بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی خيرخواهان

بخش خصوصی؛ پایه رشد اقتصادی

اقتصاد ایران در حالی وارد سال پایانی سند چشم‌انداز ۲۰ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۳ می‌شود که موفقیت کمی در جامه عمل پوشاندن به هدف رشد اقتصادی برای تبدیل ایران به اقتصاد اول منطقه مطابق با این سند داشته است. در واقع انتظار طبیعی این بود که دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مداوم و به‌تبع آن ایجاد مشاغل جدید برای انبوه جوانان جویای کار، هر اولویت دیگر مدنظر حکومت را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.
ایران قوی هاشمی‌طبا

ایران قوی

همچون سال‌های گذشته، در روز 22 بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند
شنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 27
کد خبر: ۹۶۴۹۸
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۶ - ۱۴:۳۰
«آن چه این روزها بیش از پیش عیان می‌شود، این است که احمدی‌نژاد با مهندسی تخریب در پی قدرت است. اگر او تا دیروز با تخریب هاشمی رفسنجانی به قدرت می‌رسید، امروز با تخریب مدیران نهادهای قضایی در پیِ بازسازی قدرت و رؤیای از دست‌ رفته خویش است و شاید حداقل دستاورد این حملات گریز از محاکمه باشد. تمام گروه‌های سیاسی و حتی خود احمدی‌نژاد می‌دانند با اندک پشتوانه مردمی، او در سیاست کاری از پیش نمی‌برد.»
تدبیر24»روزنامه شرق در سرمقاله روز شنبه خود نوشت: «این روزها احمدی‌نژاد از چهره‌ای سیاسی به معمایی سیاسی بدل شده است و رسانه‌های اصولگرا با موضع‌گیری نه‌ چندان تند و متناسب، و گاه با سکوتی ممتد، به رازوارگیِ این چهره سیاسی بیش از پیش دامن می‌زنند. یکی از موارد قابل استناد، گزارش پنج‌شنبه «کیهان» است که در برابر اتهامات این چهره سیاسی به اشخاص و نهادهای حقوقی، مَنشی مصلحت‌جویانه در پیش گرفت و ضمن دلجویی از اشخاص و نهادهایی که مورد اتهام واقع شده‌اند، به صبوری دعوت‌شان کرد و از آنان خواست با سکوت در برابر احمدی‌نژاد آب به آسیاب دشمن نریزند. در گزارش آمده است که احمدی‌نژاد فریب حلقه انحرافی، فتنه‌گران و غرب‌گرایان را خورده، گر چه در برخی از سطرهای این گزارش از رئیس دولتِ نهم و دهم ستایش و حمایت هم شده است. این روش بی‌سابقه «کیهان»، معمای احمدی‌نژاد را پیچیده‌تر می‌کند و این شائبه را در ذهن خوانندگان و مردم به‌ وجود می‌آورد که این رسانه نیز از ادامه افشاگری هراسان است یا به آغاز و سرانجامِ این «مهندسی تخریب» اشراف دارد. آن چه این روزها بیش از پیش عیان می‌شود، این است که احمدی‌نژاد با مهندسی تخریب در پی قدرت است. اگر او تا دیروز با تخریب هاشمی رفسنجانی به قدرت می‌رسید، امروز با تخریب مدیران نهادها‌ی قضایی در پیِ بازسازی قدرت و رؤیای از دست‌ رفته خویش است و شاید حداقل دستاورد این حملات گریز از محاکمه باشد. تمام گروه‌های سیاسی و حتی خود احمدی‌نژاد می‌دانند با اندک پشتوانه مردمی، او در سیاست کاری از پیش نمی‌برد.

