«بزرگداشت حکیم سهروردی»، «قزوین در انقلاب مشروطیت» و «نکوداشت و رونمایی از 4 عنوان کتاب تازه منتشر شده دکتر عماد افروغ» و «مشروطیت، ما و اکنون» از مهمترین نشست هایی بود که هفته گذشته در کشور برگزار شد.
تدبیر24»همایش «بزرگداشت حکیم سهروردی» در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
آیتالله
«مصطفی محقق داماد» عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی سخنرانی خود را با
موضوع «سهروردی شهید تکفیر» آغاز کرد و گفت: اکنون صدای فرزندان یتیمی را
میشنویم که پدرانشان را میکشند و صدای ناله بیوه زنانی را میشنویم که
شوهرانشان را سر میبرند. زمانه ما زمانه عجیبی است و در این زمان سخن از
سهروردی میگوییم. اگر به تاریخ مراجعه کنیم می بینیم که تفکرهای و جریان
های تکفیری چقدر کشته و خون داده است و ریشه این تکفیر به چه چیزی
برمیگردد.
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه شیخ
اشراق یکی از قربانیان تکفیر است، اظهار داشت: سهروردی فقیه، فیلسوف و
حکیمی بزرگ بود و کتاب «التنقیحات فی اصول الفقه» را تالیف کرد که در
دانشگاه ریاض روی آن تحقیق شده است و جالب اینکه عده ای او را بالاترین
حکیم، فیلسوف، اسلام شناس و فقیه می دانند و عده ای او را زندیق و کافر و
برخی دیگر او را بلندمرتبه می دانند.
«ابراهیم دینانی» استاد
فلسفه سخنانی ضمن اشاره به معنی اشراق در حکمت سهروردی بیان داشت: شیخ شهید
صاحب کتاب حکمتالاشراق و فلسفه او، فلسفه اشراقی است. کلمه اشراق عربی
بوده و واژه شرق به معنای طلوع خورشید است. به همین جهت مکان طلوع و غروب
خورشید مشرق و مغرب نامیده میشود. هر نوری که میتابد برای این است که آن
را دید. صدا و موسیقی نیز از آن جهت می نوازند که شنیده شود. بنابراین اگر
گوشی در عالم هستی نباشد نواختن موسیقی معنایی ندارد.
حجتالاسلام
«عبدالحسین خسروپناه» رییس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در این مراسم
سخنرانی خود با موضوع «کاربست روششناسی حکمت اشراق برای جلوگیری از انحطاط
انسانی» را ارایه کرد و گفت: انحطاط انواع مختلفی دارد گاهی بهمعنای
انحطاط اخلاقی است به معنایی اینکه رذایل اخلاقی پدید میآید وقتی میگوییم
افراد گرفتار انحطاط اخلاقی هستند در نهایت منجر به انحطاط اجتماعی میشود
انحطاط اجتماعی نیز به معنای رذایل اجتماعی مانند رشوهخواری، حقگریزی،
حقستیزی و ... است گاهی هم انحطاط فلسفی بوده به این معنی که عقلانیت از
جامعه رخت برمیبندد و تعصب کورکورانه جایگزین آن شود.
رییس موسسه
پژوهشی حکمت و فلسفه ایران اظهار داشت: حکمت سهروردی نشان میدهد شیخ اشراق
از روشهای عقلی، شهودی، نقلی و تجربی استفاده کرده است و آثار وی با وجود
سن 38 سالهاش نشان دهنده اوج نبوغ آن است. وی بیهوده روشی را استفاده
نکرده بلکه یک فرایند متدولوژی را طی کرده بدین معنی که با یک روششناختی
عقلانی شروع به نفی شکاکیت مطلق میکند. سپس به سراغ معرفت های حصولی و
ابزار میرود و در نهایت با روش عقلی آنها را تبیین میکند.
«غلامرضا
اعوانی» عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران نیز نظرات خود
درباره «سهرودی و غزالی» را توضیح داد و یادآور شد: تلاشم می کنم که دلایلی
بیاورم که سهرودی چقدر تحت تاثیر غزالی بوده است یا خیر؟ طوسی در کتابش با
ادله ای که میآورد در واقع جواب غزالی را میدهد اما اینکه سهروردی با
فلسفه اش جواب مقتضی به غزالی داده و سبب تداوم فلسفه شده و در واقع این
ابن رشد نبوده که باعث شده جریان فلسفه ادامه پیدا کند بلکه سهرودی بوده،
موضوع دیگری است. سهرودی با کتاب اشراق در واقع پاسخی صریح به غزالی میدهد
و باعث میشود که فلسفه به حیات خودش ادامه میدهد.
عضو هیات علمی
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در ادامه افزود: سهروردی بعد از حمله
غزالی بر فلسفه یک نظام فلسفی حاکم کرد و فلسفه را نجات داد اما اینکه چرا
غزالی در ایران موفق نبوده است باید بگویم چون فردی مانند سهروردی بعد از
او آمده و فلسفه اشراق را تاسیس کرده که فلسفه با آن توانست حیات خودش را
ادامه دهد. فخر رازی و شهرستانی معترض سهروردی نشدند و فقط ایران به
مشاییان میگرفتند.
**قزوین در انقلاب مشروطیت
نشست نقد و بررسی کتاب «قزوین در انقلاب مشروطیت» نوشته مهدی نورمحمدی در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.
«سید
علیآل داود» عضو شورای عالی علمی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی و
سردبیر مجله «ایرانشهر» بیان داشت: کتاب ها در زمینه انقلاب مشروطه در
شهرها، به 2 دسته قابل تقسیم است. نخست بررسی شهرها و مناطق موثر در
جنبش مشروطه، مانند تبریز، قزوین، رشت و تا حدودی اصفهان و چهارمحال
بختیاری و دوم، نگاه به شهرها و مناطقی که در جنبش مشروطه نقش موثری
نداشتند، اما از آن تاثیر گرفتهاند. برای تولید منابع جامع درباره تاریخ
مشروطه باید به هر 2 این منابع توجه کرد.
عضو شورای عالی علمی مرکز
دایره المعارف بزرگ اسلامی گفت: چاپ دوم کتاب «قزوین در انقلاب مشروطیت»
با توجه به هشدار ایرج افشار به نویسنده مبنی بر توجه بیشتر به اسناد و
مدارک زحمت بیشتری داشته است. نباید فراموش کرد که مشکل پژوهشهای تاریخی
در ایران توجه صِرف به کتاب ها است؛ به عبارت دیگر پژوهشگران باید از
منابع کتابی، قدم فراتر بگذارند. مورخ باید اثر خود را برپایه منابع مختلف
از جمله مجله ها و به ویژه اسناد مختلف تدوین کند.
آلداود در نقد
کتاب «قزوین در انقلاب مشروطیت» افزود: نویسنده به عنوان مورخ، باید
ماحصل وقایع را از دید خود بنویسد. جمعآوری اساسنامه ها و مرام نامه
های احزاب و گروه های مربوط به مجاهدان یا مخالفان و مشروطه خواهان نیز
نکته قابل توجه این کتاب محسوب می شود که البته کمتر به این موضوع توجه
شده در حالیکه از طریق این منابع می توان نسبت به حرف اصلی افراد دخیل در
مشروطه آگاهی پیدا کرد.
«علیرضا ملایی توانی» عضو هیات علمی
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با طرح چند پرسش در نقد «قزوین در
انقلاب مشروطیت» اظهار داشت: آیا به دنبال روایت تحول های قزوین در عصر
مشروطه هستیم یا هدفمان بررسی نقش قزوینی ها در انقلاب مشروطه است. کتاب
«قزوین در انقلاب مشروطیت» نقش قزوینیها در مشروطه را بررسی می کند.
عضو
هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به ریشه های
ظهور تاریخ اجتماعی افزود: نویسنده «قزوین در انقلاب مشروطیت» به تاریخ
اجتماعی بی توجه است. تاریخ اجتماعی با انقلاب ها و به طور مشخص با
انقلاب فرانسه ظهور پیدا کرد. تاریخ اجتماعی در ایران نیز، با انقلاب
مشروطه پدیدار شد.
«مهدی نورمحمدی» نویسنده کتاب بیان داشت: کتاب
«قزوین در انقلاب مشروطیت» با شکلگیری مشروطه از دوران ناصرالدین شاه
یعنی از 1309 هجری قمری آغاز میشود. مورخان، پیش زمینه های انقلاب
مشروطه را قیام تنباکو می دانند. انتقال تعدادی زندانی سیاسی از تهران به
قزوین و وقایع دوران قیام تنباکو نخستین جرقه های آشنایی مردم قزوین با
اندیشه های آزادی خواهانه است. مورخان، ترور محمدعلی شاه را نیز در وقوع
انقلاب مشروطه موثر میدانند.
**نکوداشت و رونمایی از ۴ عنوان کتاب تازه منتشر شده دکتر عماد افروغ
آیین «نکوداشت و رونمایی از ۴ عنوان کتاب تازه منتشر شده دکتر عماد افروغ» در آمفی تئاتر فرهنگ سرای اندیشه برگزار شد.
«علی
مطهری» نایب رییس مجلس شورای اسلامی عماد افروغ را به سبب دلبستگی فکری و
روحی متاثر از شهید مطهری دانست و گفت: کتاب «ارزیابی انتقادی نهاد علم در
ایران» در بعضی جاها شباهتی با اندیشه و نگاه مرتضی مطهری دارد و ممکن است
که افروغ از افکار شهید مطهری الهام گرفته باشد ولی در مجموع بسیار برجسته و
قابل تقدیر است.
نایب رییس مجلس شورای اسلامی یادآور شد: افروغ
درباره آسیب های علوم انسانی به مساله کمیتگرایی تاکید دارند که به طور
کلی در آموزش رسمی ما مساله کمیتگرایی یک آسیب است و امروز هم وجود دارد؛
چرا که بیش از آنکه به کیفیت اهمیت میدهیم به کمیت میپردازیم.
وی
اظهار داشت: افروغ به مساله اخلاق و معنویت پرداخته که شهید مطهری هم برآن
تاکید میکند چرا که اخلاق و معنویت پشتوانه عدالت اجتماعی و اسلامی است.
«عماد
افروغ» جامعه شناس و استاد دانشگاه با مرور بر فعالیت های علمی خود بیان
داشت: در حوزه فلسفه علوم اجتماعی، نظریهپردازی، جامعهشناختی و به صورت
خاص در مسایل شهری و فلسفه سیاست، انقلاب اسلامی و حوزه فرهنگ و مسایل چالش
برانگیز روز فعالیت داشته ام.
این جامعه شناس گفت: در ایران
بعد از انقلاب اسلامی جای خادم و مخدوم عوض شد و این امر به سبب تقسیم
کارهای افراطی به وجود آمد. چرا که در روزهای نخست انقلاب اسلامی قرار بود
که مردم مخدوم باشند یعنی به آنها خدمت شود ولی به سبب نهادینه شدگی های
افراطی مردم خادم صنف های مختلف شدهاند. دیالکتیک میان عرصه های مختلف
با جهت مخدومیت انسان فراموش شده است.
افروغ این پرسش را مطرح کرد
که بلاهایی مانند فقر، فحشا و ... که بر سر جامعه آمده به دلیل چیست؟ و سپس
اینگونه پاسخ داد که اینها قربانی های سیاسیها نیستند بلکه قربانی های
فرهنگی ها هستند. اصحاب فرهنگ رسالت خود را فراموش کرده اند و سیاسی شده
اند؛ یعنی فرهنگ در جامعه به سیاست و اقتصاد تقلیل پیدا کرده و درد امروز
جامعه سیاستزدگی است.
این جامعهشناس یادآور شد: اگر اقتصاد، فرهنگ
و سیاست در جامعه خراب شده فرهنگ خراب است. چهره فرهنگی باید با نگاه
فرهنگی وارد سیاست شود نه اینکه به سیاست آلوده شود. ولی متاسفانه در جامعه
فرهنگ جایگاه خود را از دست داده است.
**مشروطیت، ما و اکنون
نشست «مشروطیت، ما و اکنون» در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
«ابراهیم
توفیق» جامعه شناس با طرح این پرسش که در مشروطه چه مسایلی وجود دارد که
به امروز ما مرتبط است؟ گفت: واقعه مشروطه، آن طوری که اتفاق افتاده، خارج
از دسترس ماست و همواره موضوع تمثیل و تفسیر بوده و روایت هایی که از آن
میشود، در حقیقت نوعی منفعت در آن بوده و یا علایقی در آن نهفته است.
بنابراین وقتی که فردی از تاریخ مشروطه مینویسد، یک خط سیر مشخص را دنبال
میکند. همانطور وقتی که افسانه نجمآبادی مینویسد یک خط مشخص را دنبال
میکند. در این میان میتوان ردیابی کرد که در این روایتها چه تفاوتی وجود
دارد؟
این جامعهشناس بیان داشت: در گرایشی که در بعضی از
پژوهشها بازتاب پیدا میکند، تلاشی دیده میشود که سعی میکند تاریخ
اجتماعی را تالیف کند. حال باید دید وقتی تاریخ اجتماعی مینویسید، در عمل
چه اتفاقی می افتد؟ در آغاز یک وجه سلبی دارد که پژوهشگر بلافاصله مجبور
است که مرزبندی با تاریخنگاری نخبهگرایانه داشته باشد. در واقع ابژه
پژوهش، جامعه 150 سال گذشته ایران را از زیربار تفسیرهای نخبهگرایانه
بیرون میکشد. در این میان پژوهشگر با این مساله درگیر است که چگونه در
میان صورتبندیهای نخبهگرایانه، مردمان ساخته میشوند؟ در این میان سلسله
مراتبی که از مردم ساخته میشود، عدهای به مشروطهخواهان نزدیک و عدهای
دور هستند.
«هاشم آقاجری» عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه تربیت
مدرس در ادامه این نشست گفت: اینکه ما در حال حاضر در واقعیت مشروطه هستیم
یا پیشامشروطه و پسامشروطه؟ در این میان باید گفت آیا امکان منطقی برونرفت
تاریخی از این وضعیت در چارچوب گفتمان مشروطه وجود دارد یا خیر؟ این پرسش
مهمی است. اما اینکه امروز عدهای از مشروطه چه میگویند و چه چیزی را
نمیگویند، روشن است. اگر به گذشته نگاه کنید در همان دوران مشروطه هم
کسانی بودند از جمله ناصرالملک که سخنان دیگری می زدند.
این استاد
تاریخ در ادامه افزود: امروز افرادی وجود دارند که میگویند اصلا مشروطیت
یک انحراف در تاریخ ایران بود! یا اینکه میگویند مشروطه آشی بود که
سفارتخانه انگلیس برای ایران پخت! و یا اینکه میگویند یک جریان انحرافی
غربزده چنین جریانی را رقم زد در حالی که مردم فقط عدالتخانه میخواستند.
این بحث از قبل بوده و هنوز هم هست و امروز عدهای هستند که نه تنها با
مشروطیت بلکه با جمهوریت هم مخالف هستند.
«محمدمالجو» اقتصاددان با
اشاره به نحوه تاثیرگذاری توزیع الگو سیاستگذاری مخالفت مشروطه در نظام
اقتصادی اظهار داشت: اتکا به تجربه ایران در چهار دهه اخیر که مشروطهخواهی
را پشت سر گذاشته در اقتصاد ایران سه بحران کلیدی وجود دارد که میتواند
با نوع نگاه مشروطهخواهی گره بخورد تولید ارزش، تحقق ارزش و انباشت مجدد
است.
این اقتصاددان یادآور شد: در الگوی بدون مشروطه و جمهوری خواه
نوع خاصی از توزیع قدرت در عرصه سیاسی به وجود میآید که در حوزه تولید و
ارزش تاثیرگذار است؛ یعنی بودجه ها در جایی هزینه می شود که تولید کالا و
خدمات به صورت غیرمولد شکل میگیرد و منابع اقتصادی به سمت یک تولید
غیرمولد پیش میرود در بخش دولتی تحلیل مطالبات اقلیت حکومتکنندگان و
اکثریت حکومتشوندگان در حوزههای اجتماعی و شهروندی باعث می شود شکاف
میان دولت و ملت به وجود بیاید و هر چه این شکاف بیشتر شود تولید نامولد
افزایش پیدا میکند. در بخش خصوصی نیز چون در تولید بازگشت سرمایه طولانی و
سود کم است، شهروندان براساس وقوف خود میخواهند دارایی شان را در
حوزهای اختصاص دهند که ریسک کمتری دارند و تولید نامولد می آورند.