بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
شنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 27
کد خبر: ۶۱۳۶۲
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۵
حکیمی پور در بیان خاطرات خود افشا کرد
وقتی وارد جلسه شدیم گویی همه منتظر بودند که ما شهردار را معرفی کنیم . انگار یکی خبر داده بود که قرار هست در جلسه امروز شهردار معرفی شود ، هیچ وقت متوجه نشدیم که چطور این خبر از جلسه داخلی فراکسیون به بیرون منتقل شده است
تدبیر24 :احمد حکیمی پور عضو شورای اسلامی شهر تهران چندی ست دست به به انتشار خاطرات خود از شورای شهر اول زده است. وی در آخرین انتشار خاطرات خود در خصوص انتخاب شهردار تهران با اشاره به وجود مشکلات ساختاری می نویسد :  بالاخره باید کارها شروع می شد . انتخابات هیات رییسه اولین دوره شورای شهر تهران را برگزار کردیم ، آقای عبدالله نوری رییس و آقای حجاریان نائب رییس شدند و بنده و آقای اصغر زاده هم به عنوان منشی انتخاب شدیم . آقای عطریانفر نیز به عنوان خزانه دار انتخاب شدند . البته از طرفی دیگر ایجاد ساختار اداری و اجرایی و به بیان دیگر شکل دهی به شورایی که حتی آیین نامه داخلی هم برای آن وجود نداشت به عهده من گذاشته شد ، و عملا مدیر اجرایی و داخلی شورا شدم که وقت بسیاری را از من می گرفت  در صورتی که خیلی از دوستان صرفا برای تشکیل جلسات به شورا می آمدند . در آن روزها تحویل گرفتن اسناد و مدارک و نیروهای دفتر شورای شهر که مستقر در وزارت کشور بودند از کارهایی بود که وقت بسیاری از من می گرفت ولی من اهتمام داشتم که هر چه سریعتر انجام شود . اما مشکل دیگری که در همان زمان با آن رو برو شدیم انتخاب شهردار بود ؛ به شورای شهری آمده بودیم که شهردارش را برای محاکمه به دادگاه برده اند و باید به زندان برود . شهرداران مناطق برکنار شده اند و دادگاهها یکی پس از دیگری ادامه دارد . از طرفی دعوای بین سازمان فرهنگی و هنری شهرداری با خود شهرداری به داستان دیگری تبدیل شده بود ، کشمکش هایی بین طرفین وجود داشت و آقای واعظی مدیر وقت ، سازمان را تحویل نمی داد و باید شورا وارد آن موضوع هم می شد . مسائل شرکت اتوبوس رانی و مترو هم اضافه شده بود و اعتراضاتی که کارکنان آنها داشتند و اتفاقاتی که برای مترو افتاده بود و می خواستند آن را تحویل شهرداری دهند چرا که بعد از سالها تعطیلی هیچ کاری انجام نشده بود . خلاصه شاید بد نباشد که بگویم اصلا در شرایط عادی قرار نداشتیم .

برای انتخاب شهردار در ابتدا یک فراخوان دادیم مبنی بر اینکه هر کسی که فکر می کند می تواند شهردار تهران شود وارد میدان شود ، حتی از اعضای علی البدل شورا هم دعوت کردیم تا نظرات و ایده های آنها را درباره اداره شهر دریافت کنیم ، جالب آن بودکه اکثر ایده ها آرمانی بود ! به دنبال فراخوانی که داده بودیم دویست  اسم برای شهرداری مطرح شد ، و این خودش ماجرایی بود ؛ باید روشی برای پایش تعداد نفرات در پیش می گرفتیم ، با تبادل دیگاهها به این تصمیم رسیدیم که مطرح شود هر فردی که پنج رای از میان اعضای شورا را داشته باشد می تواند برنامه هایش را برای مدیریت شهری ارائه کند .

از میان اسامی مطرح شده بالاخره چند نفر به عنوان کاندیداهای اصلی شهرداری معرفی شدند . آقایان غرضی ، عطریانفر و  اصغرزاده از میان اعضای شورای شهر ، آقای حقانی معاونت خدمات شهری شهرداری ، آقای تقی زاده خامسی معاونت امور مناطق شهرداری ، آقای فخرالدین دانش معاون وزیر علوم و رییس مجتمع آموزشی مفید ، آقای گنابادی وزیر سابق مسکن ، مرحوم مهندس سحابی و خانم جلودارزاده هشت نفری بودند که قرار شد تا برنامه هایشان را برای اداره شهرداری تهران بدهند . به گزارش تدبیر24 حکیمی پور در ادامه آورده است، همه این افراد برنامه هایشان را به صورت مکتوب ارائه دادند و سپس به پشت تریبون شورا آمدند و در حضور مردم و خبرنگاران به سوالات اعضای شورا جواب دادند . باید از میان این افراد یکی را معرفی می کردیم . پس از رایزنی های بسیار برای تبادل نظر و توافق نهایی بر روی گزینه مورد اجماع فراکسیون نیروهای پیرو خط امام جلسه ای را در منزل خانم جلایی پور بدون حضور دوستان کارگزارانی شورای شهر تشکیل دادیم . آقایان نوری ، عطریان فر ، علیزاده طباطبایی ، فروزش ، غرضی و خانم کدیور در آن جلسه ما نبودند . در این جلسه بعد از ساعتها بحث و تبادل نظر بر روی آقای دکتر فخرالدین دانش به توافق رسیدیم و صورت جلسه به امضای همه حاضران رسید .

به خاطر دارم درست روزی که قرار بود گزینه پیشنهادی خودمان را برای شهرداری معرفی کنیم همایش سراسری شوراهای کشور در استادیوم آزادی با سخنرانی آقای خاتمی برگزار شد ؛ برگزاری این همایش به منزله آغاز به کار رسمی شوراهای شهر و روستا در سراسر کشور بود . بعد از پایان برنامه استادیوم آزادی من به همراه تعدادی دیگر از اعضا به شورای شهر آمدیم ، وقتی وارد جلسه شدیم گویی همه منتظر بودند که ما شهردار را معرفی کنیم . انگار یکی خبر داده بود که قرار هست در جلسه امروز شهردار معرفی شود ، هیچ وقت متوجه نشدیم که چطور این خبر از جلسه داخلی فراکسیون به بیرون منتقل شده است . اطلاع دوستان فراکسیون گارگزاران از این موضوع موجب عدم حضور آنها در جلسه شد و یکدفعه با آبستراکسیون جلسه رو به رو شدیم . آقای نوری هم یک استعفا نامه نوشته بودند و با جملاتی محترمانه تاکید کرده بودند که باید شورا متحد باشد و نوشته بودند که احساس می کند نمی شود با این روش به کار ادامه داد و به صورت ظاهری از ریاست شورا استعفا داد .

به هر حال ما وارد جلسه شدیم ، باید تعدادمان ده نفر می شد و تا جلسه به حد نصاب رسمی برسد . پس از یکساعت آقای حجاریان به عنوان نائب رییس شورا پشت تریبون آمد و گفت که تا الان جلسه را تشکیل نداده بودند چرا که منتظر بودند به حد نصاب برسد . از همان تریبون ایشان مطرح کرد که دوستان معترض به دلیل اینکه می دانستند هر گزینه ای را ما معرفی کنیم برای شهرداری رای می آرود آبستراکسیون کردند ، و در جلسه خصوصی گفتند که نباید شهردار به صورت فراکسیونی معرفی شود بلکه باید یک کاندیدای واحد معرفی کنیم که رای همه اعضای شورای شهر را داشته باشد تا از اختلافات احتمالی جلوگیری شود . استدلال کاملا منطقی بود ، ولی در هر صورت نظر اقلیت بر اکثریت تحمیل شد و اجازه داده نشد تا مکانیزم انتخاب شهردار به صورت دموکراتیکی که مد نظر ما بود باشد و کل فرایندی که برای انتخاب شهردار انجام گرفته بود از اعلام فراخوان، دریافت برنامه ها و انتخاب کاندیداها به کنار گذاشته شد و انتخاب شهردار به پشت درهای بسته کشانده شد و البته این شروع بحث دیگری بود .

با این شرایط آقای نوری هم استعفانامه خودشان را پس گرفتند و به ریاست شورا برگشتند . همچنان بحث ها درباره انتخاب شهردار ادامه داشت . اتفاق آرا بر روی بهزاد نبوی بود ، و در جلسات طیف کارگزاران هم با انتخاب آقای نبوی موافق بودند . تلاشهای بسیاری برای حضور آقای نبوی داشتیم . حتی یک روز آقای علیزاده طباطبایی در مصاحبه ای زنده از رادیو اعلام کرد که آقای نبوی به عنوان شهردار تهران انتخاب خواهد شد و پیرامون اتفاق نظر اعضای شورا درباره حضور ایشان صحبت کرد . با نظر اکثریت از آقای نبوی دعوت کردیم به شورا بیاید . در آن زمان دبیر اجرایی شورا بودم و صبح ها خیلی زود به شورای شهر می رفتم تا کارها انجام شود . همان روزی که قرار بود آقای نبوی به شورا بیاید ، وقتی به دفتر آقای نوری رفتم برایم عجیب بود که صبح بدان زودی دوستان زیادی آمده بودند تا با ایشان صحبت کنند و شورا را از انتخاب بهزاد نبوی منصرف کنند . به خاطر دارم آقایان مسعود کرباسی ، محسن سازگارا ، محسن مهرعلیزاده ، مرتضی حاجی و یکی دونفر دیگر هم آنجا بودند . تقریبا اواخر جلسه بود که وارد اتاق شدم و در جمع نشستم . از خلال بحث ها متوجه شدم که استدلال آقایان این است که حضور آقای نبوی موجب سیاسی شدن شورای شهر می شود . آنها معتقد بودند که حضور حجایان ، نوری و نبوی و برخی دیگر در شورای شهر ترکیبی سیاسی را ایجاد می کند ، و به نظر من استدلالشان درست بود . ولی در هر صورت موضوع حضور آقای نبوی منتفی نشد چرا که رای اکثریت قریب به اتفاق مبنی بر حضور ایشان بود .  اما علی رغم تصور دوستان آقای نبوی از قبول این مسئولیت خودداری کرد و پیشنهادش بر انتخاب آقای صفایی فراهانی بود و می گفت که او فردی مدیر و لایق حضور در شهرداری تهران است . برخی دوستان بسیار به ایشان اصرار کردند ولی آقای نبوی قصد حضور در انتخابات مجلس ششم را داشت و گفت که حضور در مجلس برایش اهمیت بیشتری دارد . به هر حال پس از ساعتها مذاکره ایشان نپذیرفت و درخواست کرد تا از آقای صفایی فراهانی دعوت کنیم . در آن زمان آقای صفایی فراهانی رییس فدراسیون فوتبال بود ، و اتفاقا آن موقع در سفر کانادا بودند که من به عنوان دبیر شورا تلفنی با ایشان صحبت کردم . برایش توضیح دادم که در جلسه چه اتفاقی افتاد و اینکه پیشنهاد شده است تا ایشان برای شهرداری کاندیدا شود و استدلال های دوستان را نیز برایش مطرح کردم . ایشان پذیرفت و گفت که اگر نظر جمع بر این باشد مخالفتی ندارد . بالاخره از میان کاندیداهای مختلف بعد از چند بار غربال آقایان صفایی فراهانی ، الویری ، خرم و غرضی به عنوان کاندیداهای نهایی شهرداری تهران معرفی شدند . از میان این چهار نفر باید به یک گزینه می رسیدیم ، یکی از دوستان پیشنهاد کرد که در رای گیری اولیه دو نفر از دوستان اسمشان نوشته شود و بعد از بین آن دو نفر ، گزینه نهایی انتخاب شود . در رای گیری اتفاق جالبی افتاد . 9 نفر از اعضا رای اولشان آقای صفایی فراهانی بود و رای دوم به آقای الویری داده شد . شش نفر دیگری هم که قبلا گفته بودم هم رای اولشان آقای غرضی بود و رای دوم را به آقای الویری داده بودند . بنابراین آقای الویری به عنوان گزینه دوم 15 رای داشت و انتخاب نهایی باید میان آقایان الویری و صفایی فراهانی صورت می گرفت . ولی آقای نوری با زکاوت خاصی که داشت مطرح کرد که آقای الویری که 15 رای دارد به عنوان شهردار اجماعی اعضا انتخاب شده است و دیگر نیازی به رای گیری مجدد نیست و اعضا نیز با این تصمیم موافقت کردند که به هر حال همه اعضا روی یک نفر اتفاق آرا دارند . اما اشکالی که وجود داشت این انتخاب در جلسه غیرعلنی و بیرون از صحن شورا صورت گرفت ، درحالی که باید رای گیری به صحن علنی می آمد و به صورت رسمی انجام می شد و فیلمبرداری می شد و حتی در نشست خبری که بلافاصله بعد از جلسه غیرعلنی مطرح شد اصلا نگفتیم که چه کسانی کاندیدا بودند و رای گیری به چه صورتی انجام شد و فقط فردای آن روز در جلسه علنی رای تکرار و اعلام شد که آقای الویری به اتفاق آرا شهردار تهران شد .






بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها