بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
شنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 27
کد خبر: ۸۰۱۱۶
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۲۸
یکم؛ اگر به اقتفای سخن حجاریان، دولت یازدهم را دولت روالمند‌سازی بدانیم، می‌توان مدعی شد که در این دولت، گام‌های بلندی در زدایش زیست جهان سیاست (هر آنچه به سیاست و امر سیاسی مربوط می‌شود) از ناسازواره‌هایی که دولت را استثنائی می‌کنند، به سوی دولت نرمال و روالمند برداشته شد.
 تدبیر24»مولفه کانونی‌ای که دولت‌ها را به نرمال یا استثنائی تبدیل می‌کند، محوری بودن/نبودن حقوق و منافع ملت است (صورت‌بندی رقابت عادی‌سازان و استثناطلبان توسط استاد مجاهدی در جراید و فضای مجازی قابل رصد می‌باشد). ملت در اینجا به تمامی شهروندان آزاد و برابری که در چارچوب مرزهای یک کشور و تحت حاکمیت یک دولت ملی هستند، قلمداد می‌شود. با این اوصاف می‌توان گفت؛ در انتخابات دوازدهم، عادی‌سازان با محوریت منافع و مصالح ملی توانستند بر استثناطلبانی که کانون گفتمانشان فراتر و فروتر از منافع و مصالح ملی بود، چیرگی یابند. در این رقابت نامتقارن، نقطه قوت عادی‌سازان مدافع دکتر حسن روحانی، به میدان آمدن مردم ایران از خرده هویت‌های گوناگون تحت لوای هویت کلان ملت ایران، برای مقابله با استثناطلبان بود. به زبان دیگر عادی‌سازان با برجسته کردن مخاطرات ناشی از احتمال پیروزی استثناطلبان، شور و شعور ملی را برای مصون داشتن کشور بر انگیختند. به عبارتی پوپولیسم مثبت و مردم‌انگیز بر پوپولیسم منفی و مردم‌فریب چیره شد. دوم؛ وحدت گروه‌های مختلف قومیتی، در قاب و قالب ملیت ایران در دوران‌های مختلف در دفاع از تمامیت ارضی، امنیت و مرزهای کشور نقش آفرین بوده است. این در حالی است که ظرفیت‌هایی که هویت‌های متکثر درون هویت کلان ملی، برای افزایش ضریب امنیت ملی و از سویی توسعه و گذار به وضعیت نرمال، در بطن و متن این کثرت، در اختیار دارد، به مراتب بیش از آن چیزی است که در عرصه سیاست کنونی نمایان شده است. رویکردهای استثنائی فراملی و امت‌گرایی افراطی، در درون به رویکردهای فروملی و قومیت‌گرا، دامن زده است. در همین راستا می‌توان شکل‌گیری فراکسیون‌های قومیتی را شاهد آورد. وصول به وضعیت نرمال در شرایطی که هویت‌های متکثر در وضعیتی فروتر از وضعیت ملی قرار داشته و دولت رویکردی فرا ملی را پی می‌گیرد، با چالش‌هایی اساسی مواجه می‌شوند. در این وضعیت، دکتر روحانی به عنوان رئیس جمهوری که عبور از مخاطرات و وضعیت استثنائی را در دستور کار قرار داده است، می‌تواند با تعادل‌افکنی معطوف به نیروهای متکثر در عرصه سیاسی کشور، دولت را از چنبره هویت‌های فرا و فرو ملی به سمت دولتی فراگیر و مبتنی بر مصالح ملت، سوق دهد. سوم؛ سیدجواد طباطبایی، فیلسوف سیاسی برجسته ایرانی که در سال‌های اخیر، چیستی ایران را محور پروژه نظری خویش قرار داده، وحدت ایران را ناشی از وحدت گروه‌ها و نیروهای سیاسی موجود ارزیابی می‌کند. وی با مدد از هگل، می‌نویسد: در دیالکتیک هگل، معنای وحدت در کثرت حل کثرت‌ها در وحدت نیست، بلکه کثرت‌ها، به‌عنوان یک سوی وحدت، مانند سوی دیگر، که همان خود وحدت است، جزئی در تعارض آن با وحدتی که عام است، نیستند، بلکه خود این کثرت‌ها، برای اینکه بتوانند در وحدت بالاتر وحدت کثرت‌ها وارد شوند، باید بتوانند خویشتن را به مرتبه‌ کل ارتقا دهند. وحدت کثرت‌ها اگر درست فهمیده نشود، به معنای حل کثرت‌ها در وحدت خواهد بود، یعنی چیرگی وحدت بر کثرت‌ها و فرمانروایی کامل آن بر ای‌ها. هگل بیشتر از آنکه از وحدت در کثرت سخن بگوید مفهوم بسیار پیچیده‌تر «وحدت وحدت و کثرت‌ها» را وارد می‌کند و کثرت‌ها را به عنوان کل در وحدت کل وارد می‌کند. در این دستگاه نظری، نه هویت‌های متکثر مادون ملی امکان بروز سیاسی مستقل و به صورت گریز از مرکز می‌یابند و نه در تقابل با دولت مرکزی قرار می‌گیرند و نه در دل دولت تمام عیار اقتدارگرا حل می‌شوند. موخره؛ با مددی همزمان از آنچه در بالا به عنوان تمهید مقدمات آورده شد، می‌توان گفت؛ دفاع همه جانبه و تمام عیار از منافع ملی، آنگاه که کسر بیشتری از کثرت‌ها، بتوانند خود را در دولت ملی ببینند، وقوعی ممکن‌تر می‌یابد، ممکن‌تر است. دولت ملی اگر خود را به عنوان نخ تسبیح وحدت و انسجام ملی تعریف نموده و دانه‌های هویتی را در کنار هم منظم نماید، استحکام شاکله ملت - دولت را رقم زده است. گام مهم دولت روحانی برای عبور از شرایط استثنائی به شرایط نرمال، تحکیم مناسبات ملی و تقویت حضور موثر هویت‌های مختلف مادون ملی در درون دولت ملی است. دولتی که پشتوانه هویت‌های خرد و گوناگون پراکنده در گستره ایران‌زمین را داشته باشد، در مقابل مخالفان درونی و بیرونی مصالح ملی، قدرتمند‌تر عمل خواهد کرد. به عبارتی حضور کادرهایی از قومیت‌های گوناگون، با کارنامه‌های موفق و تجارب گسترده همچون سابقه نمایندگی مجلس و مناصب اجرایی در سطوح بالا، از سویی دولت را کارآمد‌تر کرده و از سویی آن‌ را در مقابل پوپولیسم منفی در کمین خفته و تحریک‌پذیر، بیمه خواهد کرد. دولتی که با شعار محوری «دوباره ایران» روی کار آمد، لازم است که قبل از هر تصمیم، ایران و مصالحش را مد نظر داشته باشد. دوباره ایران، بدون حضور هویت‌های مختلف تشکیل دهنده ایران، امکانپذیر نیست.



عباس موسایی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب
بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها