسبت دادن همه مشکلات جاری و آتی به آنها ، فراهم نمی کند . گواهی می دهیم که شاه و شاهنشاهی ، وابسته و دست نشانده و دارای پرونده سیاهی از جنایت و خیانت و مسؤول تمام خرابی های گذشته ؛ اما تمام این واقعیات و حقایق تلخ ، ربطی به بسیاری از مشکلات امروز کشور ندارد . مثلا اگر ساخت بزرگراه تهران – شمال از پیشرفت قابل ملاحظه ای برخوردار نیست ؛ نمی توان شاه را از قبر بیرون کشید و به عنوان مقصر در تأخیر چند ساله احداث بزرگراه ، مورد شماتت و لعن و نفرین قرار داد . 
مردم ایران ، تحت زعامت و رهبری حضرت امام خمینی رحمة الله علیه انقلاب کردند و طومار حیات ننگین شاه را در هم پیچیدند . عصر شاهنشاهی و عمر شاه و شاهان ، پایان گرفته است . شاه و هر آنچه که منسوب به او و نتیجه عمل اوست ، در ارزشیابی و قضاوت در مورد عملکرد مدیران و مسؤلین و دولت های امروز ، هیچ اعتبار و جایگاهی ندارد . در ارزشیابی و ارزیابی میزان موفقیت و کفایت و کارآمدی مدیران و دولت های امروز ، باید به نتیجه عملکرد خود آنها توجه نمود .
نسبت دادن کاستی ها و کمبود ها و مشکلات و نارسایی ها به شاه و شاهان ، در دوره ای کوتاه و حداکثر تا زمان فروکش کردن بی ثباتی های ناشی از تغییرات سیاسی – اجتماعی پس از انقلاب و تا زمان استقرار حکومت جدید و شکل گیری سازمان و ساختار حکومت و حاکمیت جدید ، قابل قبول است . نمی توان و نباید برای همیشه حکومت های سرنگون شده و پوسیده مربوط به پنجاه سال و یکصد سال گذشته را مسؤول مشکلات دیروز و امروز و ده سال و صد سال بعد معرفی کرد و تمام دیگر افراد مقصر را از پاسخگویی در مورد عملکرد و سوء عملکردشان ، فراری داد . 
2- جنگ تحمیلی : جنگ و درگیری با فطرت انسان ناسازگار است . جنگ در نگاه نخست ، امری مذموم و نتیجه آن نیز چیزی غیر از خرابی و کشتار وخسارت نیست . در جنگی که به مدت هشت سال به ایران اسلامی تحمیل شد ، چندین شهرو استان کشور مورد تهاجم و در زمانی نه چندان طولانی اشغال شدند . در کنار آن سایر شهر ها و مناطق مسکونی و مراکز صنعتی کشور و بیمارستان ها و مدارس ، آماج حملات همه روزه جنگنده ها و موشک های دشمنان ایران اسلامی ، قرار گرفتند . در این جنگ نا جوانمردانه ، علاوه بر خرابی ها و خسارات مادی قابل توجه ، بسیاری از بهترین فرزندان و جوانان با اخلاص ، فداکار ، موقع شناس ، شجاع و انقلابی این آب و خاک پاک ، به شهادت رسیدند . جوانانی که هر یک به تنهایی یک قهرمان و مایه مباهات و افتخار یک ملت بودند . فرزندانی که برای همیشه تاریخ جاودانه خواهند بود و یاد و خاطر آنها نزد مام میهن با افتخار و عزت ، باقی خواهد ماند .
با کمی تسامح می توان اینگونه عنوان نمود که در جنگ تحمیلی ، ایران اسلامی و جوانان برومند آن و زن و مرد و نوجوانان و سالخوردگان کشور ، همه در کنار هم و متحد و منسجم ، با همت و عزم جدی و اراده قوی و صبر و مقاومت مثال زدنی و جهاد و ایثار به یاد ماندنی و صد البته با توکل به خداوند متعال و امید به نصرت الهی و تحت رهبری و زعامت امام خمینی رحمة الله علیه ، به تنهایی در برابر دنیای استکبار و ایادی منطقه ای آن ایستادگی نمودند و سرافراز و پیروز ، طعم تلخ شکست و عجز و نکبت را به کام دشمنان ریختند و ساحت کشور را از لوث حضور متجاوزان و اشغالگران ، پاک نمودند و آنها را از میدان تجاوزگری ، بیرون راندند .
این جنگ خسارات فراوانی را پیش روی کشور قرار داد، خساراتی که جبران آن مستلزم پیمودن راهی دشوار و صرف هزینه های بسیار است . اما نکته مهم این است که با وجود گسترده بودن خرابی ها و هزینه های هنگفتی که باید در مسیر بازسازی خرابی ها صرف نمود ؛ جنگ و خسارات و خرابی های آن و بازسازی مناطق آسیب دیده ، اولین نوع و نخستین تجربه در جهان نبوده است .
در گذشته نه چندان دور و در جنگی که اروپائیان آغازگرآن بودند و در پیگیری منافع مفروض خود دامنه جنگ را به خارج از اروپا و به مناطق دیگر جهان گسترش دادند ؛ کشورهایی مثل ژاپن و آلمان و انگلیس ، خرابی های مصیبت باری را متحمل شدند و علاوه بر زیر ساخت های این کشور ها ، انسان های بسیاری نیز کشته شدند و از این حیث نیز ، آسیب سخت و گرانی را ملاحظه نمودند . حجم و عمق ویرانی های اروپا و برخی کشورهای دیگر حاضر در جنگ یا هدف تهاجم ، آنگونه گسترده و فراگیر بود که نه فقط اندوه و تأسف ، که ناامیدی از امکان جبران خرابی ها را دررخسار بازماندگان از جنگ نمودار می ساخت . بخش وسیعی از فرانسه و پایتخت آن به اشغال در آمد ، لندن همه روزه بمباران و به تلی از خاک تبدیل گردید ، پس از شکست آلمان نازی ، کارخانجات مهم و ماشین آلات صنعتی آن ، به عنوان غنیمت جنگی به خارج از کشور انتقال داده شد و از آلمان جز خرابه ای که هر قسمت از آن به اشغال کشوری درآمده بود ؛ باقی نماند، بر اثر دو حمله اتمی به شهرهای هیروشیما و ناکازاکی در ژاپن ، در کمتر از سه روز ، نزدیک به دویست هزار ژاپنی کشته شدند ، شهر مهم لنینگراد به مدت 900 روزتحت محاصره آلمان ها قرار داشت و دراین مدت بیش 1200000 تن از مردم این شهر به علت سرما و قحطی و علت بمبارانها جان خود را از دست دادند. در اتحاد جماهیر شوروی ، تمام صنایع و همه فعالیت ها در خدمت جنگ و متأثر از جنگ شده بود . ؛ با این همه اما ، جهانیان مشاهده نمودند که با مدیریت خوب و هدایت صحیح منابع و با اولویت بندی مناسب و بسیج ملی ، این کشور ها توانستند در کوتاه ترین زمان ممکن بر مشکلات پس از جنگ و خرابی های باقی مانده از جنگ فائق آیند و توانستند چون گذشته ، پیشرفت و آبادانی را برای کشور و رفاه و آسایش و امنیت را برای مردم خود به ارمغان آورند . آنها ، جنگ را تبدیل به فصل جدیدی از تاریخ کشورهای خود تبدیل نمودند و توانستند از بلندای خرابی های جنگ و آلام و مصائب آن ، به مثابه سکویی برای جهش به سوی پیشرفت و توسعه پایدار استفاده نمایند. و اینگونه بود که تمام کشورهای اصلی حاضر در جنگ ، امروز در شمار غول های سیاسی و اقتصادی جهان محسوب می گردند .
خرابی های عمیق و گسترده باقی مانده از جنگ برای کشورهایی چون ژاپن و آلمان و انگلیس ، این مجال و فرصت را برای مقامات و مدیران این کشورها فراهم آورده بود تا به جای ایفای مسؤولیت و انجام تکالیفی که به تبع قبول مسؤولیت پذیرفته بودند ، مسیر بیخیالی را طی کنند و در نهایت به جای پاسخ گویی در مورد علت کند بودن حرکت چرخ های بازسازی و علت باقی ماندن خرابی ها ، خود خرابی ها و ایجاد شدن آنها و جنگ گذشته را علت باقی ماندن خرابی ها قلمداد نمایند و همه روزه و هر از چند گاه و به هر بهانه بجا و نابجا ، جنگ را چون گرزی مهیب بر سر مردمی که علت ناکارآمدی ها را سؤال می کنند ؛ بکوبند .
دفاع مقدس برای همیشه تاریخ ، برای ما و نسل های بعد از ما مقدس خواهد بود و یاد و خاطر دلاور مردان و قهرمانانی که با نثار خون پاک خود ، حسرت اشغال سه روزه ایران را بر دل سیاه متجاوزان و حامیان آنها قرار دادند ؛ گرامی خواهد ماند . به همین دلیل و به علت تقدس و حرمت والای شهیدان و جانبازان افتخار آفرین و رزمندگان شجاع و آزادگان صبور و مقاوم خود ، مجال استفاده ابزاری و سوء استفاده از جنگ را چنگ از افراد ناکارآمد وبی کفایت می گیریم . 
3 - تحریم : سومین بهانه و دستاویزی است که با رندی و زیرکی در راستای فرار از پاسخگویی در خصوص مشکلات موجود در حوزه مسؤولیت و وظایف سازمانی برخی مدیران ، مورد استفاده قرار می گیرد. 
تحریم کشورمان از سوی زیاده خوهان و زورگویان بی منطق و مستکبران ظالم ، یک واقعیت است و مشکلات تبعی آن نیز حقیقتی است که با همه تلخی هایش باید مورد ملاحظه قرار گیرد . تحریم ابزار کهنه باج خواهی زورمداران به دور از اخلاق و انسانیت از مردمی است که استقلال و آزادی خود را گرامی داشته اند . قطعنامه های تشکل موسوم به سازمان ملل و شورای امنیت و اتحادیه اروپایی و تحریم های بر خاسته از آنها را نه می توان آنگونه که گفته می شد ، کاغذ پاره های بی ارزش و با تأثیر دانست و نه می توان آنطور که ادعا و تبلیغ می شود ، تحریم ها را تنها دلیل و منشاء همه مشکلات اقتصادی کشور قلمداد نمودو در پی اثبات آن بود که با ازمیان برداشته شدن تحریم ها ، همه گره های ریز و درشت کشور باز خواهد شد و دوران طلایی رفاه و شکوفایی اقتصادی ایران رخ خواهد نمود .
اقتصاد یک پدیده تعاملی است و در کنش فعالان حاضر در عرصه کار و تولید و سرمایه ، ظهور و بروز پیدا می نماید . تجارت نیز کم و بیش همین ویژگی را دارد . در یک فرایند تجاری حداقل باید دو طرف حضور داشته باشند . یک طرف در مقام خریدار و طرف دیگر در نقش فروشنده . در اینجا ، هر دو طرف حاضر در صحنه نیاز دارند تا فرایند داد و ستد به صورت قطعی شکل بگیرد . به عبارت دیگر هر دو طرف نیازمند دادو ستد هستند هرچند بر حسب ظاهر، هر یک از آنها دارای عملکردی متفاوت و بلکه متضاد با دیگری را صورت می دهد لیکن هر دو آنها ، اهداف مشترکی را تعقیب می نمایند : بر طرف ساختن نیاز ها و تأمین احتیاجات و رسیدن به منفعت .
