تدبیر24»سفر مرد پراگماتیست روسیه به تهران توجه رسانههای گوناگون جهان را به ریشهها و علل این سفر جلب کرده است. دکتر مهدی ذاکریان، استاد حقوق بینالملل، برای بررسی جنبهها و علتهای این سفر و همچنین بررسی تبار رفتار تاریخی روسها با «آرمان» گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
ارزیابی شما از سفر آتی پوتین به ایران چیست؟ آیا پای مباحث مربوط به برجام در میان است؟
ارتباطات ایران و روسیه، روابطی دیرینهای بوده و از پایداری تاریخی برخوردار است. منتها مطلبی که در این میان بسیار شفاف و واضح است، این است که روسیه نسبت به برخی از همسایگان خود مطابق با شرایط نظام بینالملل عمل میکند. نزدیکی و دوری دولتها در ارتباط با روسیه را ارتباط آن کشورها با نظام جهانی تعیین میکند و روسیه همواره از این طریق جایگاه خود را در روابط بینالملل حفظ میکرد. این سیاست از زمان تزارها در جریان بود، در دوره حاکمیت اتحاد جماهیر شوروی نیز یک سیاست تثبیتشده بود و اکنون نیز با قوت بیشتری این رویکرد از سوی رهبران فدراسیون روسیه مورد پیگیری قرار میگیرد. در این موقعیت که ترامپ ریاست جمهوری ایالات متحده را برعهده دارد، و درباره برخی مسائل بینالمللی، از جمله مساله هستهای ایران، سوریه و مواردی از این دست اظهارات خاصی داشته است، این مسائل در مجموع در جلو یا عقب انداختن سفر آقای پوتین به ایران موثر بوده است. میتوان پیشبینی کرد که مسائل مختلفی نظیر رژیم حقوقی دریای خزر و نیز مباحث مرتبط با برجام نیز در گفتوگوها سهم قابل توجهی خواهند داشت.
به نظر شما آیا یران میتواند به روسیه به چشم یک شریک یا حتی متحد استراتژیک نگاه کند؟
نهتنها روسیه، بلکه هیچکشوری را نمیتوان بهعنوان متحد استراتژیک در نظر گرفت. لرد پالمرستون، از سیاستمداران برجسته تاریخ انگلستان، میگوید: بریتانیا، دوست و دشمن دائمی ندارد، منافع دائمی دارد. برای جمهوری اسلامی ایران نیز چنین است که دوست و دشمن دائمی وجود ندارد. این نکته که روسیه را متحد استراتژیک برای ایران بدانیم، خود یک خطای استراتژیک است. اگر به تاریخ روابط ایران و روسیه بنگریم، متوجه میشویم روسیه نهتنها بهعنوان متحد، بلکه حتی بهعنوان یک همسایه خوب نیز عمل نکرده است. نمونههای فراوانش را میتوان در جریان مذاکرات مربوط رژیم حقوقی دریای خزر، در اتفاقاتی که در قفقاز و آسیای مرکزی رخ میدهد، در عبور خطوط لوله نفت و گاز باکو و نیز در هنگام صدور قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران میتوان دید. روسیه نهتنها یکبار هم این قطعنامهها وتو نکرده، بلکه حتی یکبار رأی ممتنع هم نداد. این را باید ما نسبت به همه کشورها نظیر آلمان، عربستان، ژاپن، حتی عراق و سوریه نیز لحاظ کنیم. البته این حرف به این معنا نیست که ایران نباید بهدنبال اتحاد و ائتلاف با کشورهای قدرتمند و همسایگان باشد. اما باید چشممان را باز کنیم که در چارچوب اتحاد و ائتلاف، بسیاری از کشورهایی که ادعای دوستی با ما را داشتند، بر خلاف ادعای خود عمل کردند. بهطور مثال کشورهایی که عضو غیردائم شورای امنیت بودند، نظیر بوسنی و هرزهگوین و اندونزی، رأی مثبت به قطعنامههای صادره توسط شورای امنیت دادند، یا در بهترین حالت ممکن نظیر لبنان رأی ممتنع دادند. ما باید از این اتفاقات درس بگیریم.