پس در سطحی کلان‌تر نمی‌تواند آسیبی به ساختار نظام بزند و نهادهای رسمی را از کار بیندازد. احمدی‌نژاد چون گوی فولادی است که از آن برای تخریب ساختمان‌های فرسوده استفاده می‌کنند. اگر این طرز تلقی درست باشد، استراتژی دوقطبی احمدی‌نژاد معنایی تازه پیدا می‌کند. استراتژی‌ای که سازوکاری ساده دارد اما آن چه ساده نیست، انتخاب و گزینش قطب دیگر این دوقطبی است. با بازگشت به تجربه‌ هاشمی‌‌ - احمدی‌نژاد می‌توان عملکرد احمدی‌نژاد را بازشناخت. دوقطبی‌های که او می‌سازد، چندان با نظام مهندسی‌شده سیاست مغایرت ندارد. او زمانی به هاشمی رفسنجانی حمله کرد که بسیاری از دوستان «آیت‌الله» سکوت اختیار کرده بودند و ته دل‌شان از این که اسطوره هاشمی فرو بریزد، غنج می‌زد. در رمان «برادران کارامازفِ» داستایفسکی، وقتی اسمردیاکف - پیشکارِ کارامازف‌ها - پدرِ خانواده را می‌کشد، پسر بزرگ‌تر با خشم فریاد می‌زند، چرا پدرم را کشتی؟ اسمردیاکف با خونسردی پاسخ می‌دهد، من کاری را کردم که تو می‌خواستی. ایوان می‌پرسد: من از تو خواستم پدرم را بکشی! و اسمردیاکف می‌گوید، به زبان نیاوردی ولی من می‌دانستم این را می‌خواهی...

احمدی‌نژاد چون گوی تخریب عقب‌ و جلو می‌رود و کارش تخریب سازه‌‌هاست. این گوی به دیوارهای قدیمی و نقاط حساس می‌خورد تا آنها را فرو بریزد. اما این که بعد از آن چه رخ خواهد داد، چندان قابل پیش‌بینی نیست. اگر هاشمی‌ رفسنجانی زیرک نبود و پروژه احمدی‌نژاد را ناکام نمی‌گذاشت، اکنون آینده پیش‌ رو شفاف‌تر بود. اما این پیرِ سیاست آدمی نبود که با ترفندهای سیاست‌مداری تازه‌ به‌ دوران‌ رسیده پا عقب بکشد و برعکس به استقبالش رفت و از فرصت پیش‌آمده بیشترین بهره را برد تا مردمی را که سال‌ها از دست داده بود، دوباره به‌ دست آورد. احمدی‌نژاد در پروژه تخریبِ هاشمی شکست خورد و دلیل این شکست روشن است. از این منظر، تحلیل‌هایی از این دست که احمدی‌نژاد در پی دیده‌ شدن است، اگر هم واقعیت داشته باشد، تنها بخشی از ماجراست. همان‌قدر که رسانه‌های اصلاح‌طلب از کنش‌های احمدی‌نژاد به نفع خود سود می‌برند، تا حرف‌های ناگفته را بگویند، سیاسیونِ کهنه‌کار نیز از این گوی تخریب سود خود را می‌برند. رئیس دولت نهم و دهم هر قدر پیش می‌رود چهره‌ای رازگونه و معمایی‌تر پیدا می‌کند و مردم بیش از آن که به خود او باور داشته باشند، به شعبده‌هایش چشم دوخته‌اند تا شاید بخشی از حقایقِ پنهان رؤیت شود.

احمدی‌نژاد، هیچ خطری ندارد و بیش از آن که در پی خلق سیاست باشد، در خدمت سیاست است. مهم‌تر از همه اینها احمدی‌نژاد پشتیبانی چهره‌ای همچون آیت‌الله مصباح را از دست داده که زمانی در تثبیت جایگاه سیاسی او نقش تعیین‌کننده‌ای داشته است. حالا رئیس دولت نهم و دهم بدون مردم و این عقبه سیاسی ابزاری در خدمت سیاست و سیاسیون است. ابزاری که سیاست را نه در بیرون بلکه در درون و به نفع جریان‌های ذینفع تغییر خواهد داد. ابزاری که روزی به جایگاه خویش بازخواهد گشت. احمدی‌نژاد هویت تاریخی‌ خود را این‌گونه رقم زده است و از بخت‌یاری اوست اگر سرنوشتی تلخ‌تر در انتظارش نباشد.»

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
نظر شما:
نام:
ایمیل:
* نظر:
داغ ترین ها