در تجارت بین الملل نیز همین رابطه وجود دارد . اگر ایران نفت یا هر محصول دیگر را به بازار جهانی عرضه می نماید ، این نشان دهنده نیاز کشورمان به صادرات است و در مقابل ، کشورهایی که مبادرت به خرید محصولات ایران می نمایند ، حتما محتاج به آن کالا هستند . در نمای دیگر ، جای دوطرف حاضر در فرایند تجارت ، تغییر پیدا می کند . در آنجا ، ایران خریدار کالایی است که دیگران نیازمند فروش آن هستند . با این اوصاف تحریم خرید از ایران و ممنوعیت فروش به ایران ، اگر زیان و خسارتی به دنبال داشته باشد ، این خسارت به نسبت های متفاوت متوجه تمام طرف ها خواهد بود .
مذاکرات موسوم به 1+5 با ایران ، با هدف اعطاء امتیاز به ایران نبوده است. کشورهای حاضر در این مذاکرات در پی محقق ساختن اهداف سیاسی و بیش از آن در پی دستیابی به منافع اقتصادی خود ، ناگزیر از به نتیجه رساندن این مذاکرات بوده اند . آنها نیز به علت اعمال تحریم به شدت تحت فشار قرار داشته اند و برای خاتمه دادن به وضعیتی که خود مبدع و بانی آن بوده اند ؛ در تنگنا قرار گرفته بودند . شاهد مثال این ادعا اینکه ، با دورنمایی که از لغو تحریم ها پدیدار شده است ، مقامات کشورهای مختلفی که تا دیروز ژست حمایت از تحریم گرفته بودند ، با ولع و عجله در رأس هیأت های اقتصادی و تجاری و سرمایه گذاری به سوی ایران رهسپار شدند . تمام این مقامات در مذاکرات خود با مسؤولین کشورمان از لزوم توسعه و تحکیم مناسبان سیاسی و اقتصادی و گشایش فصل جدیدی از همکاری های دو کشور سخن به میان آورده اند .
نکته مهم در اینجا ، آن است که علیرغم تمام مشکلات متأثر از تحریم بر وضعیت اقتصادی این کشورها ، اما کمتر شاهد آن بوده ایم که آنها در صحبت ها و سخنرانی ها و مصاحبه های خود ، مشکلاتشان را به تحریم گره بزنند و در صدد آن باشند تا مشکلات خود را زائیده تحریم و از دست دادن بازار ایران قلمداد نمایند . 
***** ***** ***** ***** ***** ***** ***** ***** ***** *****
خرابی ها و خیانت های مربوط به حکومت شاهان ، خسارات و ویرانی های ناشی از جنگ و تجاوز عراق و حامیان او و تنگناها و کاستی های متأثر از تحریم ها ؛ هر قدر زیاد و هر قدر گسترده باشد ، در برابر عزم و اراده ملتی که در حفظ استقلال و پیمودن مسیر پیشرفت و اقتدار ملی ، متحد و پایدار است ؛ عاجز و کوچک و ناتوان هستند . نه خرابی های نظام ستم شاهی و نه خسارات جنگ تحمیلی و نه آثار و تبعات تحریم های ظالمانه و نه هیچ دشمنی و خصومت دیگری نمی تواند ، یک ملت منسجم و با هدف و با اراده را به زانو در آورد . خاصه ملتی چون مردم ایران که علاوه براتکال به خداوند و دارای باورعمیق دینی و بهره مندی از رهبری ولایت فقیه ، از پشتوانه فرهنگی و تاریخی چند هزار ساله برخوردار است .
اما مشکل کجاست ؟ همانطور که در طلیعه نوشته بر آن تأکید شد ، برای پرهیز از فرو غلطیدن به ورطه اشتباه در تحلیل و نتیجه گیری از آن ، لازم است میان علت ایجاد مشکلات و علت باقی ماندن مشکلات ، تمیز قائل شویم . لذا ایجاب می نماید تا مورد تکرار و تأکید چند باره قرار گیرد که : شاه ، جنگ و تحریم ها ؛ عامل ایجاد خرابی های بسیار و موجب مصائب ناگوار برای این کشور و مردم بوده اند لیکن باقی ماندن ، ریشه دواندن و عمیق و گسترده شدن مشکلات ، دارای زمینه ها و عوامل دیگری است .