چارچوب اتحاد-ائتلاف باید موضوعمحور باشد یا باید محدود به یک بازه زمانی مشخص باشد؟
من معتقدم که پروژه اتحاد-ائتلاف میتواند با استفاده از دو محور قویتر شود. نخست بحث ائتلاف موضوعی است. بهطور مثال بحث گفتوگوی تمدنها میتوانست بهعنوان یک محور برای ائتلاف به کار گرفته شود. اگر تمدنهای باستانی نظیر ایران، چین، هند، عراق، یونان و ایتالیا ائتلافی تحت عنوان تمدنهای کهن در حوزه فرهنگ ایجاد میکردند، این ایده میتوانست ثمرات بسیار زیادی برای کشور ما و همچنین دنیا داشته باشد. یا باز هم میتوان از شکلگیری یک ائتلاف موضوعی ذیل بخش هستهای، موضوعاتی نظیر کنترل تسلیحات اتمی و نیز معاهدات منع اشاعه سخن به میان آورد. ایران بهطور داوطلبانه به ان.پی.تی پیوست و در ادامه بهطور داوطلبانه اجرای پروتکل الحاقی را در دستور کار خود قرار داد. مبارزه با تروریسم و افراطگرایی که البته پیشنهاد آن توسط ریاست محترم جمهوری ایران به سازمان ملل ارائه و تصویب شد، خودش میتواند به موضوع یک ائتلاف تبدیل شود. قسمت دوم پیشنهاد من، اتحاد-ائتلاف با سازمانهای اتحادیهای منطقهای نظیر اتحادیه اروپا، اتحادیه پانآمریکن، اتحادیه آفریقا و نیز اتحادیه آ.سه.آن است. این سازمانها آمادگی همکاری با ایران در چارچوبهای گوناگون را دارند. نمونه بارز این همکاریهای اتحادیهای، همکاری با ایران بر سر موضع هستهای بود. همکاری و اتحاد با این سازمانهای منطقهای گزینه بسیار جذابی در سیاست خارجی خواهد بود. اتفاقا ایران میتواند شریک بسیار خوبی با اتحادیه اروپا در چارچوب مسائل استراتژیک نظیر معاهدات آبوهوایی و زیستمحیطی، مبارزه با مواد مخدر و مبارزه با تروریسم باشد. سازمانهای اتحادی منطقهای بسیاری وجود دارند، اما بهطور مثال اتحادیه عرب و همچنین شورای همکاری خلیج فارس در همگرایی میان خود ضعیف هستند یا محور همگرایی میان آنها دشمنی با ایران است. حتی سازمانهایی نظیر همکاریهای اسلامی یا جنبش عدم تعهد، سازمانهایی با قابلیت ائتلاف برای ایران نیستند. بهعنوان مثال تمام تشکیلاتی که درآخر نام بردم، در قبال تهاجم رژیم صهیونیستی به غزه یا جنایات روهینگیا و پدیدههایی از این دست، به شکل منسجم عمل نمیکنند. اما در دشمنی با ایران به سرعت متحد میشوند و از این رو ائتلاف با چنین سازمانهایی چشمانداز مناسبی نخواهد داشت. البته سوءتفاهم با همسایگان نیز باید حلوفصل شود.
روسیه در دوره پسابرجام از فاینانس با مبالغ کلان و نیز قراردادهای نفتی گرفته تا همکاریهای هستهای و نظامی، ماهیت روابط خود با ایران را تغییر داد. این تغییرات در چه چارچوبی قابل تفسیرند؟ آیا دستکم میتوان ایران و روسیه را بهعنوان دو کشور همسود در منطقه دانست؟
خیر، من همسودی و همسویی خاصی در این میان نمیبینم. نوع نگاه روسیه در مسائل مرتبط با نفت و گاز و مسائل دیگر نشان از همکاری خاصی ندارد. نمونه بارز آن تلاش ایران برای ایجاد یک اوپک گازی بود، اما روسیه نگاه ایران را نداشت و همکاری خاصی در این زمینه نکرد، اما در هر فرصت جدیدی که به وجود میآید، باید توانایی سفیر عاقل و دانشمند کشورمان جناب دکتر سنایی را که هم از اساتید روابط بینالملل است و هم یک روسشناس قهار است، مورد ملاحظه قرار دهیم. سفیران باید به هر کشوری که میروند، هم زبان آن کشور را بدانند و هم پیچیدگیهای آن کشور را درک کنند.