مماشات و تعارف و پرهیز از صراحت و بازی بازی کردن با کلمات و جمله ها ؛ ما را به جایی نمی رساند. باید درست نشانه گیری کرد و باید به هدف زد . مشکل امروز ما : فساد اداری ، سوء استفاده از مقام و موقعیت ، بی کفایتی و بی لیاقتی و نا کارآمدی برخی و شاید بسیاری از مدیران و مسؤولین ، قربانی کردن کشور و مردم در مسلخ مناسبات حزبی و گروهی ، دنیا طلبی و تجمل گرایی و آلودگی برخی از مدیران و مسؤولین به زندگی های لوکس و بیگانگی آنها با مردم و خلاصه ضعف و ناپایداری قوانین و مقررات است . اگر این مشکلات و مرتکبان آن گریبانگیر کشور و مردم نبودند ، ایران امروز بسیار متفاوت تر از آن چیزی بود که هست و ما می توانستیم با وجود تمام مشکلات و خرابی ها و خسارات و ویرانی های شاه و جنگ و تحریم ، ایرانی شکوفا و پیشرفته و آباد را تجربه کنیم و رفاه و آسایش و امنیت روانی را برای مردم شاهد باشیم.
چه باید کرد ؟ باوجود بزرگ بودن مشکلات و ناراحت کننده بودن عملکرد برخی از افراد مدعی و نگران کننده بودن ادامه شرایط مورد گلایه ، اما وضعیت کشور از هیچ روی نا امید کننده نیست . راه حل تمام این مشکلات را مقام معظم رهبری حفظه الله در بیانات و رهنمود های خود ، مورد اشاره و تأکید قرار داده اند : توجه به توانایی های درونی و اعتماد به جوانان مخلص و متعهد و پای کار ، پرهیز از تجمل گرایی و پرهیز از زندگی های لوکس که منشاء و دلیل سقوط به آتش سوء استفاده و غفلت از خدا و غفلت از خدمت و انجام تکلیف است ، پرهز از مصرف گرایی به خصوص در مورد کالاهای خارجی و خلاصه توجه به اقتصاد پویای ریاضتی و توجه به مدیریت جهادی و ترغیب و تهییج عزم ملی در تعامل و کمک و همکاری با دولت و حکومت و خدمتگزاران صدیق ، برای پی ریزی ساختمان ایرانی آباد و پیشرفته است.
توجه به توانایی های بومی و اعتماد به قدرت ابتکار و خلاقیت جوانان متعهد و شیفته خدمت وسر مشق گرفتن از اقتصاد ریاضتی و مدیریت جهادی ، در چند برهه حساس از کشور و در چند عرصه مهم مورد آزمون قرار گرفته است و نتایج ماندگار و خیره کننده ای را برای کشور به ارمغان آورده است . فقط برای نمونه می توان از مدیریت پیروزمندانه دفاع مقدس از سوی جوانان متعهد ، موفقیت بزرگ دانشمندان ایران در عرصه پرورش سلول های بنیادین و رویان ، نانو فناوری ، تولید بومی و آزمایش موفق موشک های دور برد و بالستیک ، پرتاب ماهواره به فضا و موفقیت دانشمندان ایران در ارتقاء دانش هسته ای و تثبیت جایگاه ایران به عنوان یکی از معدود کشورهای دارای این توانایی ؛ یاد کرد. اگر مسؤولیت امور به جای مدعیان بی مایه در اختیار خادمان متعهد و توانمند و با اخلاص و صاحب دانش و تجربه و عاشق خدمت به ایران و مردم باشد ، هر روز شاهد موفقیت ها و پیشرفت های بیشتر ایران عزیز خواهیم بود . انشاءالله

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها